شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

بررسی تطبیقی فیلم «سخنرانی پادشاه» با وضعیت امروز غرب


بررسی تطبیقی فیلم «سخنرانی پادشاه» با وضعیت امروز غرب

این هم از شگفتی های دنیای سینما و سینمای دنیاست هنوز چند ماهی از انتخاب یک فیلم درباره حکومت سلطنتی انگلستان در جشنواره فیلم اسکار نگذشته که ناگهان همین سلطنت با بحرانی کم نظیر روبه رو شده است بحرانی که شاید از موضوع محوری و موتور اصلی درام فیلم بسیار پیچیده تر باشد

این هم از شگفتی های دنیای سینما و سینمای دنیاست؛ هنوز چند ماهی از انتخاب یک فیلم درباره حکومت سلطنتی انگلستان در جشنواره فیلم اسکار نگذشته که ناگهان همین سلطنت با بحرانی کم نظیر روبه رو شده است. بحرانی که شاید از موضوع محوری و موتور اصلی درام فیلم بسیار پیچیده تر باشد.

گویی آکادمی اسکار و سیاستگذاران آمریکایی آن احتمال می دادند که متحد اصلی کشورشان به زودی تبدیل به یکی از مراکز قیام محرومان آگاه علیه نظام سرمایه داری خواهد شد. به همین دلیل نیز فیلم «سخنرانی پادشاه» را با سه جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد، در هشتاد و سومین دوره مراسم اسکار در سال ۲۰۱۱ به جهانیان معرفی کردند. آن هم در شرایطی که این فیلم انگلیسی رقبای آمریکایی بسیار قدرتمندتری داشت. اما طبق روال چند سال اخیر در مراسم اسکار، مسائل سیاسی و منافع بین المللی آمریکا و همیاران جنگ طلبش بر سایر شاخص ها و معیارهای آکادمی اسکار غلبه داشت.

چنان که فیلم «سخنرانی پادشاه» به کارگردانی تام هوپر در تاریخ سینما از نظر هنری و تکنیکی جایگاه چندان معتبری نخواهد داشت. بدون شک تحلیلگران و مورخان آینده سینما به این فیلم تنها به خاطر برگزیده شدن در مراسم اسکار اعتنا خواهند کرد. مثل برگزیدگان چند دوره اخیر اسکار، «سخنرانی پادشاه» نیز فیلم چندان به یادماندنی و خاطره انگیزی نیست. فیلمی است با داستان واقعی اما بدون کمترین تعلیق و کشمکش. ساختار دراماتیک فیلم هم بیشتر متکی به شخصیت پردازی و اجرای این شخصیت ها توسط بازیگران است. فضایی تئاتری بر کل فیلم سایه افکنده و کشش چندانی در آن پدیدار نیست.

اما مهم ترین ویژگی این فیلم که می تواند برای همه سینماگران جهان و به خصوص هنرمندان سینمای کشور ما درس آموز باشد، به روز بودن فیلم است.

«سخنرانی پادشاه» یک درام تاریخی است، اما مانند سایر فیلم های تاریخی سینمای مغرب زمین، در واقع آیینه ای است برای بازخوانی وضعیت امروز غرب. همچنان که موضوع فیلم درباره بحران زدگی سلطنت انگلیس در یک شرایط تاریخی بسیار حساس است؛ دوره ای که دوک یورک (جورج ششم) به خاطر مرگ پدرش و رد صلاحیت برادر بزرگ ترش به دلیل زیر پا گذاشتن مقررات سلطنتی به پادشاهی می رسد. او در آستانه آغاز جنگ جهانی دوم، ریاست حکومت بریتانیا را برعهده می گیرد و باید این کشور را در جنگ پیش رو پیروز کند. اما او در شرایطی که باید مهم ترین فرمان ها را بدهد و پرشورترین سخنرانی ها را انجام دهد دچار مشکل لکنت زبان است! با این حال دوک یورک با تلاش بسیار و همکاری یک پزشک استرالیایی به نام دکتر لیونل لوگ بر این ضعف غلبه می کند و پیروز می شود.

محور اصلی درام فیلم «سخنرانی پادشاه» که آن را بسیار به روز و قابل تطبیق با مسائل کنونی جهان غرب کرده، بحران زدگی و نجات از بحران است. در واقع، لکنت زبان جورج ششم، استعاره ای است از وضعیتی که در حال حاضر دولت هایی چون آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و سایر متحدان آنها بدان گرفتارند.

شاید مهم ترین تفاوت بحران کنونی دولت های غربی با آن زمان، بیداری ملت های تحت سلطه است. نمونه چنین بحرانی برای غرب، در خاورمیانه و خود کشور انگستان جریان دارد و هر روز بر مشکلات نظام سلطه جهانی می افزاید. در این روایت سینمایی دو بحران به موازات یکدیگر ترسیم شده اند؛ همچنان که دوک (جرج ششم) با بحران لکنت زبان مواجه است، کشور و جامعه او نیز مبتلا به جنگ و از دست دادن پادشاه می شوند و در نهایت، هر دو ابتلا درمان می شوند؛ شاه جوان انگلیسی بر لکنت زبان خویش غلبه می کند و در عرصه همگانی نیز کشور او اعتماد به نفس و اتحاد لازم را به دست می آورد.

