جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
شیوه ها ی عیّـاری در آیینۀ داستان سمک و قطران
چکیده
در مورد کلمه عیّار و ریشه آن و معنی و مفاهیمش اتفاق نظر نیست. مرحوم ملک الشعرای بهار این کلمه را به معنی یار و فارسی می داند و دکتر خانلری ریشه پهلوی برای آن متصّور است که از اصل، ادییار گرفته شده است و طی فرایندهای واجی به صورت عیّار درآمده است. در مورد اصل و ریشهی این گروه هم اتفاق نظر نیست و بعضی سازمان آنها را برگرفته از فتیان عرب می داند و تعدادی دیگر منشا این گروه را قبل از اسلام و به ایران نسبت میدهند که با سخت گیری های حاکمان بغداد به خصوص در دوره ی عباسیان نظام و آیین مخصوص به خود میگیرند و هر روز بر جمعیت آن ها افزوده میشود . و عیاران برای اینکه مجبور بودند هزینهها و مخارج خود را تامین کنند به راهداری میپرداختند و از کاروان ها برای به سلامت رساندن آنها پول می گرفتند. این گروه برای رسیدن به این اهداف لازم بود چابک و آماده و ورزیده باشند و برای همین در شهرها و در میادین به ورزش می پرداختند و مورد توجه مردم واقع شدند و بعد کم کم مورد عنایت حاکمان هم قرار گرفتند
واژگان کلیدی:عیاران،سمک،آتشک،قطران،آیین،جوانمردی
مقدمه
عیاران از هر گروه و از هر جا که باشند جوانمرد واقعی را حضرت علی (ع) میدانند و به نوعی خود را پیرو رفتار و افعال این پیشوای دینی میشمارند هر چند قبل از حضرت علی (ع) برای پیامبران الهی مراتبی را ذکر میکنند.
در مورد محتوای اعتقادات از جهتی با صوفیان اشتراک نظر دارند و آن مورد این است که به خواسته های خود توجه ندارند و دیگران را مقدم بر خود میدانند. ولی از جهت دیگر اختلاف دارند و این مورد اینکه صوفی اعمالش را برای حق و یا رسیدن به حق می داند ولی عیار همهی جانفشانیهای خود را برای به دست آوردن شهرت و نام انجام میدهد، هر دو گروه به مال و ثروت دنیا بی توجه هستند.
به نظر میرسد لباس خاص آنها و یا رفتارشان که غالبا برگرفته از روحیه ی جوانمردی و دستگیری از ضعفاست و یا افتادگی در عین توانایی در گروه ورزشکاران باستانی تجلی و نمود بیشتری دارد. همین ورزیدگی و آمادگی باعث شده تا خانوادههایی فرزندان خود را برای کسب مهارتهای رزمی و پرورش در اختیار این گروه قرار دهند البته همین امر بعد ها مشکلاتی را به وجود آورد.
شربت عیاری که عبارت بود از آب و نمک درسی رمزی و نمادین است که هر کس وارد این جماعت می شود باید به صافی و پاکی آب باشد و حق نمک را بشناسد و به آن پایبند باشد. اعتقادات افکار و تعلیمات عیاران به خصوص در سیستان و به ویژه درباره یعقوب لیث صفار که نجات دهندهی ایران و از بزرگان عیاران است در تاریخ جلوه و گیرایی خاصی دارد. اگر چه عیاران به راهزنی هم می رفتند این مورد در صورتی است که ضرورتی پیش بیاید یا قصد چپاول مال و ثروت از فردی غنی و توجه به زیردستی فقیر بوده است .عیاران خود را مسئول فقرا و توجه به آنان میدانند دقیقا مثل دستههای سیاسی و یا گروههای اجتماعی زمان ما این گروه هم دستهای خاص هستند که اساس وجود آنها توجه به نیازمندان و دستگیری از آنهاست.
محل اقامت عیاران یتیم خانه است و از این رو عیاران به یتیمان هم معروفند.
