پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بازتعریف جامعه جهانی


بازتعریف جامعه جهانی

“جامعه جهانی”واژه ایست که غرب در قبال آن دو مرحله “تحریف”و”تحدید”را تعریف نموده است بر این اساس قدرتهای بزرگ در مرحله اول تصویری مخدوش,غیر قابل پیش بینی و نامتوازن از جهان را ارائه نموده و در مرحله بعدی “جهان”را به ارثی تشبیه می کند که تنها کشورهای عضو دائم شورای امنیت یا هشت کشور صنعتی جهان و البته کشورهای وابسته به جریان سلطه ازآن سهم می برند

● بخش سیاسی خارجی

“جامعه جهانی”واژه ایست که غرب در قبال آن دو مرحله “تحریف”و”تحدید”را تعریف نموده است.بر این اساس قدرتهای بزرگ در مرحله اول تصویری مخدوش،غیر قابل پیش بینی و نامتوازن از جهان را ارائه نموده و در مرحله بعدی “جهان”را به ارثی تشبیه می کند که تنها کشورهای عضو دائم شورای امنیت یا هشت کشور صنعتی جهان و البته کشورهای وابسته به جریان سلطه ازآن سهم می برند.

در این میان برخی ساختارها و مدلهای بوجود آمده میان کشورهای در حال توسعه،حکم پادزهر و آنتی تز تلقی قدرت مدارانه غرب از دنیا را دارند.” جنبش عدم تعهد” یکی از اصلی ترین ساختارهایی است که ماهیت و کارکرد آن با اهداف توسعه طلبانه کشورهای شمال در تضادی کامل قرار دارد.برگزاری نشست وزرای امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران فرصت مناسبی را جهت باز تعریف موثر این جنبش مهیا ساخته است. جنبش غیر متعهدها در اوج جنگ سرد و فضای دو قطبی موجود بین کاخ سفید و کاخ کرملین، با هدف وحدت کشورهایی که در اردوگاه کاپیتالیسم یا کمونیسم قرار نداشتند تشکیل شد. نخستین تلاش برای ایجاد این جنبش در سال ۱۹۵۵ توسط “جواهر لعل نهرو” ، “جمال عبدالناصر” و احمد سوکارنو” انجام شد.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی قدرت غیر متعهدها رو به تحلیل رفت، زیرا ساختار و چارچوب این مجموعه براساس حیات در نظام دو قطبی تعریف شده بود. از آن زمان تاکنون “نیاز به باز تعریف جنبش عدم تعهد” به عنوان اصلی ترین نیاز اعضای آن بی پاسخ باقی مانده است. اگرچه سنگ اندازیهای کاخ سفید، ناتو و اتحادیه اروپا مانع از تحقق این باز تعریف شده است، اما با گذار بشریت به هزاره سوم و مانور غیر قابل توجیه کشورهای عضو شورای امنیت در جهان امروز، دغدغه های این باز تعریف در میان اعضای غیر متعهد افزایش یافته است. ایران به عنوان مرکز ثقل و نقطه ای تعیین کننده می تواند در کانون این باز تعریف قرار گیرد.

حضور وزرای امور خارجه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران با توجه به دو عامل “زمان تشکیل اجلاس” و “موقعیت فعلی نظام بین الملل” قابل تفسیر است.

در این خصوص لازم است نکات زیر را مدنظر قرار دهیم:

۱) پانزدهمین اجلاس وزرای امور خارجه کشورهای جنبش عدم تعهد درحالی برگزار شد که تهران با اتکا به قسمتی از قوای دیپلماتیک خود شش کشور قدرتمند و سلطه طلب دنیا را در مذاکرات ژنو زمینگیر ساخته بود.از این رو تهران به مثابه یک آموزگار بین المللی -در آستانه برگزاری اجلاس اخیر- نحوه تقابل با جریان سلطه را به کشورهای عضو جنبش عدم تعهد آموخته بود.

