دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دروازه جهنم


دروازه جهنم

امروزه با گسترش شبکة اینترنت, در کنار منافع مختلف آن, ما شاهد افزایش نگرانی های والدین و کارشناسان و متخصصان, در مورد آثار سوء مختلف این رسانه نوین هستیم

امروزه با گسترش شبکة اینترنت، در کنار منافع مختلف آن، ما شاهد افزایش نگرانی‌های والدین و کارشناسان و متخصصان، در مورد آثار سوء مختلف این رسانه نوین هستیم. آنان معتقدند که با وجود میلیون‌ها پایگاه مربوط به سکس مجازی، پورنوگرافی، سرقت، قتل‌های زنجیره‌ای، بمب‌گذاری، تروریسم، جعل و فریب‌کاری، هک، جاسوسی و ردیابی اطلاعات خصوصی افراد، آیا حمایت حامیان آزادی شبکه از برنامه‌های فیلترینگ، نشان‌گر ابعاد این تهدید جهانی نیست و یا همان طور که نویسنده می‌گوید، آیا شبکة اینترنت، به دروازة دیگری از جهنم تبدیل نشده است؟

سازمان‌های مسیحی، حامیان سانسور، مروجان اصول اخلاقی و سایر حمایت کنندگان از ارزش‌های خانوادگی، سال‌هاست که در مورد قدرت مخرب شبکة اینترنت در تضعیف اصول و مبانی اخلاقی جوامع، هشدار می‌دهند؛ به ویژه به دلیل وجود سایت‌های فراوان پورنوگرافی کودکان، قاتلان سریالی و آزارگران کودکان، این نگرانی‌ها باید به اصلاحاتی بنیادین منجر شود. در رسانه‌های محافظه‌کار، از اینترنت به عنوان دروازه‌ای به سوی دنیای هراس‌آور و اهریمنی یاد می‌شود. امروزه بسیاری از زنان و مردان، نگرانی خود را در مقابل قدرت شگرف پورنوگرافی‌های عرضه شده در فضای مجازی، در تأثیر بر مخاطبان، اعلام نموده‌اند.

بسیاری معتقدند که قابلیت بی‌نام بودن، یکی از ویژگی‌های این شبکه است که باعث به وجود آمدن هکرهای نوجوان می‌گردد. البته نباید از ویژگی‌های دیگری که شبکة اینترنت را به عنوان پناهگاه همة انسان‌های شیطانی، نظیر بمب‌گذاران انتحاری، جنایتکاران روانی، تروریست‌های رادیکال و سایر مجرمان و تبهکاران درآورده، به سادگی چشم‌پوشی کرد. بدین ترتیب، همة آنانی که مسئول رسیدگی به این جنایت‌های روزمره در جوامع مدرن هستند، باید در برابر شکل‌گیری این شرایط، پاسخ‌گو باشند.

آن چه که به عنوان ظرفیت دموکراتیک اینترنت و عدم توجه به سن، نژاد، جنسیت و قومیت کاربران در این شبکه از آنان یاد می‌شود، باعث شده که ما حتی به همسایگان خود اعتماد نکنیم و علاوه بر این، در مقایسه با سایر رسانه‌ها، نظیر سینما و تلویزیون، ما با شبکه‌ای بسیار شیطانی‌تر روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری را جادو کرده است و حتی معتادان به اینترنت هم حاضر به پذیرش این اعتیاد روانی خود نیستند.

آقای پاتریک کارنس در کتاب خود با عنوان «در سایة شبکه» می‌نویسد: «اینترنت و سکس شبکه‌ای، به دروازه‌ای تبدیل شده است که زمان، ادراکات و ارزش‌های ما را نابود می‌کند. سکس شبکه‌ای، مخاطبان خود را چنان تسخیر نموده است که آنان قادر به کنترل فعالیت‌هایشان نخواهند بود. علاوه بر این، با فرو رفتن بیشتر شما در سکس شبکه‌ای، دیگر راه نجاتی وجود نخواهد داشت... جذابیت‌های سکس شبکه‌‌ای باعث گردیده که حتی افرادی که هیچ علاقه‌ای به استفاده از کامپیوتر نداشته‌اند نیز به جمع مشتریان آن بپیوندند».

