پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پشت پرده تزویر


پشت پرده تزویر

دو سال آخر عنوان یادداشتهای سر جان كمبل نماینده كمپانی هند شرقی انگلیس در ایران در اواخر دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار است كه در دو جلد توسط انتشارات دانشگاه تهران به سال ۱۳۸۴ منتشر گردیده است

دو سال آخر عنوان یادداشتهای سر جان كمبل نماینده كمپانی هند شرقی انگلیس در ایران در اواخر دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار است كه در دو جلد توسط انتشارات دانشگاه تهران به سال ۱۳۸۴ منتشر گردیده است. این یادداشتها به كوشش دكتر ابراهیم تیموری دیپلمات سابق وزارت امور خارجه و نویسنده كتابها و مقالات تاریخی انتشار یافته و مقدمه مشروح ایشان در جلد اول كتاب، فراز و نشیبهای روابط سیاسی ایران و انگلیس را از بدو ماموریت سر جان مالكم تا مقطع درگذشت فتحعلیشاه تصویر كرده است. كمبل به طور كلی حدود ۹ سال در ایران اقامت داشت، مجموعاً سه سال و هشت ماه عنوان فرستاده و سركنسول انگلیس را داشت و اندكی بعد از مرگ فتحعلیشاه ایران را ترك كرد، او در یادداشتهای خود تهران را پایگاه مهم منافع بریتانیا ارزیابی می كرد.

مقدمه كتاب ۲۲۶ صفحه كتاب را در برگرفته و بخش معظم دیگری از جلد نخست كتاب، به گزارشهای سرهنری ویلوك، توضیحات و تعلیقات خود دكتر تیموری و موارد مشابه اختصاص یافته است. بنابر این در جلد نخست بخش اندكی كه حدود یك ششم كتاب را در بر می گیرد به یادداشتهای كمبل اختصاص دارد و بقیه آن تعلیقات و توضیحات دكتر تیموری است. در جلد دوم هم وضع به همین منوال است، یعنی صفحه ۶۱۱ تا ۷۱۶ كتاب به یادداشتهای كمبل اختصاص دارد و بقیه كتاب باز هم تعلیقات آقای دكتر تیموری است. به واقع عملاً بخش معتنابه كتاب توضیحات و تعلیقات خود ایشان است تا یادداشتهای سرجان كمبل؛ لیكن همین توضیحات و تعلیقات است كه اهمیت كتاب را بیشتر نشان می دهد؛ گرچه بر برخی تحلیلهای دكتر تیموری هم می توان مناقشات جدی وارد كرد.

