جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به ادبیات کودک در ایران


نگاهی به ادبیات کودک در ایران

پاسخ های متعددی درباره این که ادبیات کودک چیست وجود دارد عده ای اعتقاد دارند که این نوع ادبیات مخاطبان خاصی دارد زیرا محدودیت و قالب های خاص باعث می شود تا شاهکارهای ادبی خلق شوند

پاسخ های متعددی درباره این که ادبیات کودک چیست وجود دارد. عده ای اعتقاد دارند که این نوع ادبیات مخاطبان خاصی دارد زیرا محدودیت و قالب های خاص باعث می شود تا شاهکارهای ادبی خلق شوند.

عده ای نیز آن را مانند ادبیات عام می دانند و محدودیتی برای مخاطبان آن قائل نیستند.

برای مثال مصطفی رحماندوست ادبیات کودک را حاصل تلاش هنرمندانه ای می داند که در قالب کلام به شیوه ای مناسب، کودک یا نوجوان را به سوی رشد سوق می دهد. یا به قول بهمن رازانی مجموعه نوشته ها و سروده هایی است از طرف بزرگسالان برای کودکان. در این تعاریف به دو جنبه تکیه شده است، تکیه بر جنبه های آموزشی یا تکیه بر جنبه های آفرینش که با در نظر گرفتن تفاوت این دو جنبه به دو تعریف متفاوت خواهیم رسید.

در مورد نوع نقد این آثار نیز نگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای معتقدند این آثار نوعی نقد جدا از آثار ادبی دیگر را می طلبد و گروهی دیگر می گویند آثار کودک باید عینا مانند آثار دیگر ادبی نقد شود.

اما با در نظر گرفتن تمام این تعاریف و نظریه ها به جرات می توان گفت واژه کودک مفهومی است که مورد بی اعتنایی قرار گرفته است. یکی از مشکلاتی که امروزه ادبیات کودک در ایران را تهدید می کند این است که مفهوم کودک برای یک نویسنده بزرگسال کاملا شناخته شده نیست و اینکه نویسنده ای بسیار برجسته است دلیل قانع کننده ای نیست که لزوما بتواند برای کودکان هم بنویسد. به همین علت مخاطب کودک با اثر ارتباط برقرار نمی کند. یکی دیگر از مشکلاتی که به این بحران دامن می زند این است که در تلقی سنتی، کودک باید برای بزرگ شدن از بزرگسالان تقلید کند و نویسنده اورا به عنوان موجودی مستقل در نظر نمی گیرد. درحالی که کودکی خود دوره ای مستقل است و کودک خود بزرگسالی ناقص است، و از این منظر اثر فقط باید برای کودک جذاب باشد.

کودک باید با اثر ارتباط برقرار کند، آن را بشناسد، و به قول رولان بارت به درک و لذت برسد. یعنی یک اثر کامل ذوق و فهم را برای کودک به وجود می آورد. نویسنده قبل از آن که بتواند کودک را به این شناخت برساند خودش باید به دقت کودک را بشناسد. به عبارت دیگر باید روانشناسی کودک بداند. اما متاسفانه این روز ها بدون در نظر گرفتن این مسئله داستان های متعددی نوشته و تصویر سازی می شود که نه برای کودکان مناسب هستند نه ارزش هنری دیگری دارند. نه جنبه آفرینش دارند و نه آموزش. و نه نگاه متفاوتی به کودک ارائه می دهد و مسئله دیگر آن که چون قهرمان یک داستان کودک است یا داستان از زبان یک کودک روایت می شود دلیل قانع کننده ای نیست تا این دست آثار را زیر مجموعه ادبیات کودک دانست.

حال بد نیست نگاهی اجمالی به تاریخ ادبیات کودک در ایران بیندازیم. به تغییرات و تحولاتی که در سالیان داشته است و قطعا رو به روشنی می رود. زیرا تاریخ شناسی در هر علمی بسیار مهم است. ادبیات کودک شاید خیلی تاریخی به نظر نیاید اما باید دید این ادبیات ریشه در چه چیزهایی دارد زیرا رابطه مستقیمی میان تحول در ادبیات و تحولات اجتماعی است. نباید از یاد برد ادبیات کودک نوعی از ادبیات است که نگاهی مستقل دارد و به استقلال رسیدن این نگاه مفهومی جز تغییرات نگاه های اجتماعی به کودک ندارد زیرا خیلی پیش تر از آن جوامع هویت خاصی برای کودکان قائل نبودند و آنها باید خیلی زود نقش های بزرگترها را به خود می گرفتند که چه صدماتی به آنها می زد.

شاید بتوان در یک تقسیم بندی کلی تمام افسانه ها و روایات شفاهی و داستان های پریان را در دوران باستان همه کشورها مثل سومر،مصر، ایران و... را جزئی از ادبیات کودک دانست اما آنها به هیچ وجه صرفا برای کودکان خلق نشدند. اما آغاز نوشتن برای کودک را باید بعد از رنسانس دانست.