عیاران در درگیریهای بین امین و مامون در بغداد شرکت کردندو قدرت و گستردگی زیادی پیدا کردند اختلافات شیعه و سنی و زدو خوردهای حنفی و شافعی وسیله ای مناسب برای ارتزاق و پیشرفت آنها شد در واقع هر پولی که دولت از مردم می گرفت عیاران از حکومت میگرفتند و مراتبی پیدا کردند آنچه هنوز معلوم نیست اینکه عیار پیشگی از بغداد به ایران آمده است یا از ایران به بغداد رفته اما عیاران ایران با توجه به بحثی که گذشت و شلوار مخصوصی که میپوشیدند قطعا از نوع عرب جدا هستند، چون پوشیدگی شلوار ریشه ی ایرانی دارد و اعراب هیچگاه شلوار نمیپوشیدهاند از طرف دیگر وقتی کتاب سمک عیار را میخوانیم به وضوح میبینیم که سمک عیار بعد از هر پیروزی شراب میخورد و این مورد با دین اسلام سازگاری ندارد از سوی دیگر در کتاب مذبور هیچ جا یادی از مسجد و نمازگزاران نیست این موارد گمان ورود عیاری از بغداد به ایران را شدیداً تضعیف میکند.
مقصود این مقاله تاریخ عیاران نیست بلکه بررسی آداب و شیوه های عیاری آنها در کتاب سمک عیار است که مهم ترین کتابی است که اطلاعات جامعی دربارهی گروه عیاران در اختیار ما قرار می دهد سمک عیار نوشتهی فرامرز ابن خداداد کاتب ارجانی است که احتمالا اواخر قرن ششم یا اوایل قرن هفتم نوشته شده این کتاب بنابر روایت شخصی به نام صدقه ابن ابی قاسم شیرازی نگارش یافته زمان نوشته شدن داستان ها و یا زمان تدوین روایت آنها معلوم نیست دکتر خانلری در مقدمه آن اشعاری را ذکر میکند که متعلق به شاعران قرن پنجم و ششم از جمله قطران تبریزی و مسعود سعد سلمان و امیر معزی است شیوه نگارش سمک عیار نشان میدهد که این کتاب برای سخنوری ساخته و پرداخته شده است اهمیت کتاب سمک عیار بیش از همه اشاره به آداب و رسوم عیاران است در تاریخ پر فراز و نشیب کشور عزیزمان ایران کمتر به تاریخ و داستانهای مردم عادی توجه شده است شاید انحصار علم و دانش به طبقه یا گروهی خاص ویا حمایت حاکمان از نویسندگانی که به نفع آنها قلم بزنند باعث شده کمتر به داستانهای عامیانه ی ایران توجهی شود، داستانهای عامیانهای که سمک عیار هم یکی از آنهاست.
بیشتر حوادث و اتفاقات کتاب در چین و ماچین رخ میدهد. قهرمان نامآور داستان که در شجاعت و تدبیر و نیرنگ سرآمد همهی قهرمانان است، سمک نام دارد.
یکی دیگر از جلوه اهمیت این کتاب اشاره به اسم های اصیل فارسی که کمتر در منبعی دیگر بیان شده است سمک، قطران، آتشک ،شغال پیل زور، شه میر عیار ،زیرک عیار و نام های زنان مثل مروان دخت، ماهانه مدپری، گلوی و بعضی اسمهای مرکب مانندچگل ماه، لا لاصلاح و آهوگیر عیار جنبهی رمزی و معمایی دارند.
لغات و اصطلاحات زیبای کتاب باعث شده تا این کتاب گنجینه ای از تعبیرات و ضربالمثلهایی باشد که در زبان فارسی به کار میرفته است. ارزش کتاب به خاطر انشای محکم و با اسلوب آن و یا پیروی از سبک خاصی نیست بلکه شیوه رایج زمان نویسنده را نشان میدهد همچنین هیچ تصویری از اوضاع و احوال سیاسی اجتماعی عصر مولف به دست نمی دهد و حال و هوای داستان را به خوبی در فضای حکایتها و وقایع ترسیم میکند پوشش زنان، وسایل حرب و جنگاوری عیاران، نوشیدنیها و طبقات جامعه از مهمترین مواردی است که کتاب سمک عیار را ارزشمندتر و خواندنیتر میکند.
در مورد نام کتاب دکتر ذبیح الله صفا معتقدند که قهرمان کتاب ، سمک ، در شجاعت و تدبیر و نیرنگ سر آمد همه ی قهرمانان است وجود دو دسته از متعصبین سیستان با نام های سمکی و صدقی وتصادفی عجیب که اسامی این گروهها و قهرمان و راوی داستان وجود دارد. این احتمال را به ذهن میآورد که فراهم آورنده داستان با شناخت قبلی از موارد اختلاف دو گروه خواسته است شرح دلاوری ها و جوانمردی های سمک را از زبان یکی از حریفان و مخالفان نقل کند. در این مقاله آداب و رسوم عیاران و اعتقادات آنها در داستان سمک عیار و قطران مورد توجه قرار میگیرد.