به طور كلی در دویست ساله، اخیر روابط ایران و بریتانیا فراز و نشیبهای فراوانی داشته كه تحلیل آن جزء لاینفك تاریخ این مرز و بوم از دوره قاجار به این سواست. به عبارت بهتر با هر زاویه ای به تاریخ دویست ساله اخیر ایران نظر كنیم- حتی تاریخ ایران از دوره صفویه به این سو- نمی توانیم نسبت به روابط سیاسی ایران و انگلیس بی تفاوت باشیم. كتابهایی كه در این زمینه به زبان فارسی وجود دارند، یا فاقد ارزش تاریخی اند و یا این كه عمدتاً نظریه ترس از انگلیس Anglophobia را به جامعه تزریق می نمایند. به عبارت بهتر در فقدان تعریفی مشخص از مصالح ملی ایران، بحث روابط خارجی یا جنبه ایدئولوژیك یافته و تابعی است از نظرات جناحهای و احزاب سیاسی و یا اینكه به كلی نسبت به آن حالت بی تفاوتی دیده می شود. به واقع بر هر دانشجوی تاریخ روشن است كه مثلاً تاریخ هشت جلدی محمودمحمود جز اینكه زیركی و دسیسه گری بریتانیا را بنمایاند و همه تحولات این مرز و بوم را به نوعی ناشی از دخالت سرانگشت های آنان نشان دهد، چیز دیگری را در بر ندارد، امری كه البته به مذاق انگلیسیها چندان هم بد نمی آید. یا به طور مثال از برخی كتابهای اسماعیل رائین باید یاد كرد كه در كنار آثار خان ملك ساسانی افسانه قدرقدرتی بریتانیا را در اذهان ساخته و پرداخته است و حتی توده های عوام اینگونه تصور می كنند كه گر بر سر خاشاك یكی پشه بجنبد، جنبیدن آن ناشی از اراده خدشه ناپذیر دولتمردان بریتانیاست. این قضاوتهای سطحی و البته عمیقاً هدفدار و سیاسی ناشی از دو امر است: ناآگاهی نسبت به زیر و بم های تحولات این مرز و بوم و فقدان تلقی مشخصی از ماهیت سیاست و مناسبات دیپلماتیك جهان مدرن و یا تلاش برای پنهان نگاه داشتن ابعاد مهمتری از روابط دو كشور. بحث در این نیست كه فلان كشور برای حفظ منافع خود دست به هیچ اقدام دسیسه كارانه نمی زند، بحث این است كه اگر كشوری در راستای منافع خود چنین اقداماتی نكند، آنگاه باید در سلامت دیپلماسی آن تردید نمود. هر كشور منافع و مصالحی دارد كه باید از آن صیانت نماید، صیانت از منافع ملی وظیفه هر دولتمرد راستین است؛ بنابر این قابل تصور است كه هر كنشی از طرف مقابل می تواند واكنش متناسب خاص خود را برانگیزد و اگر چنین چیزی صورت نگیرد، لابد منافع دو كشور بر هم منطبق شده است. اهمیت یادداشتهای روزانه سرجان كمبل در همین است كه نشان می دهد انگلستان از همان بدو برقراری مناسبات دیپلماتیك با ایران، تعریفی مشخص از موازنه نیروها و منافع ملی خود داشت؛ این منافع عمدتاً متضمن حفظ هندوستان در برابر تجاوزات نیروی ثالثی بود كه می توانست فرانسه و یا روسیه باشد. نیز این كتاب نشان می دهد كه برخی دولتمردان ایرانی یا از سرچمشه كمپانی هند شرقی ارتزاق می شدند و یا اینكه از مصالح ملی كشور و مناسبات جهانی آگاهی در خور توجهی نداشتند، به همین دلیل مثل یك شطرنج باز مبتدی در برابر استاد این ورزش كیش و مات می شدند.

تقریباً كلیه دولتمردان انگلیس در ایران، بعد از خاتمه مأموریت خویش خاطرات خود را به رشته تحریر در آورده اند، این روش از دوره سرجان مالكم به بعد همیشه وجود داشته كه آخرین نمونه آن خاطرات سر آنتونی پارسونز با عنوان غرور و سقوط است. برخی از این دیپلماتها تاریخ ایران نوشته اند، مثل سرجان مالكم و اكثریت قریب به اتفاقشان خاطرات و مشاهدات و یا یادداشتهای روزانه خویش را تحریر نموده اند. هم تاریخ نویسی دیپلماتهای بریتانیا و هم خاطره نویسی و یادداشتهای روزانه آنان، از سر تفنن نبوده، بلكه الزامی سیاسی و یا منفعتی از منافع كشورشان سرلوحه این قبیل نوشتن ها بوده است. برخی از یادداشتها برای استفاده اطلاعاتی به ادارات ذی ربط در لندن و دهلی و بمبئی و سیملا و كلكته ارسال می شدند، و تاریخ نگاریها هم البته صرف انباشتن ذهن از وقایع اتفاقیه نبوده و همیشه منافع بریتانیا سرلوحه هر گونه نگارشی واقع می شده است.

