جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی جاودان انسان آرمانی


فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی جاودان انسان آرمانی

این مقاله كوششی است برای ترسیم خطوط كلی الگوی شخصیت سالم در تطابق با وجود حضرت فاطمه علیهاالسلام كه در دو بخش تنظیم شده است در بخش نخست, به سه محور اصلی تربیتی و وجودی حضرت فاطمه علیهاالسلام پرداخته شده

این مقاله كوششی است برای ترسیم خطوط كلی الگوی شخصیت سالم در تطابق با وجود حضرت فاطمه علیهاالسلام كه در دو بخش تنظیم شده است: در بخش نخست، به سه محور اصلی تربیتی و وجودی حضرت فاطمه علیهاالسلام پرداخته شده كه این محورها عبارتند از: وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان صاحب ولایت مطلقه و اسرار باطنیه؛ وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛ و در نهایت، حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان یك الگوی تربیتی و شخصیتی. در بخش دوم، از منظر «فرایند رشد شخصیت»، به شخصیت و وجود آن حضرت علیهاالسلام نگاه شده است. این بررسی در دو سطح «تعالی جهان‏بینی» و «معیارهای شناخت شخصیت‏های متعالی» به انجام رسیده است.

قرار گرفتن انسان در جریان رشد و فراروی، در همه لایه‏ها و سطوح زندگی فردی و اجتماعی، چكیده و مبنای همه تلاش‏های انسان‏ها و مكاتب و ادیان الهی و غیرالهی در طول تاریخ بشری بوده است. «اندیشه شرقی» از منظر جامعه‏شناسی امروز، و «هدایت»، «فلاح» و «رستگاری» در دیدگاه دینی، تلاشی برای همین قرار گرفتن در جریان رشد و فراروی به شمار می‏آیند. در این میان، نیاز بشر به انسان هادی و راهبر برای راهنمایی او به درست قرار گرفتن در این جریان و همراهی و تا منتهای بلوغ و شكوفایی آدمیت، همواره وجود داشته و احساس می‏شده است.

این مقاله كوششی است برای ترسیم خطوط كلی الگوی شخصیت سالم در نگاه بانوی بزرگ؛ اینكه چگونه آدمی می‏تواند از مرز «بهنجار» فرا رود و به گنجینه استعداد، خلاّقیت، نیرو و انگیزش پنهان دست یازد، از خویشتن فرا رود و كمال خویش را در رویش و رستگاری و پیوستگی با هستی و كمال مطلق دریابد و در این پیوستگی، خلق را تا مراتب مطلوب اعتلا و ترقّی، همراهی و راهبری كند.

این مقاله در دو قسمت به موضوع پرداخته است:

الف) در قسمت اول (شناخت‏های نخست)، تلاش شده است تا نگاهی اجمالی از منظر اندیشه ترقّی و روان‏شناسی كمال به بانوی بزرگ صورت گیرد و سه جریان اصیل تربیتی و وجودی معرفی شوند:

۱) جریان وجودی او به عنوان صاحب ولایت كبرا و اسرار باطنی؛

۲) جریان وجودی او به عنوان پرورده و تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛

۳) جریان وجودی او به عنوان انسان راهبر.

ب) در قسمت دوم (نگاه به حضرت فاطمه علیهاالسلام از منظر فرایند رشد شخصیت)، به بررسی چگونگی تبلور جریان‏های عظیم وجودی در شخصیت و زندگی بانو اشاره شده است. این بررسی در دو سطح انجام شده است:

۱) تعالی‏یابی بینش و نگرش به هستی؛

۲) معیارهای شناختی شخصیت فرارونده.

● ترقّی و تعالی؛ نگاهی برگزیده به سنّت بانوی بزرگ

ترقّیِ فارغ از تبعیض جنسیتی، مطلوب اصلی زن امروز از دین است كه این، خود مبنای فلسفی همه مفاهیم مربوط به تعالی و توسعه است كه باید تعریف سزاواری از آن به دست داد. در مفهوم پیشینی، «ترقّی» به مفهوم گرایش به تغییرات بادوام و مستمر مطلوب‏تر در همه ابعاد، اركان، وجه نظرها و گرایش‏های فردی و ساختار و رفتار و فرایند اجتماعی و نیز در سیاست و اقتصاد است.

اعتقاد به ترقّی مفهومی است دارای ماهیتی نظری ـ تجربی و بر پایه گرایش به بهینه‏سازی انسان و جامعه بر قوانین معیّنی استوار است. یك مفهوم درونی این عقیده آن است كه عقل جزئی و ابزارانگار در خدمت بینش آرمانی به وضعیت مطلوب و عقل كلی نگر و آرمان‏خواه و نیز تعالیم وحیانی قرار گیرد. «ترقّی» متشكّل از تغییراتی است كه در جهت معیّنی صورت می‏پذیرند و از این‏رو، به سمت مطلوب‏تر شدن اوضاع و احوال نسبت به وضعیتی قبلی است.

