شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
دوستم داشته باش
خانمی با یادآوری خاطرات دوران کودکیاش با تاسف میگفت: من هرگز از محبت و توجه مادرم سیراب نشدم و هنوز هم پس از سالها احساس میکنم این عطش در من باقی است. من به عنوان فرزند بزرگ خانواده در بسیاری از مسوولیتهای مادرم بخصوص در کار رسیدگی به فرزندان کوچکتر شریک بودم. با وجود این ، گاهی آرزو داشتم کنار مادرم بنشینم و او دستش را دور شانهام حلقه بزند و مرا به سینه بفشارد.
گاهی که میدیدم مادرم، برادر یا خواهر کوچکترم را در آغوش میگیرد، لحظهای با حسرت به او نگاه میکردم، اما مادرم علیرغم همه وسواس و دقتی که در مورد پوشاک و تغذیه ما داشت، هرگز متوجه این تمایل شدید من به نوازش و محبت نشد.
این خانم در ادامه سخنانش گفت: مادرم امروز زن سالخوردهای است و بشدت به محبت و توجه من نیازمند است. اما من چگونه میتوانم آنچه را که هرگز دریافت نکردهام، نثار او کنم؟ به نظر من آنان که در دوران کودکی از موهبت عشق بهرهای نگیرند، بعدها در برابر محبت و ملاطفت به اطرافیان خود دچار مشکل میشوند.
محبت یکی از اساسیترین نیازهای یک انسان است. انسان فطرتا دوست دارد محبت کند و محبت ببیند. انسان تشنه محبت است. محبت حیاتبخش دلهاست. هر کس نفس خودش را دوست دارد و دلش میخواهد محبوب دیگران باشد. احساس محبوبیت دل را شادمان میگرداند. کسی که بداند محبوب کسی نیست، خودش را در این جهان پر آشوب تنها و بیکس میشمارد، از اینرو همیشه پژمرده و افسرده خواهد بود. کودک نیز یک انسان کوچک است و بیش از بزرگان به محبت احتیاج دارد. همانطور که به غذا احتیاج دارد، به محبت و نوازش نیز نیازمند است.
کودک نمیفهمد در کاخ زندگی میکند یا در کوخ، اما بخوبی میفهمد که محبوب دیگران است یا نه. با احساس محبوبیت میتواند آرام و راحت به رشد و نمو خویش ادامه دهد و در صفات عالی انسانیت تکامل یابد. محبت ریشه اخلاق نیک است. در پرتو محبت میتوان احساسات و عواطف کودک را بخوبی پرورش داد و از او انسانی شایسته ساخت.
کودکی که از محبت اشباع شده باشد، روانی شاد و دلی با نشاط دارد. احساس محرومیت نمیکند تا واکنش بد نشان دهد. خوشبین و خوش قلب و بااعتماد است. او یک انسان طبیعی است و عقده روانی ندارد. خیرخواه و انسان دوست بار میآید. چون طعم شیرین محبت را چشیده، حاضر است این آب حیات را به دیگران نثار کند. او با مردم چنان رفتار میکند که دیگران با او رفتار کردهاند.
● ضرورت و اهمیت تربیت
تربیت ضرورت حیات انسان است. آن که تربیت نیافته، نه تنها خود را تلف خواهد کرد، بلکه از لحاظ اجتماعی زیان عظیمی از او متوجه مردم نیز خواهد شد. کودک چون گیاهی است که برای رشد خود احتیاج به امکانات گوناگون دارد، اگر غذا و هوا به او نرسد تباه خواهد شد.
زورگویان، استعمارگران، جنایتکاران و جانیان هم زاده تربیت غلطند، به همانگونه که پاکان، پرهیزگاران و خادمان حقیقی جامعه از تربیت صحیح به چنین موقعیتی رسیدهاند. تربیت بر این اساس دارای اهمیت و آثار فردی و اجتماعی است؛ جنبه فردی آن برای رشد مادی و معنوی است و جنبه اجتماعی آن نیز برای ترقی، امنیت و فراغ جمع اهمیت دارد. بهتر است آدمی خود را به جای کودک بگذارد و یا حیاتش را در جامعهای بیبند و بار تصور کند تا از اهمیت آن سر در آورد. از نظر اسلام تربیت به منظور بودن و ساختن صورت میگیرد نه به تشریفات. ما وظیفه داریم فرزندان خود را خوب بسازیم چون آنان سازندگان آینده جامعه و پدران و مادران نسلهای بعد هستند. این کار یک امر حقیقی است نه سرگرمی و تفریح.