سمک وقطران
سمک عیار در نزد خورشید شاه پسر پادشاه حلب که از دختر شاه عراق به وجود آمده ایستاده و در حال تعظیم است و سمک قصد دارد قطران را بسته نزد خورشید شاه آورد او با این عهد که قطران را اسیر بیاورد از کاخ خورشید شاه بیرون میآید بیراهه در پیش میگیرد و کسی را می بیند که روی به لشگر گاه آنها دارد خود را مخفی و ناگاه خود را بر سر آن مرد
میافکند و قصد نابودی اورا می کند آن شخص میگوید: من چه کردهام و چرا تو می خواهی مرا بکشی سمک خود را معرفی می کند و میگوید :تو کیستی؟ او خود را آتشک معرفی میکند که شبی نزد قطران بوده و او را ملول می بیند و قطران با آتشک گفته که سمک قصد داشته اورا اسیر کند و از آنجایی که آتشک دلباخته دلارام نامی است با قطران عهد میکند اگر آتشک، سمک را اسیر نزد او آورد دلارام را بیهیچ رنجی در کنار آتشک نهد و با آتشک عهد میبندند و به نشانه ضمانت قطران انگشتری به آتشک میدهد سمک میگوید: تو میدانی که من بهتر می توانم دلارام را در کنار تو آورم اکنون با من عهد ببند و سوگند بخورکه یار من باشی و خیانت نکنی آتشک به یزدان دادار و نان و نمک سوگند میخورد. سمک او را در آغوش میکشد و میگوید: تو مرا برادری. پس دستان مرا از پشت ببند و یوغ در گردن مرا نزد قطران ببر وقتی او میگوید سمک را دار بزنید تو بگوی چه جای کشتن است مردی چنین اسیر و گرفتار فردا در میدان داری بزنیم، تا همه قدرت ما و اسارت سمک را مشاهده کنند و ما به شهرت برسیم. قطران میپذیرد و آتشک دست سمک را از پشت میبندد و نزد قطران میبرد در اردوگاه قطران هرکس آتشک را میبیند که این گونه سمک را اسیر میآورد به هم دیگر میگویند آتشک هول عیاریای کرده است ـ عجب شکار جانانهای کرده که سمک را توانسته اسیر کند ـ و قفایی به سمک میزند سمک بانگ بر آتشک میزند که اجازه نده چنین کاری کنند زیرا با سیلی مرا نابود خواهند کرد. تا اینکه به بارگاه قطران میرسند. قطران می پرسد شیر آمدی یا روباه ؟ ـ موفق شدی یا نه؟ ـ آتشک میگوید: به اقبال تو ای پهلوان شیر آمدم و قطران دستور میدهد زود سمک را گردن بزنند آتشک میگوید جای این سخن نیست چون او اسیر و گرفتار ماست.
فردا داری در میدان می زنیم و او را به دار میکشیم قطران میگوید کسی باید امشب مواظب او باشد وآتشک میگوید: من خود او را آوردهام و خودم میتوانم از او نگهداری کنم قطران میپذیرد و میخواهد به خاطر این اتفاق مهم شراب بخورد در شراب خواری افراط میکند و مست میافتد سمک و آتشک که منتظر چنین فرصتی هستند آماده میشوند، اول آتشک دستان سمک را باز میکند و دو مهد (تخت) پیدا میکنند و بر دو قاطر میگذارند و آنچه از طلا و نقره مییابند بر میدارند و به سی غلام دستور میدهند که اطراف تخت را بگیرند و مراقب تخت قطران باشند غلامان میپرسند چرا باید چنین کاری کنیم جواب آتشک اینکه قطران دستور داده تا اگر حملهی ناگهانی صورت گیرد او دربین آنها نباشد
وقتی سمک و آتشک با قطران مست خفته و سی غلام از اردوگاه قطران خارج میشوند و به اردوگاه خورشید شاه میرسند نزدیکهای صبح است و خورشید شاه بر تخت نشسته است. سیاه گیل امیر طلایه است که همه را محاصره میکند و با توضیح حوادث و اتفاقات به قطران میخندند و به سمک آفرین میگویند سیاه گیل میپرسد این دیگر کیست؟ سمک آتشک را معرفی میکند و میگوید او برادر من است. و این در حالی است که قطران بر مثال زنده پیلی مست روی تخت و زیر جلباب ـ پرده ـ خفته است سمک جلو میرود و سبیل قطران را میگیرد و میکَنَد و قطران از این نهیب بیدار میشود تصور میکند در کاخ خود است نگهبانان را فرا میخواند که سمک پیش میرود و قفایی محکم به قطران میزند و میگوید خدمتکاران تو رفتند به خاطر آن همه بی شرمی که تو در مورد آنها روا میداشتی و این پس گردنی به خاطر آن پس گردنیهایی است که در اردوگاه تو به من زدهاند. این خلاصهای از داستان است اما آنچه در این مقام لازم است به آن اشاره شود.