اواخر قرن هفده در اروپا اهمیت تعلیم و تربیت کودکان مورد توجه قرار گرفت و جان لاک کتابی در این مورد نوشت که مورد توجه بسیاری از مادران قرار گرفت. پس از آن امیل از ژان ژاک روسو منتشر شد و در ایران هم ترجمه شد و تا سال ها بعد یکی از منابع مهم تربیتی به شمار میآمد. و به دنبال آن کتاب احمد و سفینه طالبی از طالبوف در ایران نوشته شد که در آن پدری نکات مهم زندگی را به فرزندش احمد آموزش می دهد.

ادبیات کودک هر ملتی با تمام تاثیراتی که از اطراف خود می گیرد سرانجام رنگ ملی به خود می گیرد. بعضی محققان کهن ترین اثر مربوط به ادبیات کودک را درخت آسوریک می دانند که به زبان منظوم پهلوی است. شاید این کتاب برای کودکان نباشد اما فرمی کودکانه دارد.

از این تاریخچه مختصر می توان نتیجه گرفت که از دوران گذشته تا چه حد به ادبیات خاص کودکان اهمیت داده می شد و این اهمیت پس از قرون وسطی و توجه به اومانیسم و فردیت دو چندان شد.ادبیات کودک به این معنا تقریبا از قرن هفده آغاز شد. توجه به انسان، توجه به کودک، اومانیسم، تفرد و ... همه در عصر خردگرایی در شکل گیری ادبیات کودک موثر است. البته این ژانر در ابتدایی ترین شکل خود به سنت روایت قصه باز می گردد. در ایران باستان هم سنت های قصه گویی و نقالی به این جریان پیوست و پس از آن با ورود اسلام مکتب خانه نهاد خاصی برای آموزش کودکان شد. در این دوران کتاب هایی چون نصاب الصبیان برای آموزش چیستان، در دوران صفویه کتاب مثنوی اطفال، تعلیم الاطفال، اخلاق مصور و... پا در عرصه رقابت گذاشتند با کتبی چون افسانه های لافونتن در اروپا.این جریان با نوع نگاه خاص که مخصوص هر دوره اجتماعی بود وجود داشت تا دوران معاصر.

سال ۱۳۰۰ سالی پربار برای تاریخ ادبیات معاصر ایران تلقی می شود.

در دوران مشروطه به دنبال تغییرات اجتماعی عرصه ادبی نیز تغییر کرد. پس از مشروطه اتفاقی مانند رنسانس در اروپا رخ داد و توجه به حقوق کودک به شکلی جدی مطرح شد.شیخ محمد علی تهرانی از سران مشروطه دو جلد کتاب به نام اخلاق سیاسی برای کودکان نوشت.کسان دیگری از جمله ایرج میرزا، یحیی دولت آبادی،بهار و نیما نیز به این حرکت سرعت بخشیدند.

جبار باغچه بان اولین کودکستان را در ایران بنا نهاد و با شعرها و قصه هایش به ادبیات آن سالها رونق داد.در سال ۱۳۱۹ برای اولین بار قصه گویی برای کودکان در رادیو آغاز شد. به طور جدی اولین مجله مخصوص کودکان کیهان بچه ها در سال ۱۳۳۷ منتشر شد.البته تا قبل از آن در سال ۱۳۰۷ مجله کوچک سرفندق نیز چاپ می شد. در رشد ادبیات کودک دانشسرای عالی( دانشگاه تربیت معلم کنونی) اهمیت بسیار داشته است.در سال ۱۳۳۶ برای اولین بار در مجله این دانشکده ویژه نامه کودک چاپ شد.

پس از دهه سی دو جریان عمده بر ادبیات کودکان در ایران تاثیر گذاشت. جریانی که سعی می کرد ادبیاتی تعلیم مدار به وجود آورد و دیگری جریان ترجمه کتاب برای کودکان بود. کم کم در سال ۱۳۴۱ شورای کتاب کودک تشکیل و به این جریان ها نظارت کرد و پس از آن در سال ۱۳۴۳کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل گرفت.

در نگاه اجمالی داستان کودک هم همان عناصر داستان های دیگر را دارد ولی بنا بر مقتضیات روان شناسی کودکان بعضی عناصر در آن پرنگ تر یا کم رنگ تر می شود. زیرا بابیانی تخیلی، بازی های زبانی و ساده انگاری می توان تاثیر مطلوب تری بر آنها گذاشت. کودک باید طی این داستان ها با مفاهیم واقعی آشنا شود و رشد زبانی او کمک کند و این طی فرایندی شکل می گیرد که علمی به این نوع ادبی نگاه شود نه صرفا احساساتی و رمانتیک وارانه.ادبیات کودک نگاه خاص خود را به عناصر داستان می طلبد.

برای مثال تخیل،پیرنگ قصه که باید مناسب گروه سنی باشد،شخصیت پردازی،زاویه دید، صحنه پردازی، زمان و مکان، گفتگوها و نوع زبان و واژگان کاربردی، لحن، فضا، آغاز و پایان داستان و حتی طولانی بودن قصه و تعداد حوادث همه و همه باید با دقت، پشتوانه علمی و مهارت انتخاب شود.پس این طرز تفکر کاملا غلط است که نوشتن داستان برای کودکان کار آسانی است.

نویسنده : المیرا کاظمی