پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آیا سینمای ایران زنده می ماند


آیا سینمای ایران زنده می ماند

در حاشیه حواشی اخیر سینمای ایران

گویا قرار نیست که کشتی سینمای ایران در دریای متلاطم حواشی و کشمکش ها، به ساحل آرامش برسد. اعتراض هایی که از ابتدای سال جاری و با اکران چند فیلم مشکل دار آغاز شد، هنوز هم گریبان سینمای کشورمان را رها نکرده و طی این ۹ ماه، هنر هفتم ما حتی یک روز آرام و بی دردسر را نداشته است. اکران یک فیلم مشمئز کننده، مهوع و سرشار از سادیسم و مازوخیسم -که سازندگانش مدعی هستند، اخلاقگراترین فیلم عمرشان است(!)- حاشیه تازه ای است که سایه خود را بر این عرصه از فرهنگ امروز ایران تحمیل کرده است. آن هم در شرایطی که جنجال های فیلم ضدملی «یک خانواده محترم»، فضای سینما را جریحه دار کرده است.

طی سال های اخیر، حرکت خزنده ای در عرصه سینمایی داخلی قابل ردیابی است که در صورت گسترش آن ، نه تنها ضربات مهلکی بر فرهنگ کشورمان وارد کرده و می کند که حتی ممکن است سینمای ایران را به سمت سراشیبی ببرد. این جریان به شکلی هدفمند اما تدریجی و قدم به قدم درحال پیش روی است و می توان آن را جنبش اخلاق ستیزی و هویت زدایی سینما نام گذاشت. جریانی که در جشنواره های خارجی بیشتر خودنمایی می کند و در داخل نیز از طریق قبح زدایی، بدپوششی و گسترش دامنه فیلم های فاسد و مملو از پرده دری های اخلاقی عرض اندام می نماید .

گوشه ای از این جریان بیمار در ششمین جشنواره فیلم ابوظبی رخ نمایی کرد. آنجا که یکی از بازیگران تارک وطن به خاطر ایفای نقشی مستهجن در یک فیلم مبتذل افغانی(!) جایزه گرفت و با شمایلی متضاد با فرهنگ ایرانی با یک شیخ بدنام اماراتی عکس یادگاری گرفت. شوربختانه پدر این بازیگر هم که حضور دائمی در فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی ایران دارد، در این جشنواره حضور یافت و او نیز با دخترش و یک بازیگر خارجی که پوششی نیمه عریان داشت عکس یادگاری گرفت! تحقیر مردم و جامعه ایران از سوی فیلم «خانواده محترم» در همین جشنواره و پیش از آن در جشنواره کن نیز نشانه دیگری از این جریان است. گسترش روزافزون فیلم هایی با مضمون خیانت و روابط چندضلعی هم زاویه دیگری از جنبش اخلاق ستیزی و هویت زدایی از سینمای ایران است که یکی از نمونه های آن این روزها با مجوز رسمی و حتی حمایت مسئولان فرهنگی و سینمایی روی پرده سینماها رفته است.

بدون شک این جریان راه به جایی جز نابودی خود و سینمای کشورمان نمی برد. سینمای ایران نیز مانند هر نوع ساختار و سازمان دیگری بیش از آنکه از بیرون تهدید شود، از درون خود مورد هجمه قرار می گیرد. همچنان که تجربه همه ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نابود شده گویای آن است که این فساد و سستی درونی آن ها بوده که موجب سقوطشان شده است .

از طرفی، جریان موسوم به روشنفکری در سینما -و به طور کلی در عرصه فرهنگ و هنر- چون توان ارتباط متقابل با توده مردم و نیل به اهداف خود از طریق طرح مباحث سیاسی را از دست داده، قصد پی گیری مقاصد خود از راه ترویج ابتذال و استهجان را دارد. آن ها به خوبی دریافته اند که جامعه هویتمند و متعهد به اخلاق و خودآگاهی دینی هیچ گاه به اهالی و باندهای غربگرا و بی بند و بار باج نمی دهد. به همین دلیل هم راه نفوذ و رسوخ خود در جامعه را در اخلاق ستیزی و هویت زایی از جامعه یافته اند. اما این شیوه قبل از هرجا به تمامیت و بدنه سینمای کشورمان آسیب می رساند. چنان که از نیمه دوم دهه هفتاد که لیبرالیسم اخلاقی و نسبیت گرایی به این حوزه رسوخ کرد، رفته رفته هم کیفیت فیلم ها افت پیدا کرد و هم استقبال مردمی از آثار رو به کاهش نهاد. این یک معادله طبیعی است که هرچه فساد و هنجارشکنی اخلاقی در عرصه فرهنگ گسترش یابد، مجال کمتری برای اعتلای اندیشه و خلاقیت باقی می ماند . طی ماه های اخیر نیز با افزایش فیلم های غیراخلاقی در این عرصه، شاهد کاهش شدیدتر حضور مردم در سالن های نمایش فیلم هستیم.

اما به رغم آرزوی بدخواهان این سرزمین، سینمای ایران هرگز نابود نخواهد شد. سینمای ما واقعیت قدرتمندی است که با تکیه بر فرهنگ ناب اسلامی- ایرانی، از هر گزندی در امان خواهد ماند و به راه روشن خود ادامه خواهد داد. فراموش نکنید که فقط ۳۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و در این مدت تنها دو نسل از سینماگران رشد کرده اند و اتفاقا بیشتر فیلمسازان برجسته امروز کشورمان از دامان فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس برخاسته اند. تاریخ باز هم تکرار می شود و از دل همین فرهنگ، نسل های جدیدی در راه است که بهتر از قبل بار امانت را به دوش خواهند کشید و سینمایی دیگر را رقم خواهند زد .

حسین کارگر