جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا

آسیب شناسی طب سنتی ایران


آسیب شناسی طب سنتی ایران

اصولاً هر حرکت و مکتبی که بوجود می آید دارای نقاط قوت و ضعف, موافقان و مخالفانی است اگر یک مکتب بخواهد پایدار مانده و به حرکت رو به رشد خود ادامه دهد, ناگزیر از تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف خود است

هر مکتب باید نسبت به خطراتی که در کمینش است آگاهی داشته باشد، به موافقان و پیروان خود امید و اطمینان دهد، و به شیوهٔ‌ منطقی و درست به توجیه و مقابله با مخالفان بپردازد.

اولین قدم دراین جهت، شناخت صحیح و دقیق این نقاط و مهمتر از همه، نقاط ضعف و کاستی‌ها و خطرات تهدیدکننده است. چرا که تا این آگاهی حاصل نگردد، نمی‌توان به رفع نواقص اقدام نمود. به این‌گونه شناخت و بررسی و تحقیق پیرامون آن می‌توان واژهٔ «آسیب‌شناسی» را اطلاق کرد. از سوی دیگر، هیچ کس به اندازهٔ‌ رهبران، سیاستگزاران و نیز پیروان یک مکتب نمی‌تواند به این شناخت دست یابد، چرا که آنان بهتر از هر کس دیگری از اجزاء و زیر و بم مجموعه‌ای که در آنند آگاهند. اما لازمهٔ دستیابی به این هدف، این است که پیروان هر مکتب خود را در سرنوشت مجموعه خود سهیم دانسته، کاستی‌هایی که به نظرشان می‌رسد خالصانه بیان کرده و تا حد امکان سعی در رفع آنها داشته باشند. یکی از مکاتب موجود در حیطهٔ علم طب که در کنار سایر مکاتب از آن یاد می‌شود، طب سنتی ایران است.

در این مقاله قصد نداریم به بیان تاریخچه، تعریف و توضیح پیرامون این مکتب بپردازیم چرا که نه موضوع بحث است نه مجال آن. بلکه سعی بر آن است تا نکات مورد بحث؛ علاوه بر جامع بودن، تا حدامکان عملی و قابل لمس باشند. برخی از مهمترین و شایع‌ترین آسیب‌های وارده بر طب سنتی ایران به شرح زیر است.

●عدم شناخت صحیح موضوع

مهمترین آسیب قابل ذکر در این حوزه، عدم شناخت صحیح از طب سنتی است. باید تعریف کامل و دقیقی از طب سنتی ایران، اجزا و توانمندی‌های آن وجود داشته باشد، حدود و ثغور آن مشخص شود، چیزی به آن اضافه یا از آن کم نشود، با سایر موضوعات نیز آمیخته نشود.

یادآوری این مطلب ضروری است که این طب، یک مکتب طبی کامل و دارای فلسفه، تئوری‌، زبان و شیوه‌های تشخیصی و درمانی می‌باشد، نه مجموعه‌ای از چند توصیه یا روش پیشگیری و درمان. البته این مکتب دارای اشتراکاتی با برخی از مکاتب طبی دیگر، نظیر طب سنتی چین، طب سنتی هند، طب رایج و ... است. گاهاً دیده می‌شود حتی در مجامع و گردهم‌آیی‌های علمی نیز این نکته رعایت نشده و طب سنتی ایران معادل گیاه درمانی، طب اسلامی و یا ... به‌کار می‌رود که جداً باید از آن پرهیز کرد.

اگر شناخت مورد نظر از این طب حاصل شود می‌توان به میزان توانمندی‌ها و نیز کاستی‌های آن پی‌برد، در غیر این‌صورت ممکن است موارد مفیدی وجود داشته باشند که مورد غفلت یا سوء‌استفاده واقع شود. و در مواردی که کاستی وجود دارد تبلیغات یا اقدامات درمانی بی‌جا صورت گیرد، که نتیجتاً با ایجاد انتظارات نابجا در اذهان عمومی، موجبات ضررهای مختلف جسمی، مادی و معنوی را فراهم آورد.

بدیهی است که تمام مکاتب بشری، کم و بیش دارای نواقصی می‌باشند و پیروان آنها باید این حقیقت را قبول داشته و درباره آن موضع‌گیری صحیحی اتخاذ کرده و در رفع تدریجی کاستی‌ها بکوشند.