چند موضوع است که عبارتند از: الف ـ شخصیت های داستان ب ـ آداب عیاری و پهلوانی در این داستان
الف ـ شخصیت های داستان
همه داستان دور محور سه شخصیت است:
۱- سمک: قهرمان داستان مردی است کوچک اندام و اعجوبه که برای جانفشانی و خدمت به دوستان آماده است او برای آسایش یاران ازبذل جان نمیهراسد و با هر گونه حادثهی ناگواری روبه رو میشود نام سمک و معنی آن(ماهی) شاید اشاره به همین رفتار او باشد که سریع و بسیار به جا حادثه و میدان اتفاق را ترک میکند و دشمنان از دستیابی به او ناتوانند.
۲ قطران: درخشش این شخصیت در داستان کوتاه و کمرنگ است هر چه هست کانون بدی و پلیدی است جبهه او دقیقاً در مقابل خورشید شاه و سمک قرار دارد و از جمله های وی این مفهوم دریافت می شود که تنها در اندیشه اسارت سمک و نمودن قدرت و توانایی خود به اوست با اسارت سمک خوشحال و شادمان است بسیار عجول و ضعیف النفس است چه در همان شب به آتشک می گوید زود او را گردن زنید مایه هایی از بلاهت و نادانی در رفتار و اعمال او ظاهر است. ظرفیت کم و رفتار کودکانه از جملههایی او به وضوح قابل دیدن است.
۳ آتشک: ظاهراً عیار است یا حتی میتوانیم بگوییم تظاهر به چنین عملی دارد او فقط در اندیشه رسیدن به هدفش، ـ دلارام ـ است. حاضر است برای رسیدن به این مقصود هر کاری انجام دهد به همین خاطر است که اول با قطران پیمان می بندد و وقتی سمک ادعا میکند او بهتر و راحت تر میتواند او را به مقصودش برساند عهد قبلی را فراموش میکند و با سمک هم پیمان میشود.
رفتار آتشک دو روی دارد او به پیمان خود با سمک عمل میکند غدرو خیانت و بی وفایی نمیکند ولی همین پیمان باعث میشود عهد قبلی را بشکند و به هم پیمانش ـ قطران ـ خیانت کند.
پس با توجه به عملکرد آتشک او را فردی منافق و مصلحت بین و در اصطلاح امروز «نان به نرخ روز خور» میتوان معرفی کرد. و نماد انسانهایی است که از هر فرصتی برای رسیدن به هدف و مقصود استفاده میکنند به پیمان خود پایبند نیستند. این افراد که در جامعه هم کم نیستند مورد توجه قرار نمیگیرند ولی گاه وسیلهای هستند که میتوانند رسیدن قهرمانان را به اهداف آسانتر کنند وگرنه وجود و شخصیت آنها ارزش چندانی ندارد.
ب ـ آداب عیاری
ویژگی عمده کتاب سمک عیار توجه به افراد گمنام و فرودست جامعه است افرادی که در قسمت های دیگر ادبیات ما شناخته شده نیستند و عیاران برانگیخته از همین طبقه اند مهم ترین ویژگی این گروه عبارت است:
۱ راستگویی از مهم ترین اعتقادات عیاران است تا جایی که ممکن است دشمنی به خاطر راستگویی بخشیده شود یا اگر دروغ گویی دوستی ثابت شود جان بر سر این سخن نهند. بنابراین صداقت و راستی در گفتار و اعمال بسیار مورد توجه عیاران است.
۳ وفای به عهد و پیمان عیاران وقتی عهد و پیمانی می بندند به سخن و قول خود سخت پایبندند و تخلف از عهد را درست نمی دانند.
برای تایید دو مورد فوق میتوان به این عبارت استشهاد کرد که وقتی سمک آتشک را می بیند که لشگرگاه آنها را زیر نظر داشته است آتشک که گویی از شیوهی عیاران آگاه است میگوید [« ای سمک سوگند خور که مرا به جان امان دهی و نیازاری تا راست گویم» سمک سوگند خورد که او را نیازارد و به جان زینهار دهد اگر با وی خیانت نکند و راست گوید]
۳ راز داری و کتمان سر از مهم ترین اعتقادات عیاران است «ای آتشک عهد کن که راز من نگاه داری و خیانت نیندیشی و نفرمایی و از قول من بیرون نیایی» وقتی عیار عهدی میبندد و رازداری میکند در رفتارش خیانت نیست و حتی نباید در فکر خیانت هم باشد و از تعهدی که کرده نباید تجاوز کند.