در كتاب دو سال آخر، این رویه به خوبی قابل مشاهده است، به ویژه با توضیحات مستوفای دكتر تیموری، محقق و یا خواننده این اثر به اهمیت تاریخ معاصر ایران و نقش بریتانیا در سمت و سوی حوادث به خوبی وقوف می یابد. اهمیت مأموریت سر جان كمبل این است كه وی در به قدرت رسیدن محمد شاه قاجار به تاج و تخت سلطنت نقش بسیار مهمی ایفا كرد. او هزینه های لازم برای حركت محمدشاه از دارالسلطنه تبریز به دارالخلافه تهران را مهیا نمود. در رفتن محمدشاه به تهران و سركوب رقبای تاج و تخت، افسران انگلیسی او را همراهی می كردند. این نكته وقتی اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد كه در یابیم محمدشاه چهره برجسته ای مثل میرزا ابوالقاسم قائم مقام را خفه ساخت و در این زمینه جان كمبل در انجام دسایس علیه این صدراعظم بسیار فعال بود. بالاتر اینكه حكومت محمدشاه را برخی مورخین مثل هما ناطق در كتاب ایران در راهیابی فرهنگی حكومت درویشان خوانده اند و این درویشان بعضاً بر اساس گزارشهای برخی سفرنامه نویسان فرنگی مثل ارنست اورسل، عوامل كمپانی هند شرقی بوده اند. پس كمبل در دو حادثه تاریخی مشاركت داشت: دست داشتن غیر مستقیم او در قتل صدراعظم اصلاح طلب ایران یعنی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و سركوب مخالفین داخلی محمدشاه قاجار و رقبای او در نیل به تاج و تخت. این حوادث وقتی اهمیت خود را بیشتر نشان می دهد كه دریابیم كمبل به واقع نه فرستاده انگلستان از لندن، بلكه فرستاده كمپانی هند شرقی به ایران بود. این نكته اگرچه شاید بی اهمیت بنماید، اما كلید راه یابی به هزارتوی روابط ایران و انگلستان در دویست ساله اخیر به شمار می آید. متاسفانه در باره اهمیت كمپانی هند شرقی بریتانیا و نقش آن در سمت و سوی تحولات ایران كمتر اثر چشمگیری به زبان فارسی چاپ شده است. به استثنای اثر منحصر به فرد عبدالله شبهازی محقق تاریخ معاصر كشورمان در كتاب دایره المعارف گونه زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران كه در ارتباط با اهمیت كمپانی هند شرقی در مناسبات همه جانبه ایران و بریتانیا تحقیقات و نظریات ارزنده ای ابراز داشته، در سایر آثار تاریخی جایگاه و پایگاه این به ظاهر شركت تجاری ناشناخته مانده است. شهبازی به درستی توضیح داده است مناسبات سیاسی و اطلاعاتی ایران در كنار افغانستان، در هند مورد بررسی قرار می گرفته و به واقع بدون شناخت ماهیت كمپانی هند شرقی، راه بر تحلیل تحولات ایران و حوادث منجر به زد و بندهای سیاسی عدیده ناممكن است. سر دنیس رایت سفیر اسبق انگلستان در ایران، در دو كتاب خود به نام انگلیسی ها در میان ایرانیان و ایرانیان در میان انگلیسی ها به طور مختصر به موضوع اشاره كرده، اما شهبازی پیوندهای عدیده دو كشور هند و ایران را از منظر منافع بریتانیا به خوبی تحلیل نموده است. كتاب دو سال آخر هم از این حیث واجد اهمیت است كه شاهدی است بر این مدعا، به عبارت بهتر این كتاب نشان می دهد یك كمیته سری در كلكته كه آن زمان بنگاله خوانده می شد، امور مربوط به ایران را كنترل می كرد. كلیه دیپلماتهای انگلیسی مقیم ایران، گزارشهای خود را به این كمیته ارسال می نمودند، بنابر این لازم است تحقیق مفصلی در مورد این كمیته و نقش و جایگاه آن در تحولات دوره قاجار انجام گیرد. بالاتر اینكه در این كتاب می خوانیم هزینه های نمایندگی انگلستان در ایران، بیشتر توسط كمپانی هند شرقی انگلیس در هند پرداخت می شد، جائی كه بعد از شورش مسلمانان هند به سال ۱۸۵۷ عنوان حكومت هند انگلیس یافت. این امر پرده از جناح بندیهای حاكم در بریتانیا هم برمی دارد و بالاتر اینكه اختلافات داخلی بین رجال انگلیس در ارتباط با حوادث مشروطه ایران و نیز كودتای رضاخان را تبیین و تفسیر می نماید و راز آن اختلافات را بر ملا می سازد.