در مورد مکاتب طبی نیز این مساله صدق می‌کند. مهم این است که هدف تمامی این مکاتب، حفظ یا بازگردانیدن وضعیت سلامت جسمی انسان‌هاست. که در راه رسیدن به این هدف هر یک مسیر و ابزارهایی را انتخاب کرده‌اند که با یکدیگر شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارند. لیکن بدلیل نقاط قوت و ضعف موجود، همگی مکمل هم هستند تا رقیب یا جایگزین هم .

این نکته در سالهای اخیر بسیار مورد توجه مجامع علمی پزشکی دنیا، از جمله سازمان بهداشت جهانی WHO نیز قرار گرفته است به‌طوری که در استراتژی‌های منتشر شده از این سازمان راجع به شاخه‌های مختلف طبی، کلمهٔ طب مکمل Complementary Alternative Medicine جانشنین کلمهٔ‌ قدیمی جایگزین Alternative Medicine شده است. البته اخیراً واژه دیگری تحت عنوان طب فراگیر Integrative Medicine نیز برای این موضوع به‌کار رفته است.

با داشتن این باور توسط متقدیمن و پیروان هر یک از مکاتب طبی از جمله طب سنتی ایران، از بسیاری تعصبات نابه‌جا، کارشکنی‌ها، رقابت‌های ناسالم و دشمنی‌های بی‌مورد که موجب وارد آمدن آسیب‌های جدی و خطیر به پیکرهٔ آن‌ها می‌شود جلوگیری به عمل می‌آید.

●تعصبات نابجا

اصولاً تعصب و پافشاری غیرمنطقی و ناعاقلانه روی یک موضوع مانع اتحادپذیری صحیح شده، منجر به غافل ماندن از کاستی‌ها و عدم رفع آنها و در نهایت عدم رشد و تکامل آن می‌شود. تعصب به روی مکتب طبی خاصی به عنوان تنها مکتب موجود، و کاملاً مفید برای بشریت، انسان را از کندوکاو و مداقه در سایر مکاتب طبی دیگر باز داشته، روحیه نقادی و برطرف کردن نواقص و کاستی‌ها را در آدمی می‌کشد، و صدمات جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد..

نوع دیگری از تعصب که در میان پیروان و فعالان طب سنتی ایران به وضوح درک می‌شود و متاسفانه باعث بروز اختلافات چشمگیر و خطرناک درونی شده و درنهایت می‌تواند منجر به کندی یا توقف حرکت صحیح این مکتب شود، وارد کردن امور و سلائق شخصی و فرقه‌ای در آن است. به طور مثال برخی از این افراد اعتقاد راسخ دارند که پرداختن به موضوع طب سنتی ایران، فقط باید از طریق دانشگاه و سیستم آموزشی تحقیقاتی نوین و رایج و توسط افرادی که مدارک دانشگاهی معتبر دارند، باشد و اشخاص یا گروه‌هایی که به طور متفرقه، سنتی و بدون داشتن مدارک و تحصیلات آکادمیک در این حوزه کار می‌کنند که بعضاً دارای اطلاعات و تجربیات فراوانی هستند؛ باید از گود خارج شوند و حق هیچ‌گونه اظهارنظر یا دخالتی در هیچ قسمتی از موضوع طب سنتی را ندارند.

در مقابل، بعضی دیگر به این باورند که ورود این مبحث به سیستم آموزشی رایج و دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی موجود، نظام آن را از هم گسیخته، باعث آشفتگی و اختلاط موضوعات شده و آن را از حالت اصلی خارج کرده و دیگر آن فواید و اثرات خود را نخواهد داشت. و لذا باید بدون هیچ‌گونه تغییر و تامل، مو به مو به‌کار گرفته شود و نیازی به آزمودن و مداقه ندارد. مسلماً هر دوی این رویکردها افراطی و دور از تعقل و اعتدال است. و به نظر حالت میانه این است که وارد کردن طب سنتی ایران به سیستم دانشگاهی، کار و تحقیق روی آن توسط محققین و دانشمندان واجد مدارک علمی، نه تنها مضر و نابه‌جا نیست، بلکه امری لازم و واجب است. متنها باید با حفظ اصول و امانتداری منطقی مفاهیم طب سنتی و کاملاً بی‌طرفانه باشد. از طرفی عدم‌بهره‌گیری و بی‌توجهی به افرادی که به طور سنتی و سینه به سینه این علم را آموخته‌اند را نیز هیچ عقل سلیمی نمی‌پسندد و شاید کسب نتیجه صحیح بدون کمک گرفتن از این افراد، کاری بسیار دشوار و حتی غیرممکن باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.