ترقّی و تعالی از نگاه و تفسیر دینی و در نمونه آن سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، «هدایت» است و فلاح و رشد، و دین اسلام «الگو و روش هدایت» به صراط مستقیم تا توحید.

قرآن كریم و سنّت (زبان و زندگی) پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیهاالسلام گزارشگر آموزه‏های دیانت حق و فراخوان به بینشی عمیق و فراگیر و كارآمد در ابعاد هدایت اسلامی هستند و هدایت دینی، كه خود شامل «تربیت انسانی» است، از سازندگی و راهبری فرد و شكوفایی قابلیت‏ها و استعدادهای انسانی به منظور سازندگی و به ثمر رساندن بهینه قابلیت‏ها و امكانات جامعه آغاز می‏شود.

● فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛ نشانه انسانیت و جامعه آرمانی

فاطمه زهرا علیهاالسلام انسان هادی است و پرسش ما از آن آستانه بزرگ، ترقّی، تعالی، هدایت و فلاح برای فرد و جامعه است. پرسش، منظر ما در شناخت سنّت بانوی بزرگ است.

فاطمه علیهاالسلام الگوی تربیت و حضور اصلاحی در جامعه، الگوی جاودان انسان آرمانی، زن راهنما و نشانگر انسان و جامعه ایده‏آل است. از امام زمان علیه‏السلام نقل شده است:

«و فی ابنهِٔ رسولِ اللّهِ لی اسوهٌٔ حسنهٌٔ.»(۲)

او الگوی حسن، الگوی صادق و سعادت‏آفرین حركت و سلوك، و حیات و كمال پایدار فرد و جامعه است.

پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:

«... فاقتدوا بالزهرهِٔ (... والزهرهُٔ فاطمهُٔ).»(۳)

و امام باقر علیه‏السلام خطاب به زنی كه الگو و معیارِ روش سزاوار زندگی است، می‏فرماید:

«اگر طالب فضیلتی، راه زهرا علیهاالسلام را پیش گیر.»(۴)

حضور این الگو را، به ویژه در رویارویی با جاهلیت همواره تاریخ بشریت، به طور مقایسه‏ای بهتر می‏توان شناخت. آن‏گاه شناختی كلی از زهرای مرضیه علیهاالسلام و به آموزگاری او، زینب كبری علیهاالسلام و فاطمیان و زینبیان سده‏های پس از وی، برای دانستنی‏های بعدی ضرورت می‏یابد. و این‏گونه می‏توان تصویر روشن‏تری از نقش دین و سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام در زندگی بشر داشت.

● فاطمه علیهاالسلام در عرصه سه جریان و سه شناخت

بانو از آن اولین هنگام كه جان آدمی آگاهی‏ها را درمی‏یابد و پرورش می‏گیرد، تحت تعلیم و پرورش آموزه‏های وحی، خانواده و بخصوص پدر قرار گرفت و بدین‏گونه آموخت و بالید. وجود صدیقه طاهره علیهاالسلام فراگیر سه جریان وجودی است و شناخت او در گرو شناخت این سه جریان عظیم تربیتی و وجودی او:

۱) جریان وجودی خود به عنوان صاحب ولایت كبرا و اسرار باطنی

نفس قدسی زهرای مرضیه علیهاالسلام از سرداق عالم ربوبی برای هدایت آدمیان به این جهان آمده است. جریان عظیم وجودی، اساس هستی‏شناختیِ پایدار و حقّانیت و فراتر بودن وی از زمان و مكانِ سنّت است و مبنای نظری ـ كلامی نظام تربیتی ـ اجتماعیِ قابل استنباط از سنّت او را توضیح می‏دهد، و همین خاستگاه هستی‏شناختی است كه كلام او را، زندگی او را، مرگ او را، تنهایی‏ها و خروش‏ها، اشك‏ها و فریادها و سلوك و سیره او را الگویی می‏دارد جاودان و جاری در همه عرصه‏های زندگی جامعه و تاریخ بشری.

فاطمه زهرا انسان هادی است.(۵) در اسلام، انسان هادی پس از نفس الوهیِ پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، همان كسانی هستند كه در حدیث نبوی و مسلّم «ثقلین»، عِدل و لنگه قرآن كریم قرار گرفته‏اند. انسان هادی ـ ناگزیر ـ معصوم است. «عصمت» به معنای پاكیزگی از خطا و گناه است. «علمِ صحیح» و «اختیار خلاّق» (برآمده از جوهره عبودیت) ملازم با عصمت‏اند و عصمت ملازم با علم صحیح و اختیار خلاّق. آیات «تطهیر» و «مباهله» عصمت زهرا علیهاالسلام را توضیح می‏دهند.