نکته قابل توجه، نحوه به نمایش درآمدن خاندان سلطنتی انگلیس در این فیلم است. برخی این نوع نمایش را هجوآمیز توصیف کرده و حتی ابراز شگفتی کردند از این که سینمای انگلیس فیلمی تمسخرآمیز را درباره نظام پادشاهی این کشور ساخته است. این در حالی است که این تصویر کاملا برعکس این تصور است. یعنی تصویری که از سلطنت بریتانیا در این فیلم دیده می شود بسیار موجه و مثبت است. به خصوص جرج ششم که پادشاهی بامرام انسان دوستانه و برخوردار از بزرگ منشی معرفی می شود. او هیچ تمایلی به قدرت و پادشاهی ندارد و صرفا به خاطر نجات مردم کشورش این مسئولیت مهم را برعهده می گیرد. جرج ششم به عنوان حاکمی مردمی و مردم دوست، خانواده گرا و بی علاقه نسبت به شکوه و جلال پادشاهی به تصویر کشیده شده است. حاکمی که با وجود مظلومیت و تواضع فراوان و همچنین یک نقطه ضعف بزرگ، سرانجام سربلند می شود و سرافرازی و افتخار مردم کشورش را به ارمغان می آورد. در این روزگار که اعتبار و شخصیت حکومت انگلستان - مانند سایر دولت های غربی- به شدت مخدوش شده و مردم جهان از این حاکمان تصویری منفی یافته اند، فیلمی مانند «سخنرانی پادشاه» در پی بازسازی چهره مخوف این حکومت و حکومت هاست. به بیانی بهتر، این فیلم نوعی تنفس مصنوعی سینمایی به دیکتاتورهای بحران زده جهان است.البته این طبیعی است که اسکار به عنوان یکی از مکانیزم های عملیاتی ساختن سیاست های فرهنگی آمریکا، در این عرصه از همپیمان جهانی خود یعنی انگلستان حمایت کند. به هر حال امروز دو دولت ایالات متحده و بریتانیا در میدان های مختلفی از جمله اشغال عراق و افغانستان، حمایت از رژیم صهیونیستی، مقابله با خیزش اسلامی ملت ها، مبارزه با ایران و اسلام انقلابی و تقابل با امواج شکننده اقتصادی با یکدیگر متحد هستند. بنابراین خیلی طبیعی است که یک فیلم انگلیسی و به بیان بهتر، فیلمی در تقدیس نقش سلطنت بریتانیا در ایستادگی تاریخی غرب در مقابل بحران ها از سوی آکادمی اسکار و دستگاه سینمایی آمریکا مورد تجلیل قرار گیرد.

علاوه بر این نکات، با اندکی تعمق بر این فیلم می توان این برداشت را هم داشت که فیلم «سخنرانی پادشاه» در واقع حکایت امروز خود دولتمردان آمریکایی است. زیرا در زمانی که فیلم نمایانگر آن است، این انگلستان بود که به عنوان قدرت برتر و اول جهان شناخته می شد. اما حالا این آمریکاست که توانسته این جایگاه را تصرف کند. یعنی به نوعی موقعیتی که در فیلم برای انگلستان در آن زمان به تصویر کشیده شده است، درست مثل موقعیت کنونی آمریکا در نظام بین الملل است. اتفاقا وضعیت امروز آمریکا از نظر بحران زدگی نیز قابل مقایسه با آنچه در فیلم به نمایش درآمده نیز هست. حتی لکنت زبان مرد اول سیاست انگلیس در این فیلم را با ناتوانی امروز دولتمردان آمریکا با تجزیه و تحلیل شرایط جهانی و همچنین برقراری ارتباط با مردم رو به بیداری جهان می توان مقایسه کرد.

زیرا زبان از یک طرف مترادف تفکر شناخته می شود و از طرف دیگر ابزاری برای ارتباط با سایر انسان هاست. از همه مهم تر اینکه آمریکا و همراهان غربی اش در حال حاضر از ابزارهای ارتباطاتی برای هجوم نرم به سایرین استفاده می کنند. این موضوع نیز در فیلم به شکل نمادین بروز یافته است. یعنی می توان نام سخنرانی پادشاه را استعاره ای از جنگ نرم ارباب جهان ترجمه کرد.

آنچه بیش از هرچیز دیگر، رویکرد سیاسی و همخوانی فیلم «سخنرانی پادشاه» با منافع و مقاصد جنگی آمریکا را روشن می کند، سکانس پایانی فیلم است. آنجا که جرج ششم با غلبه بر مشکل لکنت زبان (عبور از بحران) نطق ورود انگلستان به میدان جنگ جهانی دوم را جاری می سازد.اتفاقی که در جهان واقعی جز نکبت و کشتار و تباهی برای کشورهای درگیر آن جنگ از جمله ملت انگلیس در پی نداشت. اما در این فیلم به عنوان یک نقطه امید و پیروزی به نمایش درآمده.

به همین دلیل فیلم «سخنرانی پادشاه» را در واقع باید یک فیلم جنگ طلب و در راستای توجیه جنگ افروزی دولت های غربی دانست. به خصوص اینکه در این سکانس، پادشاه بریتانیا جملاتی را بر زبان می آورد که درست مانند توجیهات امروزین حمله به کشورهای دیگر و قتل و غارت مردم سرزمین های مظلوم و بی دفاع است. به ویژه این سخن که: «ما سعی کردیم یک راه حل صلح جویانه پیدا کنیم تا اختلافات بین ما و آنها (دشمنان) حل شود، اما بیهوده است و ما به جنگ مجبور شده ایم.»به این ترتیب، «سخنرانی پادشاه» را می توان یک مانیفست برای توجیه جنگ طلبی غرب نیز به شمار آورد.

آرش فهیم