به واقع محور تكاپوهای دیپلماتیك انگلستان در ایران را می توان به بحث حفظ هندوستان مرتبط دانست، موضوعی كه گرچه توسط محققینی مثل خانم رز گریوز در خود انگلستان موضوع مطالعات دامنه داری بوده، اما در ایران و البته به طریق اولی در دانشگاههای ایران موضوعی است ناشناخته. در حالی كه سطح معلومات دانشگاهی ایران در مورد تاریخ معاصر كشورمان از كتاب تاریخ اجتماعی ایران در دوره قاجار به قلم علی اصغر شمیم فراتر نمی رود- كتابی كه بیش از چهل و پنج سال پیش نوشته شده و هنوز كتاب درسی دانشگاههای ایران است- سطح تحقیقات مربوط به دوره قاجار به نحو شگفت انگیزی در دانشگاههای مختلف اروپا ، آمریكا و كانادا گسترش یافته و كنفرانسهای عدیده قاجار شناسی برگزار می شود، زیرا فهم تحولات دوره قاجار كلید درك تحولات مشروطه به بعد است. نكته بسیار پر اهمیت این است كه نخستین فرستاده رسمی انگستان به دربار ایران از سوی كمپانی هند شرقی اعزام شد و نه لندن. علت اعزام نخستین فرستاده هم تهدیدی بود كه از سوی زمان شاه درانی علیه منافع كمپانی در هند جریان داشت. بنابر این كتاب دو سال آخر به خواننده می آموزد در تحلیل مناسبات تهران- لندن در دوره قاجار و دوره معاصر، باید نقش هند و كانونهای ذی نفوذ آن را –كه شهبازی در كتاب زرسالاران موضوع تحقیق خود قرار داده – باید به دقت كاوید. آیا اعزام سفرای انگلستان به ایران، حال از سوی كمپانی هند شرقی یا لندن، فقط به مسائل دیپلماتیك مربوط می شد؟ واقعیات خلاف این را نشان می دهد. حقیقت این است كه انگلیسی ها در راستای تحكیم نفوذ خود در ایران، استراتژی نفوذ را با مهارت زایدالوصفی اعمال می داشتند. هدف اصلی البته نفوذ در دربار بود، نه از آن حیث كه دربار ایران فی نفسه واجد قدرتی بود، بلكه از این نظر كه به هر حال تصمیمات كلان كشور در دربار اتخاذ می شد و بریتانیا نیازمند بود بین نخبگان كشور پایگاهی به دست آورد. با این وصف همه فرستاده های بریتانیا بدون استثناء تلاش می كردند بین قشر نخبگان ایران متحدانی صمیمی برای خود دست و پا كنند، كسانی كه هم اطلاعات لازم را داشتند و هم احتمال صعود آنان به قدرت دور از انتظار نبود. این مهم تصمیمی فردی نبود، بلكه همانطور كه در كتاب دو سال آخر می خوانیم، دستورالعملی واضح از سوی مقامات دیپلماتیك لندن به شمار می آمد.

به طور كلی كتاب دو سال آخر با مقدمه و تعلیقات دكتر ابراهیم تیموری كتابی است جالب توجه، اما باید این كتاب و مطالب آن را در كنار داده های تاریخی دیگر و منابع گوناگون مربوط به این مقطع تاریخی مورد ارزیابی قرار داد. در مطالعه اسناد و روایات تاریخی باید هوشمندانه عمل كرد، زیرا برخی از اسناد به گونه ای چیده می شوند كه ناخودآگاه خواننده را به مسیر دلخواه تنظیم كنندگان اصلی اسناد هدایت می كنند. خواننده باید ابتدا به طور مثال تصویری واقعی از عباس میرزا، یا قائم مقام و از سویی اشخاصی مثل میرزا ابوالحسن خان داشته باشد تا بتواند در صحت و سقم مضامین برخی اسناد قضاوت كند، برای این منظور لازم است توضیحات تكمیلی فراوانی به این كتاب افزود. دیگر اینكه باید ربط و تعلق برخی روابط دیپلماتیك را با حوادث دیگر كشور در نظر داشت تا تحولات تاریخی به شكل واقعی خود نمایان شوند. دیگر اینكه كتاب یادشده تصویری نسبتاً جامع از فراز و نشیب های روابط دیپلماتیك ایران و انگلستان ارائه می كند و برهه ای بسیار مهم از تاریخ این مرز و بوم را كه اطلاعات در خور توجهی از آن در دسترس نیست، به خواننده می نمایاند. نكته مهمتر، دریافت اجمالی از سیاست بریتانیا در ایران و تبیین اهداف اصلی مأموریت های دیپلماتیك نمایندگان سیاسی آن كشور است. از آن بالاتر خواننده به نقش و اهمیت كمپانی هندشرقی در تنظیم روابط ایران و بریتانیا آگاه می شود و تحولات دوره ناصری و مظفری تا وقوع جنبش مشروطه و از آن بالاتر كودتای رضاخان برای او معنایی خاص می یابد.

دكتر حسین آبادیان