۲) جریان وجودی خود به عنوان تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر

وجود فاطمه علیهاالسلام در وجهه انسانی، عرصه جریان‏های عظیم شناختی، روحی و رفتاری است:

▪ جریان عظیم شناختی در برخورد با انسان، زندگی، هستی، خداوند، جامعه، تاریخ، رسالت، مسئولیت، تكلیف، دنیا و آخرت؛

▪ جریان عظیم وجود او به عنوان بنده‏ای خاشع و عارفی عاشق در اوج عرصه‏های حماسه و تدبیر؛

▪ جریان عظیم وجود او به عنوان انسانی مسئول در ارتباط با عمیق‏ترین دغدغه‏های بالندگی انسانی؛

▪ جریان عظیم وجود او به عنوان پاسدارترین انسان از ارزش‏های انبیایی؛

▪ جریان عظیم وجود او به عنوان فداكارترین یاور و مام پیامبر خاتم؛

▪ و بسیاری جریان‏های عظیم دیگر.

۳) جریان وجودی خود به عنوان انسان راهبر

فاطمه یك زن است و خود یك هادی، یك شاهد و یك امام، یك اسوه برای هر زنی كه می‏خواهد چگونه بودن و چگونه شدن خویش را خود برگزیده باشد. او در بینش و اندیشه و احساس و باور و انگیزه و سلوك و سیره و رفتار و زندگی‏اش، آموزگار چگونه بودن و چگونه شدن زن در هر دو عرصه فردی و اجتماعی است. در وجود فاطمه علیهاالسلام جریان عظیم انسان هادی دینی است:

▪ جریان عظیم وجودی او به عنوان دردمندترین همراه با خلق و همنشین باورها و رنج‏های زن در تاریخ؛

▪ جریان عظیم وجودی او برای پیشنهاد زن الگو؛

▪ جریان عظیم وجودی او به عنوان مصلح‏ترین حكیم و حكیم‏ترین حماسه و حماسی‏ترین عاشق و عاشق‏ترین تبیین‏گر حق و افشاگر باطل؛

▪ و دیگر جریان‏های عظیم شناختنی و ناشناختنی.

● انگیزه توسّل به بانو

شناخت قابلیت آدمی برای تعالی و گسترش توانایی‏های خویش، در گرو شناخت سالم‏ترین شخصیت‏ها و بهترین نمونه‏های بشری است. تحلیل و بررسی انواع جماعت‏های انسانی با شیوه‏های گوناگونی از قبیل تحلیل سیره، مصاحبه، تداعی آزاد و زندگی‏نامه‏های خود نوشت و آراء و اندیشه‏ها و سخنان آنان، نشان می‏دهد كه همه انسان‏ها با نیازهایی شبه غریزی(۶) به دنیا می‏آیند. این نیازهای مشترك، انگیزه رشد و كمال و تحقق خود قرار می‏گیرند و انسان را به تبدیل شدن به آنچه در توان اوست، فرامی‏خوانند. بدین‏سان، استعداد بالقوّه برای كمال و سلامت روان از بدو تولّد، وجود دارد، اما اینكه استعداد بالقوّه آدمی تحقق یا فعلیت می‏یابد یا نه، به نیروهای فردی و اجتماعی‏ای بستگی دارد كه «تحقق خود» را می‏پرورد یا بازمی‏دارد.

چرا ما نیازمند توسّل به بانوییم؟ باید تحلیل كرد كه آدمی در سرّ سویدایِ وجودش، چه خواهش و نیازهایی دارد كه وی را برمی‏انگیزند تا برای تأمین آن‏ها، دست در ولای فاطمه علیهاالسلام زند؟

بر كنار از نیازهای اصلی جسمانی مشترك ما با حیوانات، به عنوان مؤثرترین عامل در شخصیت انسان، نیازهای روانی درمیانند. انگیزه‏های انسان ـ خواه سالم و خواه ناسالم ـ نیازهای روانی اویند و تفاوت میان آدمیان از ارضای نیازهای مزبور ناشی می‏شود.