● زندگی در سایه محبت
براین اساس، محبت در زندگی کودک نقش مهم و اساسی دارد. سعادت حال و آیندهاش بدان وابسته است. زمینه روابط انسانی او در سایه آن است. زندگی تنها در سایه قانون و مقررات و دانش و تجربه امکان پذیر نیست. محبت برای زندگی طفل مهم است، از آن بابت که نیروی لازم را برای ادامه حیات او فراهم میکند. روان طفل از طریق آن آسایش و آرامش پیدا میکند و زندگی او در سایه آن رنگ میگیرد.
● نوع محبت به کودک
محبت به کودک، باید دارای خصایص زیر باشد:
محبت چه از سوی والدین و چه از طرف معلم یا دیگران باید راستین باشد، زیرا کودکان محبتهای تصنعی را خوب درک میکنند و از آن تنفر دارند. ممکن است کودک حقیقت این مساله را خوب بفهمد، ولی هرگز به زبان نیاورد.
محبت باید بهگونهای باشد که او مزه آن را بچشد و این هنگامی امکانپذیر است که ما عملا محبت خود را به او نشان دهیم. بدین سان فقط دوست داشتن فرزند در دل و علاقهمندی قلبی به او کافی نیست. او باید نشانههای محبت ما را ببیند و آنچه درون ما هست را آشکارا حس کند. این کار معمولا از راه تغذیه، مراقبت و توجه کردن به او امکانپذیر است. تحسین، تشویق و بازی جلوههایی از ابراز محبت به طفل است و او آن را بهحساب میآورد.
محبت به کودک نباید بستگی به موقعیت داشته باشد. به عبارت دیگر نباید به طفل ابراز محبت کرد از آن بابت که او زیباست، چشم و موی قشنگی دارد، رشدش خوب است یا در منزل کارهایی انجام میدهد و ... این جنبهها زمینه را برای محبت بیشتر فراهم میآورند ولی نباید بهعنوان سند مورد استفاده قرار گیرند.
ضمنا ذکر این نکته ضروری است که نوع محبت در سنین مختلف متفاوت است. در ۶ سال اول زندگی تکیه بر لذات حس غذایی است، ولی در ۶ سال دوم توجه به لباس، پذیرش رفقا و حفظ شخصیت جلوی دیگران بیشتر مطرح است.
● برای جلب علاقه کودک چه کنیم؟
کودک هم باید محبت کند و هم محبت ببیند، دیدن محبت امری روشن است که از طرف والدین اعمال میشود، اما برای محبت کردن او تربیت لازم دارد. بهترین راه و روش این است که به او عملا یاد دهند که چگونه باید مودب بوده و به چه صورت باید ابراز محبت کرد. برای جلب محبتش و نیز واداشتن او به محبت میتوان به صورت زیر عمل نمود.
به کودک سالم کنیم، به سخنانش با رغبت گوش دهیم. به او هم فرصت بحث و سخن دهیم. نکته جالبی را در او بیابیم و تحسین کنیم، احساسات او را جریحهدار نسازیم، با اجرای عدالت میل عدالتخواهی او را اقناع کنیم. آنچه برای خود نمیپسندیم برای او هم نپسندیم، در برابر سخنان و اعمالش از جا در نرویم، تندخو نباشیم، ملاحظه او را در همه احوال بکنیم، در حدود استعداد و لیاقتش مدح او گوییم، بر او رحم و عطوفت نشان دهیم، جز در مواقع ضرورت تنبیهش نکنیم.
● مادران و کودکان
محبت مادر حتی سرنوشت طفل را معین میسازد. براساس بررسیها از عواملی که هنگام بیماری در درمان طفل زیاد موثر است، مهر و محبت مادری است. نوازشهای مادرانه به کودک دل و جرات میدهد و روحیه او را در برخورد با مشکلات و مصائب و از جمله بیماریها قوی میسازد و این خود یکی از عوامل تعجیل در باز یافتن سلامت است. بعلاوه این که در آتیه کودک، فردی صمیمی باشد یا غیر صمیمی، مهرورز باشد یا خشن، با دیگران در جوشش باشد یا منزوی بسته به محبت امروز مادر است.
مادر نباید بکوشد تنها خود را به عنوان الگوی محبت صادقانه به کودک معرفی کند و نظر او را تنها به خود اختصاص دهد، چنین وضعی نه به نفع مادر است و نه فرزند. به نفع مادر نیست از آن بابت که کودک پر توقع بار میآید و با اندک اعمال انضباطی نسبت به مادر بدبین میشود. به نفع کودک نیست، زیرا در حین مرگ یا جدایی اجتنابناپذیر، کودک قادر به تحمل آن نیست، پدر هم باید در جنبه محبت، خودی نشان دهد و نظر طفل نیمی به سوی پدر و نیمی به سوی مادر باشد و این برای رشد اجتماعی کودک ضروری است.
● مرض بیعاطفگی
براساس تحقیقات روانشناسان اجتماعی و روانکاوی درباره کودکان از جوامع مختلف، کمبود یا عدم محبت عواقب خطرناکی را برای فرد و جامعه به بار میآورد. اطفالی که در دوره کودکی محبت نبینند، در بزرگی خشن و عقدهای بار میآیند. منشاء بسیاری از شرارتها و جنایتهای کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان کمبود محبت است.
بسیاری از خودکشیها، ناکامیها، حتی برای بزرگسالان به دلیل حس کمبود محبت آنها از سوی فرد یا افراد معین است. منشا بسیاری از فرارهای کودکان از خانواده با همه عواقب نابهنجارش به این علت است که خود را در خانواده تنها میبینند.
کسی با او در تماس عاطفی نیست، به او مهر نمیورزد یا به وی ابراز علاقه نمیکند یا خواستههایش را مورد توجه قرار نمیدهد. کمبود محبت گاهی موجب بیماری جسمی و زمانی بیماری روانی چون بدبینی، پر توقعی، یاس، زودرنجی و نارضایتی میشود و در بعضی مواقع بیاشتهایی، بیمیلی ناخودآگاه را به وجود میآورد و سلامت طفل را به خطر میاندازد. رویاها و خیالبافیهای بسیاری از کودکان و حتی جوانان و بزرگسالان به دلیل کمبود محبت است. گاهی افرادی را میبینیم که حتی در تنهایی با خود حرف میزنند، در حضور عدهای خود را در گوشهای مخفی میکنند، حرف نمیزنند، ابراز شرمساری دارند و... یکی از منشأ این حالات، کمبود محبت است.
● زیادهروی نکنید
تاکید بر محبت به معنای افراط و زیاده روی در آن نیست. در روایتی از امام محمدباقر ع آمده است: «بدترین پدران کسی است که از محبت و نیکی نسبت به فرزند زیادهروی کند.»
بعضی پدران و مادران چون زیاده از حد به فرزند خود علاقه دارند، بدیهایش را اصلا درک نمیکنند. کودک خود را میبینند که بچهها را اذیت میکند، مزاحم مردم میشود، فحش میدهد، به مال مردم لطمه میزند و... نه تنها مانع رفتار او نمیشوند، بلکه با خندهای احمقانه یا دفاع بیجا آنها را به این کارها تشویق میکنند. این پدران و مادران با محبتهای بیجای خود، در لباس دوستی، بزرگترین خیانت را در حق فرزندان خویش به جا میآورند و این ستم بزرگ، نزد خدا بیمواخذه نخواهد بود. محبت به بچه به آن معنا نیست که از تربیت او غافل بمانید و اجازه بدهید هر کار خواست، انجام دهد.
اظهار محبت، وسیله تربیت است؛ نباید مانع از تربیت شود. بهترین پدران و مادران کسانی هستند که حب فرزند را از حساب تربیت جدا سازند، فرزندان خود را صمیمانه دوست بدارند ولی با چشم واقعبین، عیوب و صفات ناپسند آنها را ببینند و با روش عاقلانه به اصلاح آنها اقدام کنند. محبت باید چنان باشد که: اولا فرزندان بیش از حد وابسته بار نیایند و بتوانند در غیاب والدین، روی پای خود بایستند و همواره خود را محتاج توجه و یاری آنها نبینند.
ثانیا از خودراضی، پرتوقع و لوس بار نیایند. فرزندانی که بیش از حد مورد محبت والدین قرار میگیرند، از دیگران نیز توقع محبتهای آنچنانی دارند و زمانی که وارد جامعه میشوند، چون توقعات آنها برآورده نمیشود، سرخورده، مایوس و افسرده میشوند. برای اینکه فرزندان لوس و از خودراضی بار نیایند، باید محبت همراه با اصول باشد.
صابر محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست