سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اختلال در هویت


آسیب شناسان اجتماعی, عمق و میزان فراگیری یك پدیده را دو شاخصه مهم برای ارزشگذاری در مورد آن پدیده ارزیابی می كنند

آسیب شناسان اجتماعی، عمق و میزان فراگیری یك پدیده را دو شاخصه مهم برای ارزشگذاری در مورد آن پدیده ارزیابی می كنند. بنابراین موضوعی همچون معضل دوجنسیتی در كشور ما با فراگیری جمعیتی ۸۰۰ تا ۲ هزار نفر، چندان جالب توجه كارشناسان و نیز مسئولان ذی ربط نخواهد بود، چرا كه قواعد علمی جامعه شناسی هم مسئله را با این میزان گستردگی، در خور توجه یا لااقل در حد اولویت های بالا تشخیص نمی دهد. شاید به همین دلیل ساده باشد كه چنین پدیده ای در ایرن متولی ویژه ای ندارد، اما اگر این پدیده به عمق و گسترش آسیب ها و آفات اجتماع دامن بزند و نقش یك كاتالیزور را بازی كند، چه؟

چنانچه در روزهای اخیر مدیر كل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی به صراحت اعلام كرد وزارت بهداشت و درمان معضل دوجنسیتی ها را به عنوان اولویت خود نمی داند و شاید هم حق دارد، ولی از نظر سازمان بهزیستی به عنوان یك آسیب اجتماعی، بسیار حائز اهمیت است. وی گفته است: مردانی با چهره زنانه كه شب ها را در خیابان می گذرانند در معرض سوءاستفاده و به تبع آن ابتلا به ویروس ایدز و تبدیل شدن به ناقل این ویروس قرار دارند.

بنابراین توجه به معضل دو جنسیتی هم از آن جهت كه این جمعیت بر اساس اصول انسانی باید مورد حمایت قرار گیرند و هم از آن رو كه در صورت رها كردن، تبدیل به نیرویی برای كمك به آسیب های اجتماعی نشوند، دارای اهمیت است، اما از این پدیده چه می دانیم؟ شاید پیش از پرداختن به این بحث، تعریف هویت جنسیتی مهم باشد. دكتر اوحدی در این باره می نویسد: هویت جنسیتی برای بیان احساس مردانگی یا زنانگی به كار می رود. هویت جنسیتی یا Gender identity یك حالت روانشناختی و بازتابی از احساس مرد یا زن بودن فرد است كه بر نگرش ها و الگوهای رفتاری مبتنی است. فرهنگ نیز نقش تعیین كننده ای در شكل گیری آن دارد و شخصی كه دارای هویت جنسیتی سالمی است می تواند با قاطعیت بگوید كه مرد است یا زن.

همچنان كه ملاحظه كردید در تعیین هویت جنسیتی یك فرد، توارث، فرهنگ و تربیت فیزیولوژی متاثر از تجربیات اجتماعی موثرند، در عین حال كه ریشه اختلال در هویت جنسیتی افراد را هم باید در عوامل فوق جست و جو كرد. با این تعریف آنهایی كه با قاطیعت نمی توانند بگویند مردند یا زن به سه دسته مشخص قابل تفكیك هستند؛ ابتدا آنهایی كه از اختلالات توارثی رنج می برند كه در این میان تعداد مردان دو برابر زنان است و از آنجایی كه تبدیل هویت جنسیتی مرد به زن با جراحی های پیشرفته نیز آسان تر است، در صورت تشخیص چنین معضلی در بدو تولد می توان بسادگی مشكل را حل كرد. خوشبختانه در كشور ما نیز این فرآیند با استفتاء از مراجع تقلید از سال ۶۷ به این سو شرعی و قانونی تلقی می شود.

دسته دوم كسانی هستند كه از نظر جسمی دچار مشكل نیستند، اما رفتاری دوگانه دارند و میان هویت جنسیتی زنانه یا مردانه سرگردانند كه ریشه آن را می توان در مسائل تربیتی و فرهنگی جست و جو كرد. این معضل به شكل بارز در كودكان پسر از ۴ سالگی و در كودكان دختر با شروع سن بلوغ قابل مشاهده است. این كودكان علاقه مندند لباس جنس مخالف خود را بپوشند یا با اسباب بازی های جنس مقابل بازی كنند و البته در صورت تشخیص به موقع چنین اختلالی در رفتار و با مراجعه به مشاور می توان مشكل را حل یا از تبعات آن به شكل قابل ملاحظه ای كاست.

كارشناسان می گویند خطرناك ترین واكنش به چنین رفتاری در خانواده، پنهان كردن موضوع، دور نگه داشتن كودك از چشم دیگران در مراودات خانوادگی و رفتار توهین آمیز با اوست و اما دسته سوم كسانی هستند كه هیچ یك از اختلالات فوق را ندارند، اما به دلایل قابل توجیه برای خود كه البته متاثر از نوع تعاملات اجتماعی است، خواستار تغییر هویت جنسیتی خود هستند. این پدیده خوشبختانه نسبتی با جامعه ما نداشته و خاص برخی كشورهای توسعه یافته است.