چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

مردی که می خواست بخوابد


مردی که می خواست بخوابد

نگاهی به فیلم «خوابم می آد»

«خوابم می‌آد» داستان کسی است که می‌خواهد بخوابد، فقط همین. کسی که در نود دقیقه تمام، طنز تلخ هیچ بودنش را می‌بینیم. کسی که روزی توپی به سمتش شلیک شده و از آن روز به بعد محتاج دو چیز بوده؛ عینک و پوشک. مردی که آن قدر خوشبخت است که در تمام لحظات پوشک‌ واجب شدنش یک لیوان پر از چای در دست دارد ولی آن قدر خوشبخت نیست که زلزله و خمپاره ‌ای که سبب این وضعیت خجالت‌ بار شده سبب ریختن قطره‌ ای از آن لیوان چای نیز بشود.

عطاران به خوبی از پس تصویر کردن این فضای پوچ برآمده، آن قدر خوب که می‌توانیم با حضورش به آینده سینمای کمدی امیدوار باشیم. او در اولین اثر سینمایی‌اش لحن خود را یافته و آن را به‌خوبی در سراسر فیلم حفظ کرده. لحنی که بار تداومش بر دوش فیلمبرداری و تدوین اثر، بازی‌های به‌اندازه، پرداخت خوب موقعیت‌های فیلمنامه و نکته سنجی خود اواست. هومن بهمنش‌ در «خوابم می‌آد» برگی رو می‌کند که اگر آن را در کنار کارهایی بگذارید که قبلاً در آثاری همچون «چیزهایی هست که نمی‌دانی» رو کرده، دیگر نمی‌توانید از مقابل نام این فیلمبردار جوان و تازه ‌آمده به سادگی بگذرید. فیلمبرداری«خوابم می‌آد» به تنهایی یک اثر کمیک است. اثری که در نبود عناصر صدا و تدوین نیز می‌تواند هویت خود را اثبات کند و البته زمانی تبدیل به یک کار استادانه می‌شود که به‌رغم دارا بودن این ویژگی، خود را به شکل خلاقانه‌ای با عنصر تدوین ترکیب می‌کند.

آن چه اکبرعبدی در«خوابم می‌آد» ارائه می‌کند (به‌حق) تمام بازی‌های اثر را تحت تاثیر خود قرار داده، اما با نگاهی به ساختار کلی فیلم می‌توان توجه را به نام دیگری نیز معطوف کرد؛ مریلا زارعی در اثر عطاران نقشی را ایفا می‌کند که بسیار فرا‌تر از«نقش مکمل زن» درام است؛ او درواقع نقش مهم‌تری در ایجاد ریتم کلی چیدمان فیلم دارد و عملکردش نشان می‌دهد که به خوبی نقشش را در ساختار فنی اثر درک کرده و با کمک میزانسن‌های بازیگوشانه کارگردان در تثبیت این ضرباهنگ بازی به موفقیت رسیده است.

خود عطاران هم در «خوابم می‌اد» عملکردی بسیار فرا‌تر از یک کارگردان فیلم اولی ارائه می‌دهد، او به‌جز طراحی میزانسن‌های کاملا مناسب، با پرداخت جزئیات خلاقانه فضای اثرش را به بهترین شکل ممکن صیقل می‌دهد؛ سوسکی که در سکانس اول بر لبه تخت رژه می‌رود، کنتراست خارق‌العاده‌ ای که میان شخصیت پدر و طرح تی‌شرتش ایجاد شده، آخرین جملاتی که در دعوای پدر و مادر از دور به گوش‌مان می‌رسد، نحوه پرداخت تصویری صحنه‌های مربوط به کودکی رضا خصوصاً در لحظاتی مانند خاک‌ کردن دوربین مسروقه و ‌تنبیه کودک توسط مادر جوانش و بسیاری موارد دیگر همه جزئیاتی ظریف اما مهم هستند که تاثیر بسزایی در تثبیت اتمسفر اثر دارند.

در این میان فیلمنامه ‌هم با خلق موقعیت‌های جذاب - به ویژه در نیمه ابتدایی‌اش- مصالح لازم را برای بنا کردن فضای شبه فانتزی فیلم در اختیار خالق اثر قرار می‌دهد، اما پس از گذشتن از این نیمه همین فیلم‌نامه تبدیل به پاشنه آشیل فیلم می‌شود. متاسفانه متن جدا از موقعیت‌ها نه به پرداخت مناسبی از داستان می‌رسد و نه موفق می‌شود مختصات اشخاصش را با وضعیت‌های دراماتیک پیرامونشان وفق دهد.

نویسنده : نعیم صدری