سنّت بانو طریقه‏ای زایا و بارور برای تأمین این نیازهاست:

«اِنّا تَوجّهنا واستشفَعنا و توسَّلنا بِكِ اِلیَ اللّهِ و قدّمناكِ بینَ یَدی حاجاتِنا.»(۷)

خودآگاه شدن نیازهای اصیل انسانی همراه با شناخت درست بانو، آدمی را برمی‏انگیزد تا برای جهت‏دهی به نیازها و جنبه‏های گوناگون زندگی، یعنی پاسخ‏های فكری، عاطفی و حسی به مردم و موضوع‏ها و رویدادها ـ خواه در جهان و خواه در خود ـ به او روی كند؛ نیازهایی مانند:

▪ نیاز به صیانت، فعلیت و اعتلای تمام جنبه‏های شخصیت و تحقق خود و روند خود شدن و پرورش ویژگی‏ها و استعدادهای یكتای خود؛

▪ نیاز به حقیقت در همه عرصه‏های هستی؛

▪ نیاز به خوبی، نیكی، زیبایی و به معناداری زندگی و پرمعنایی آن؛

▪ نیاز به تعلّق داشتن به وجودهای برتر از خود، نیاز به پیوند و ایمان و عشق به جهان، به هستی، به خداوند و به آرمان‏های برتر و نیاز به فراروی از دوگانگی و سرّ زندگی و فراشدن؛

▪ نیاز به فرارفتن یا استعلا از نقش فعل‏پذیر، نیاز به آفرینندگی و خلاّقیت زندگی خویشتن (فرزند، اندیشه، هنر، تربیت خلایق و یا كالای مادی) و از این طریق، تأمین نیاز به آزادی و هدف‏داری؛

▪ نیاز به حس هویّت و فردیت و یكتایی؛ هویّتی كه آدمی را با این احساس و خودآگاهی و شعور كه «چیست و كیست» فردیت تكامل یافته‏ای می‏بخشد، بدان‏گونه كه احساس می‏كند زندگی‏اش را با خود تدبیر می‏كند و در قلمرو فرمان خود است و دیگران به آن شكل نمی‏بخشند و در همین جهت، نیاز به یگانگی و تمامیت؛

▪ نیاز به نظم و قاطعیت؛

▪ نیاز به عدالت و قسط؛

▪ نیاز به استغنای تمامیت و جامعیت؛

▪ نیاز به موازین و ضوابطی برای جهت‏گیری بارور و همساز و همنوای تعامل با همه هستی؛

▪ همه این نیازها در نیاز به رویش و رستگاری و فلاح و كمال و توبه، یكجا حضور دارند. نیاز مداوم انسان به جست‏وجو برای خویشتن، در حقیقت، برای معنایی است كه به هستی ما منظوری ببخشد و هرچه بیشتر بتوانیم پس از گذار به خود و عبور از دنیای بیرون، از خود فراتر رویم و در این فراسوی خود شدن، خود را در راه آرمان‏های بالاتر ایثار كنیم. این نیازها، هنگامی كه خودآگاهند و آدمی بر تأمین آن‏ها با روشی زایا، بارور و خلاّق عزم جزم كرده است و هنگامی كه زبان بیانی روشنی بیابد، «دعا» نامیده می‏شوند.

● ماهیت شخصیت بالنده

بزرگ بانوی اسلام تصویر روشنی از شخصیت بالنده به دست می‏دهد. چنین انسانی اندیشه و بینش و شعور دارد، قوّه تعقّل و اندیشه و ادراكش را پرورانده است، جهان و خود را به طور عینی ادراك می‏كند، نگاه نقّادانه‏ای به جامعه و تاریخ خویش دارد، عمیقا عشق می‏ورزد، آفریننده است؛ حس هویّت پایداری دارد؛ با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد، و حاكم و عامل خود و سرنوشت خویش است.

یك آموزه بلند بانو آن است كه شخصیت سالم، رونده است، نه مانا؛ مسیر است نه مقصد؛ برای تحقق خود پیش می‏رود، هیچ‏گاه پایان نمی‏پذیرد و وضعیتی ایستا ندارد. این هدف رو به آینده، فردا را به پس می‏راند و همه جنبه‏های خود را دگرگون می‏سازد و می‏پروراند.

احمد آكوچكیان(۱)

۱. دكترای مطالعات و توسعه و عضو هیأت علمی دانشگاه بین‏المللی امام خمینی رحمه‏الله .

۲. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.

۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.

۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲۳، ص ۵۱.

۵. درباره «انسان هادی» نك: محمّد رضا حكیمی، كلام جاودانه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۴۸ـ۵۹.

۶. Instinctoid-needs، نیازهای غریزی نما، شبه غریزی.

۷. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای توسل.

۸. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۲۸، به نقل از: احمد بن ابی طاهر مروزی، بلاغات النّساء، چ بیروت، ص ۲۳ـ۲۴.

۹. همان، ص ۱۲۷.

۱۰. همان.

۱۱. همان، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.

۱۲. همان، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳.

۱۳. همان، ص ۱۳۳.

۱۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۱۳.

۱۵. سید جعفر شهیدی، پیشین، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.

۱۶. البته مراد از این تعبیر، معنای رایج اصطلاحِ حقوق طبیعی نیست.

۱۷. همان، ص ۱۲۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.