یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
ماه نثار و پرواز
امام حسین(ع) مدت سی سال از عمر بابرکتش را در کنار پدر گرامیاش سپری کرد. در تمام این مدت بادل و جان از پدر اطاعت میکرد. در دوره پنج ساله حکومت امام علی(ع) در اداره امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی جامعه اسلامی، یاور راستین پدر بود. در بسیج نیرو به سوی جبهه نبرد نقشی حساس و تعیین کننده داشت و مانند سربازی فداکار همچون برادر بزرگوارش در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. امام حسین(ع) در دوران برادرش امام حسن(ع) نیز در تمام حوادث و بحرانها، همگام و همراه و همواره مدافع او بود.
● در عصر معاویه
امام حسین(ع) پس از شهادت برادر بزرگوارش به امر خدا و وصیت برادر مأمور رهبری جامعه اسلامی شد. آن حضرت نزدیک به ده سال از دوران امامت خود را در دوره زمامداری معاویه سپری کرد و در این مدت همان روش امام حسن(ع) را در پیش گرفت و دست به قیام نزد، زیرا روش منافقانه در تضاد با دین و پیامبر علنی نبود. معاویه، به ظاهر، خود را مردی صحابی و کاتب وحی میدانست و در زمان خلیفه دوم مورد توجه و عنایت فراوان او بود. افزون بر این بیشتر صحابه پیامبر (ص) را به حکومت ولایات و سایر امور کشوری گماشت. همچنین روایاتی بسیار در فضایل و مصونیت صحابه جعل و میان مردم، شایع کرد. از این رو زمینه قیام و انقلاب در زمان معاویه فراهم نبود.
● دوران یزید
پس از مرگ معاویه، خلافت- که مبدل به سلطنت شده بود- به فرزندش یزید رسید. همین که یزید زمام امور را به دست گرفت، برای این که ارکان سلطنت خویش را تثبیت کند، شخصیتهای اسلامی و چهرههای سرشناس را به بیعت فرا خواند. به همین منظور، نامهای به حاکم مدینه نوشت و در آن نوشت که از امام حسین(ع) برایش بیعت بگیرد و به او دستور داد که اگر مخالفت کرد، او را بکشد. والی مدینه، بنابر دستور، از آن حضرت خواست که بیعت کند. امام (ع) فرمود: «انالله و انا الیه راجعون و علیالاسلام السلام اذ بلیت الامه براع مثل یزید» (ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم آن گاه که کسانی چون یزید بر مسند حکومت اسلامی بنشیند باید فاتحه اسلام را خواند.)
امام(ع) پس از رد بیعت،دریافت که اگر در مدینه بماند او را خواهندکشت. از این رو شبانه در بیست و هشتم ماه رجب سال شصت هجری با خویشان خود رهسپار مکه شد. خبر آمدن امام(ع) به مکه و سرپیچیاش از بیعت، میان مردم مکه و مدینه انتشار یافت. این خبر به کوفه نیز رسید. شهر کوفه مدت پنج سال مرکز حکومت امام علی (ع) بود و شمار شیعیان حضرتش در عراق، بخصوص در شهر کوفه بسیار بود. دوستان امام علی(ع) از وضعی که داشتند به ستوه آمده بودند. از این رو، برای نجات از ستمگریهای بنیامیه با شنیدن خبر ورود امام به مکه در نامههایی فراوان از آن حضرت خواستند تا به سوی آنان برود و رهبریشان را بپذیرد.
امام حسین(ع)، مسلمبن عقیل را به نمایندگی به سوی کوفه فرستاد تا موقعیت سیاسی منطقه را از نزدیک ببیند و برایش گزارش کند. خبر ورود نماینده امام به سرعت در کوفه پیچید. کوفیان با استقبالی بیسابقه با مسلم به عنوان نماینده امام، بیعت کردند و روز به روز بر شمار بیعتکنندگان افزوده میشد. پس از آن که کوفه حال و هوایی انقلابی به خود گرفت، دو نامه نوشته شد؛ یکی به حسین بنعلی(ع) و دیگری به یزید. مسلم برای امام نوشت که تاکنون جمعیتی بیشمار با من بیعت کردهاند. مقتضی است به سوی کوفه حرکت کنید. مزدوران یزید نیز به او نامه نوشتند: اگر حکومت عراق را میخواهی، باید فرمانداری شایسته بفرستی که این فتنهها را پایان بخشد، زیرا نعمان بن بشیر (حاکم کوفه) مردی ناتوان است یا خود را به ناتوانی زده است.
این دو نامه، دو نتیجه به دنبال داشت. نامه اول مقدمات حرکت امام را به سوی کوفه فراهم کرد و نامه دوم موجب شد که فرماندار عزل و عبیدالله بنزیاد جایگزین او شود.
هر چند امام حسین(ع) کوفیان را به خوبی میشناخت و بیوفایی و سستی ایمان آنان را در زمان حکومت پدر و برادرش دیده بود، برای اتمام حجت و اجرای امر پروردگار، تصمیم گرفت که به سوی کوفه برود. امام تا روز هشتم ذیالحجه- که همه حجاج عازم منی بودند- در مکه ماند؛ سپس با اهل بیت و یارانش مکه را به سوی عراق ترک کرد. امام با سفر ناگهانی و آشکار خود، به مسلمانان فهماند که حکومت یزید را به رسمیت نمیشناسد و نه تنها با او بیعت نمیکند، بلکه قصد دارد علیه ظلم و جور بنیامیه قیام کند.