تهران در نشست اخیر تنها یک “میزبان”نبود،بلکه “مولد روحی تازه در کالبد جنبش عدم تعهد”بود.حضور وزرای امور خارجه کشورهای عضو عدم تعهد در تهران واهمه مقامات آمریکایی و اروپایی در خصوص باز تعریف این جنبش را تقویت می کند. با توجه به مسائلی که در عراق و افغانستان رخ می دهد، هرگونه هم اندیشی و اقدام هماهنگی که در راستای حل این بحرانها توسط غیر متعهدها انجام شود، تاثیر مستقیمی در افول موقعیت اشغالگران خاورمیانه خواهد داشت. از این جهت همسویی مواضع کشورهای عضو عدم تعهد در خصوص بحران های خاورمیانه پازل های ژئو استراتژیک چیده شده توسط واشنگتن و متحدانش را بر هم خواهد ریخت.

۲) کلیت حضور نمایندگان ارشد سیاسی حدود دوسوم کشورهای جهان در تهران بر ادعای “انزوای ایران”که توسط شش کشور سلطه طلب جهان مطرح می شود خط بطلان می کشد.اکثر کشورهای جهان در اجلاس اخیر بر حق بهره مندی ایران از انرژی صلح آمیز هسته ای تاکید نمودند،این در حالیست که شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه های ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷ بر ضد جمهوری اسلامی ایران،عملا خود را در برابر خواست و اراده جمعی نظام بین الملل قرار داده است.غرب در حالی از لزوم توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران سخن می گوید که اکثر کشورهای جهان به صورتی رسمی ،مکتوب و مستند از این حق مسلم ایران حمایت نموده اند.از این رو برگزاری نشست اخیر جنبش عدم تعهد در تهران خدشه دار بودن اعتبار غرب در برابر کشورمان را به اثبات رساند.

۳) پس از نقش آفرینی موثر ایران در نشست شانگهای و خزر،دیپلماسی تهاجمی ایران کارآمدی دوباره خود را در جریان نشست اخیر غیر متعهدها به اثبات رساند.ایفای نقش در معادلات جهانی صرفا در مولفه های امنیت داخلی نهفته نیست. اگر “امنیت داخلی” با “پشتوانه های خارجی” تلفیق شوند، ترکیب حاصل پایدار و کارآمد خواهد بود. با توجه به “بازه جغرافیایی وسیع” و “کثرت اعضا”، می توان جنبش عدم تعهد را حاوی جمع پتانسیل های بالقوه “منطقه ای” و “فرا منطقه ای” برای تهران دانست. البته این قاعده کلی نسبت به دیگر اعضای جنبش نیز صادق است. به عبارت دیگر،تهران در سایه سیاست خارجی تهاجمی در برابر غرب توانسته است به صورتی موازی سیاست “تعامل با اکثریت جهان” را پیاده سازی و اجرا نماید.

۴) نشست اخیر جنبش عدم تعهد در تهران مترادف با بازتعریف جامعه جهانی بر اساس فرمول “همه منهای قدرتهای بزرگ”بود.تاکنون ایالات متحده آمریکا،انگلستان،فرانسه،آلمان و حتی چین و روسیه جهان را بر اساس مدل “قدرتهای بزرگ منهای دیگر کشورها”تعریف نموده و حتی شالوده سازمانهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد و آژانس بین المللی انرژی اتمی را بر آن مبنا استوار ساخته اند.برگزاری نشست اخیر تهران اعتراض علنی کشورهای جهان نسبت به جعل جامعه جهانی توسط کشورهای ۱+۵ بود.

آیا غرب می تواند حضور وزرای امور خارجه ۱۱۸ کشور دنیا در تهران را نادیده انگاشته و همچنان بر طبل تحریم و توطئه علیه ایران بکوبد؟واقعیت امر این است که کاخ سفید،تروئیکای اروپایی ،پکن و مسکو در صورتی که نخواهند یا نتوانند حقیقت ایران قدرتمند را در سیاست خارجی خود محاسبه نمایند،”جامعه واقعی جهانی”این محاسبه را با هزینه ای سخت بر پیکره آنها تحمیل خواهد نمود.