من معتقدم که این وضعیت، با هشدارهای ارائه شده در مورد مخاطرات بیماری ایدز، مشابه است. گویی هر چه هشدارهای کارشناسان بیشتر می‌شود، تعداد افراد آسیب دیده نیز افزایش می‌یابد. امروزه کارشناسان از مستهجن‌انگاری شبکه‌ای، به عنوان نگران‌کننده‌ترین عامل مختل کنندة سلامت روانی افراد در دنیای امروز یاد می‌کنند و حتی عده‌ای، اعتیاد شبکه‌ای را با اعتیاد به کوکایین، مقایسه می‌نمایند. هر چند توانایی ترک این مادة مخدر وجود دارد، اما برای خارج کردن تصاویر مستهجن از مغز انسان‌ها، هیچ راهی وجود ندارد. سکس شبکه‌ای، به ترشح نامتوازن تستسترون، اکسیتوسین، دوپامین و سروتونین می‌انجامد که بر فعالیت‌های عادی مغز، تأثیراتی ناگوار می‌گذارد و علاوه بر این، در هنگام خواب هم اختلالات روانی ناشی از سکس شبکه‌ای در فرد وجود دارد.

امروزه مخاطبان مستهجن‌انگاری اینترنتی، در حالی از دیدن این تصاویر کام می‌گیرند که قربانیان اصلی چنین سوءاستفاده‌هایی، زنان و کودکان و نوجوانان بی‌گناه هستند. معمولاً برای از بین بردن آثار سوء مشاهدة چنین فیلم‌ها و تصاویری، باید از مسکن‌هایی قوی‌تر (فیلم‌هایی بی‌پرواتر و مستهجن‌تر) بهره برد.

اینک و در عصر اطلاعات، ما با یک تاریک‌خانة شیطانی روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری از زد و خوردها و دشمنی‌های واقعی را به این شبکة دیجیتال، منتقل نموده است که روح انسانیت، قربانی اصلی چنین شرایطی می‌باشد. گویی قدرت‌های شیطانی از اینترنت به عنوان مانیفست اعلام موجودیت خود، بهره گرفته‌اند و تعبیر بسیاری از کارشناسان از این شبکه به عنوان دروازة جهنم، کاملاً بر واقعیات جهانی امروز، منطبق است.

اما چرا این حجم گسترده از هراس و سردرگمی، بر فضای فکری کاربران اینترنت، سایه افکنده است و چرا مانیتورهایی که تنها از شیشه و فلز ساخته شده‌اند، تا این حد، خطرناک‌تر، مفسده‌انگیزتر و قدرتمند‌تر از سایر رسانه‌های کنونی پورنوگرافی معمولی و مواد مخدر می‌باشند؟

به هر حال، من هیچ‌گاه نظرات روان‌شناسانة فروید را نپذیرفته‌ام؛ اما شخصاً بین وضعیت قربانیان سکس مجازی و این تئوری‌ها، ارتباط نزدیکی را مشاهده می‌کنم. برخلاف رسانه‌هایی نظیر تلویزیون و سینما که معمولاً افراد به صورت گروهی به تماشای آنها می‌نشینند، کاربران شبکه، معمولاً به صورت تنها از سکس شبکه‌ای استفاده می‌کنند و بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر خدا، خانواده و ازدواج، از نگاه این افراد، به موضوعاتی کم‌ارزش و غیرقابل اعتنا بدل می‌شود. از سوی دیگر، کودکانی که بدون نظارت والدین خود از شبکة اینترنت استفاده می‌کنند، ناخواسته قربانی نقشه‌های شیطانی طراحان و تولیدکنندگان پایگاه‌های مستهجن‌نگاری و سکس شبکه‌ای می‌شوند. البته والدین آنها هم که رایانه را نه برای خود، بلکه برای استفادة فرزندانشان خریداری می‌کنند، امروزه با انبوهی از تصاویر و فیلم‌هایی روبه‌رو شده‌اند که به صورتی غیرمترقبه، بر روی مانیتورها به نمایش در می‌آید. اکنون آنان با یک دوگانگی روبه‌رو شده‌اند و گویی فرزندان ما، همانند گوسفندانی که بی‌خبر از همه جا، به طرف کشتارگاه می‌روند، در دام این شبکه، گرفتار شده، گریزگاهی هم ندارند.

از سوی دیگر، با انبوهی از برنامه‌های الکترونیکی و پیام‌هایی که برای فریب شما ارسال می‌شود، چه برخوردی باید کرد؟ همة ما می‌آموزیم که مخاطبان ما، همان کسانی نیستند که خود را معرفی می‌کنند؛ هر چند عدم وجود پیش‌داوری‌های جنسیتی، نژادی، قومی و سنی را باید یکی از مزیت‌های بی‌رقیب شبکة اینترنت دانست.

امروزه کاربران زن و مرد استفاده کننده از سکس مجازی، دلایل مختلفی برای این کار خود دارند و امکان انتخاب تصاویر مدل‌های بی‌نام و نشان پورنوگرافی و وجود امکانات مبادلة تصاویر مورد علاقه با مخاطبان دیگر، به این بازار جذابیتی دو چندان داده است.

منتقدان شبکه یادآوری می‌کنند که عرضة انواع نرم‌افزارهای کنترل ترافیک شبکه و فیلترینگ خانوادگی را باید آغازگر عصر نوینی دانست که در دنیای اطلاعات، با جلوگیری از دسترسی همگانی به بسیاری از بخش‌های شبکة اینترنت، استقبال خانواده‌ها و کارشناسان را به دنبال خواهد داشت.

حامیان آزادی دسترسی به اطلاعات، در برابر شعارهای تبلیغاتی شرکت‌های محدود کنندة دست‌یابی به انواع سایت‌های مستهجن، کلاه‌برداری، رمزشکنی و هک، چه جوابی دارند؟

تعدادی از این شعارها را مرور کنیم:

- با استفاده از برنامه‌های ما، به گشت‌وگذاری ایمن در شبکه بپردازید.

- با آن روی سکة اینترنت مقابله کنید.

- برای رفع نگرانی‌های اخلاقی و امنیتی خود، از محصولات شرکت ما خریداری کنید.

به دلیل حضور انبوهی از افراد شیاد، کلاه‌بردار و متقلب و وجود صدها میلیون کودک بی‌دفاع و خانواده‌های خواهان کنترل فرزندانشان، به همراه موارد متعددی از تجاوزات جنسی، شکنجه و یا کشته شدگانی که از مفاهیم موجود در سکس شبکه‌ای الهام گرفته‌اند، ما شاهد نگرانی‌های زیادی در مورد حفظ حریم‌های خصوصی افراد هستیم.

من مایلم نکته‌ای دیگر را برای شما بازگو کنم و آن این که امروزه بسیاری از شرکت‌های تجاری، با استفاده از برنامه‌های جاسوسی، تمام فعالیت‌های فرزندان شما را در اینترنت، ردیابی و ثبت می‌کنند. هر چند ردیابی اقدامات مصرف‌کنندگان در شبکه، از سال‌ها پیش وجود داشته است و همة خریدهای ما با بررسی و تحلیل شرکت‌های بازاریابی روبه‌رو می‌شود (و نام این سوء‌استفاده‌های شیطانی، بازاریابی تمرکزی نام دارد)، ولی ارائة این وب گردی‌ها در محاکم قضایی، به عنوان دلایل قضایی، جای سؤال خواهد داشت.

اکنون کارهای روزمره و حریم خصوصی ما در معرض جاسوسی است؛ همان طور که جاناتان فرانزن در مقالة خود با عنوان «اتاق خواب امپریالیستی»، چنین می‌گوید: ما دیگر نمی‌توانیم در هیچ جایی، احساس آرامش و امنیت خصوصی کنیم؛ اما آیا این مراقبت‌های شبانه‌روزی، با آن چه که در شهرهای کوچک اتفاق می‌افتد، مشابه است؟

جان ایویس، متخصص حوزة رایانه نیز در مقالة خود در پایگاه اینترنتی Bad subject می‌نویسد: «تغییرات اجتماعی به وجود آمده پس از رشد انفجاری شبکة اینترنت، کاملاً غیرمنتظره بوده است؛ زیرا اتفاقاتی را به وجود آورده که در آن، کاربران بی‌گناه، خود را قربانی خودخواهی‌های دیگران می‌بینند و علاوه بر این، ثبات جوامع ما نیز در معرض تهدیدات جدی قرار گرفته است. بدین ترتیب، علاوه بر ویروس‌های رایانه‌ای آزاردهنده‌ای که سلامت سخت‌افزاری رایانه‌های ما را با تهدید روبرو می‌کند و دستگاه ما را تا آستانة انفجار پیش می‌برد، ما با تهدیداتی بسیار نگران‌کننده‌تر روبه‌رو شده‌ایم».

به هر حال، آن چه را که ما از آن به عنوان تکنولوژی نام می‌بریم، هیچ شباهتی با روابط انسانی ندارد و داشتن نگاهی متفاوت به آن، همان‌طور که ما در برابر رسانه‌های نوین دیگر هم عملکردی منفعل داریم، ضروری است. آیا خودخواهی راست‌گرایان مسیحی که از فضای دموکراتیک حاکم بر اینترنت، برای خواسته‌های تنفربرانگیز اخلاقی و اجتماعی خویش بهره می‌برند، ما را با یک دنیای شیطانی روبه‌رو ننموده است و آیا ما با یک دروازة جهنمی روبه‌رو نشده‌ایم؟

میکیتا بروتمن

منبع:

ماهنامة سیاحت غرب، شماره۶۰ .