● شهادت مسلم بنعقیل
یزید که از بیعت کوفیان با مسلم و گرایش آنان به امام حسین(ع) آگاه شده بود، ابنزیاد را به کوفه فرستاد. او پس از تشکیل جلسه مشورتی در دارالاماره کوفه و انجام اقدامات مقدماتی، از ضعف ایمان، دورویی و ترس مردم کوفه استفاده کرد و با تهدید و ارعاب، جمعیت را از پیرامون مسلم پراکنده ساخت تا جایی که وقتی مسلم برای نماز به مسجد رفت از ۱۸ هزار نفری که با او بیعت کرده بودند، تنها ۳۰ نفر با او نماز خواندند. آنان نیز پس از نماز پراکنده شدند و چون از مسجد بیرون آمد، کسی همراهش نبود حتی کسی که او را در خانه خود پناه دهد!
● در کربلا
کاروان حسینی هنوز به کوفه نرسیده بود که در سرزمین کربلا با لشکر دشمن روبهرو شد. از همراهان امام جز اندکی باایمان و از جان گذشته، کسی نمانده بود؛ در نتیجه به آسانی در حلقه محاصره لشکر ۳۰ هزار نفری ابن زیاد قرار گرفتند. لشکر دشمن حتی آب را نیز بر کاروان امام حسین(ع) بست. امام حسین(ع) بین بیعت با حاکم ستمگر و تن دادن به ذلت و شهادت مخیر شد. اما آن حضرت تن به ذلت نداد و همراه با ۷۲ تن از بهترین یاران و نیز بستگان و فرزندانش از صبح تا عصر دهم محرم سال ۶۱ هجری با دشمن جنگیدند. سرانجام همگی شربت شهادت نوشیدند و بدین سان دشمن را به خواری و رسوایی کشانیدند. در این نبرد نابرابر، امام حسین(ع) و فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان و یارانش همگی شهید شدند. تنها فرزند گرامیاش امام سجاد(ع) بنا به خواست خداوند و بیماری سختی که در آنجا بدان دچار شده بود، زنده ماند. لشکر دشمن پس از شهادت آن حضرت، به خیمههای بازماندگان هجوم و اموال کاروانیان را به غارت برد، خیمهها را به آتش کشید، اهل بیت امام را اسیر کرد و همراه سرهای بریده شهیدان، از کربلا به کوفه و از آنجا به شام برد.
● رویداد جاوید
نهضت اسلامی حضرت حسین بنعلی(ع) و انقلاب خونین کربلا، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ است. در تجزیه و تحلیل تاریخ خونین عاشورا چند مطلب بیش از دیگر مطالب شایان توجه است که در اینجا، به اختصار، درباره یکی از مهم ترین آنها سخن میگوییم:
▪ علت اصلی قیام امام حسین(ع)
اصلیترین علت قیام امام(ع)، انحراف دستگاه حکومت بود. در این حکومت، به سنت پیامبر(ع) عمل نمیشد، حلال خدا، حرام و حرام خدا، حلال بود، میگساری و عیاشی حاکمان بنیامیه در جامعه مشهور بود و فساد و تباهی و فقر و بیچارگی و ظلم و ستم، بیداد میکرد.
یزید، جوانی عیاش، آلوده به گناه و شراب خوار بود. او دوران کودکی را در قبیله بنی کلاب نزد داییهایش- که پیش از اسلام مسیحی بودهاند- زندگی کرد و به آدابشان خو گرفت. یزید با آنان شراب میخورد و سگ بازی میکرد. رسوایی یزید بدان پایه بود که جانشینی خلافت برای او حتی نزد کسانی چون زیاد بن ابیه جرثومه زشتی و پلیدی امری غریب و شگفت مینمود. زیاد به معاویه که از او خواسته بود از مردم بصره برای یزید بیعت بگیرد محرمانه پاسخ داد: «چگونه میتوان مردم را به بیعت با یزید فراخواند در حالی که با سگها و بوزینهها بازی میکند لباسهای رنگارنگ میپوشد، به نوشیدن شراب معتاد است و روز را با آلات موسیقی به پایان میبرد.»
یزید اعتقادی به اسلام نداشت. اشعار او هنگام زدن چوب بر دهان و دندان سربریده امام حسین (ع) گواه این حقیقت است:
بنی هاشم، در پی حکومت بودهاند. نه خبری آمده و نه وحیای نازل شده است. فرزند جنگجویان خندق نیستم اگر از فرزندان احمد (پیامبر(ص)) انتقام آنچه کردهاند، نگیرم.
بیعت با چنین کسی و تأیید چنین حکومتی، برای مسلمانانی که اندک اطلاعی از معارف و حقایق اسلامی داشتند، سزاوار نیست تا چه رسد به فرزند پیامبر(ص) که تربیت یافته مکتب وحی و رسالت و امامت است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور رئیسی رهبر انقلاب
زلزله سلامت مرگ تهران هواشناسی سیل فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس بارش باران قتل
خودرو نفت یارانه گاز قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار ایران خودرو بانک مرکزی پالایش و پتروشیمی نمایشگاه نفت بازار خودرو
نمایشگاه کتاب رضا عطاران کیانوش عیاری نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون کتاب سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران دفاع مقدس سریال مهران مدیری کتابخوانی
فناوری اینترنت
رژیم صهیونیستی جنگ غزه اسرائیل فلسطین غزه آمریکا روسیه حماس سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال هوادار استقلال لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بازی
ایلان ماسک شفق قطبی اپل ناسا طوفان خورشیدی گوگل هوش مصنوعی فیبرنوری ماهواره
استرس فشار خون بارداری افسردگی شیر زایمان