۴ قسم خوردن به خدا ، نان ، نور و حق صحبت جوانمردان که با وجود گذشت سال ها همچنان در زندگی مردم معاصر جا و اهمیت خود را از دست نداده است و ارزشمند است.
سوگند به این مظاهر در حکم محکمترین سوگندها و استوارترین تعهدهاست، گرو گذاشتن مو، سبیل و حلقهی انگشتر بیان تعهد عمل جوانمرد است. که در آن روزگار و حتی در زمان ما بسیار با اهمیت و شکوه است.
همپا و معادل بزرگترین تعهدهاست. در روزگاری که قویترین وثیقهها بیاعتبار است قسم به نان و نمک شیرین کام مفهومی بسیار استوار و قاطع دارد.
«[ آتشک ] سوگند خور به یزدان دادار و به نان و نمک مردان و به صحبت جوان مردان که خیانت نیندیشی»
۵ دوستی با دوستان هم پیمان و دشمنی با دشمنان آنها
وقتی شخصی در جمع عیاران پذیرفته می شود و صافی اعتقادات و حقیقت رفتار و کردار او ثابت می شود و در جمع آن ها وارد می شو د لقب و عنوان (برادر) می گیرد و چنین رفتار و کاری از او در مورد دوستان دوستان هم محقق میشود و هم چنین لازم است که با دشمنان دوستانش دشمنی کند عیاران قصد دارند که دوستی دوست را به محکمترین شکل و استوارترین وثیقه محکم کنند. «[آتشک] آن کند که سمک فرماید و با دوست وی دوست و با دشمن وی دشمن [باشد]»۷
۶- گرفتن از ثروتمندان و کمک به فقرا و نیازمندان
عیار مالک چیزی نیست به فکر جمعآوری مال و ثروت نیست هر چه هست در خدمت یاران و فقیران است در این داستان، سمک هنگام انتقال قطران به بارگاه خورشید شاه وقتی او مست از شادی اسیر کردن سمک چون ژنده پیلی خفته آنچه از زرینه و سیمینه می یابد همه را در مهد مینهد. و به دربار خورشید میبرد.
۷- اجرای فرامین و خواسته ها بدون جنگ و خونریزی و یا با حداقل درگیری
شاید این مهمترین حالت فکری در عیاران باشد که خواسته ها را با کمترین میزان درگیری و تنش به انجام میرسانند با وجود توانایی و قدرتی که در این گروه سراغ داریم این مهم ترین مشخصه آن ها هنگام سخت ترین شرایط تصمیمگیری است در واقع در بدترین شرایط بهترین تصمیمها مختص آنهاست. رسیدن به مقصود بدون اینکه کشته شوند و یا از بیگناهی خونی بر زمین ریخته شود در یک کلام دستیابی به هدف با کمترین هزینه و با بیشترین قدرت و توانایی.
۸ اشاره به رسومی از جمله شراب خواری و گرفتن و دزدیدن از ثروتمندان در هر حال صورت شرعی و اسلامی هم ندارد کمک به فقیران واینکه در این داستان و یا مجموعه کتاب نامی از مسجد اعتقادات ـ بجز اعتقادات عیاری ـ نیست این سخن خاور شناسی محترم هانری کربن را به ذهن میآورد که «عیاران از فرهنگ ایران برخاسته و از این سرزمین به مکان های دیگر گسترش پیدا کردهاند.»
دکتر علی محمدرضایی هفتادر
دکترحمیدهادیان
فرامرز ابن خداداد کاتب ارجانی
- آیین جوانمردی ـ هانری کربن ـ ترجمه احسان نراقی ـ ص ۱۷۰ ـ تهران ـ نشر نور ـ ۱۳۶۳
- تاریخ ورزش باستانی ایران (زورخانه ) ـ پرتو بیضایی ـ تهران ـ چاپ حیدری ـ ۱۳۳۷
- تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا ـ ص ۹۸۸ ـ ج۲ ـ تهران ـ انتشارات فردوس - ۱۳۷۱
همان ـ صص ۱۶۲ - ۱۶۷-
همان ـ ص ۱۶۲-
آیین جوانمردی ـ هانری کربن ـ ترجمه احسان نراقی ـ تهران نشر نو ـ ۱۳۶۳-
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست