جمعه, ۲۲ فروردین, ۱۴۰۴ / 11 April, 2025
مجله ویستا

کتاب قانون, دوگانگی در ریتم و روایت


کتاب قانون, دوگانگی در ریتم و روایت

مازیار میری فیلمسازی تجربه گرا و اهل چالش است نگاهی به کارنامه سینمایی او نشان می دهد فیلم های این کارگردان هر یک در گونه و حال وهوایی متفاوت با دیگری ساخته شده اند

مازیار میری فیلمسازی تجربه‌‌گرا و اهل چالش است. نگاهی به کارنامه‌ سینمایی او نشان می‌‌دهد فیلم‌‌های این کارگردان هر یک در گونه و حال‌‌وهوایی متفاوت با دیگری ساخته شده‌‌اند. «قطعه ناتمام» با فضایی مستندوار و ضرباهنگی کند، «به آهستگی» با داستانی قوی و البته معناگرا و «پاداش سکوت» با ساختاری شسته و رفته و جذابیت‌‌های متنی فراوان.

در میان فیلمسازان ایرانی کمتر کسی را می‌‌شناسیم که چنین تمایلی به تجربه‌‌گرایی و آزمودن سبک‌‌ها و گونه‌‌های مختلف سینما داشته باشد. شاید کیانوش عیاری در این میان استثناء باشد.

کارگردانی که از کمدی تا تاریخی هر چه ساخته به‌‌طرز قابل‌‌قبولی خوب از کار درآمده است. همین‌‌طور داریوش مهرجویی و تا اندازه‌‌ای ناصر تقوایی. مناسبات حرفه‌‌ای سینمای ما و چارچوب‌‌های انعطاف‌‌ناپذیری که بر فضای این سینما حاکم است، شرایطی را پدید آورده که هر فیلمسازی مجبور است الزامات تولید و گیشه را رعایت کند. معمولا وقتی فیلمی در یک ژانر خاص پرفروش می‌‌شود، تهیه‌‌کنندگان از فیلمساز انتظار دارند فیلم بعدی را در همان ژانر بسازد و به این ترتیب فرصت آزمون‌‌ و خطا و تجربه‌‌گرایی را از فیلمساز می‌‌گیرند.

میری جزو فیلمسازان نسل سوم سینمای ایران است و در ردیف اصغر فرهادی، حمید نعمت‌‌الله و پرویز شهبازی قرار دارد. نسلی از فیلمسازان جوان اما پخته و کاربلد که می‌‌دانند چطور برای فیلمشان جذابیت ایجاد کنند بدون آن که به کلیشه‌‌های عامه‌‌پسند تن دهند. میری در «به آهستگی» از محمدرضا فروتن استفاده کرد، در «پاداش سکوت» سراغ داستانی جنجالی و بازیگری چون پرویز پرستویی رفت و حالا در «کتاب قانون» از طنز به‌‌عنوان عامل جذابیت فیلمش استفاده کرده است تا تماشاگر را به سالن سینما بکشاند.

از لحاظ درونمایه و مولفه‌‌های مضمونی کتاب قانون به طرز قابل توجهی شرافتمندانه طراحی شده است. قالب کمدی اجتماعی و داستانی که در محدوده خطوط قرمز اتفاق می‌‌افتد بالقوه این فرصت را برای سازندگان فیلم فراهم می‌‌آورد که حجم عمده‌‌ای از شوخی‌‌های لفظی عامه‌‌پسند و موقعیت‌‌های کمیک هجوآلود را در فیلم بگنجانند که قطعا وفور چنین عناصری می‌‌توانست فروش فیلم را افزایش دهد. ولی نسخه اکران‌‌شده کتاب قانون بخوبی روشن می‌‌کند که مازیار میری توانسته در برابر وسوسه جذب گسترده مخاطب عام مقاومت کند و اجازه ندهد فیلمش به قیمت فروش بیشتر از استانداردهای فنی و حرفه‌‌ای مشخصی پایین بیاید و دچار تنزل محتوایی شود.

شاید کتاب قانون از نظر کیفیت ساختاری و پرداخت مضمونی مشکلات اساسی داشته باشد اما هرگز به سطح یک هجویه‌ کمیک نزول نمی‌‌کند و برای کشاندن تماشاگر به سالن‌‌های سینما دست به دامن شوخی‌‌های سطح پایین بازاری یا دیالوگ‌‌های سخیف و آلوده با رکاکت لفظی نمی‌‌شود. فیلم، پیام‌‌های اخلاقی مهمی دارد ولی مشکل اینجاست که چنان درگیر شوخی‌‌های پیچیده و پرتکرار می‌‌شود که برای مخاطب ادراک و استخراج این پیام‌‌های اخلاقی از لابه‌‌لای حجم سنگین شوخی‌‌ها دشوار می‌‌شود و شاید حواس تماشاگر به جای اشارات انتقادی فیلم کاملا معطوف شوخی‌‌ها شود.

شخصیت‌‌های کتاب قانون، پخته و قوام‌‌یافته نیستند و نمی‌‌توانند در پیشبرد داستان نقش پررنگی ایفا کنند فیلمنامه کتاب قانون بر پایه‌ تضادهای فرهنگی و اخلاقی رایج در جوامع سنتی دینی استوار شده است. عنصر پیش‌‌برنده‌ درام تفاوتی ا‌‌ست که میان بایدهای اخلاقی و باورهای دینی مردم با آن‌‌چه در عمل انجام می‌‌دهند وجود دارد. همان تضادی که در زندگی روزمره بارها به صورت‌‌های مختلف خود را نشان می‌‌دهد و با تعاریف آشنایی چون ریاکاری، دورویی و حقه‌‌بازی تعریف می‌‌شود. ایده‌ محوری فیلمنامه، ایده‌ جذاب و پرمایه‌‌ای است.

چند سال پیش حسن فتحی فیلم ازدواج به سبک ایرانی را با همین مضمون ساخت که آن فیلم هم ساختار طنز داشت و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت. این که زن و مردی از دو فرهنگ و مذهب متفاوت با هم ازدواج کنند ایده‌ جدیدی نیست ولی همچنان پتانسیل ایجاد جذابیت را دارد. گرچه به نظر می‌‌رسد مازیار میری و محمد رحمانیان (فیلمنامه‌‌نویس) آنقدر مجذوب همین ایده‌ محوری و مایه‌‌های درونی آن شده‌‌اند که فراموش کرده‌‌اند هر ایده‌ جذابی برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی نیاز به پرداخت ظریف و اجرای ماهرانه دارد. کتاب قانون بیش از هر چیز از ضعف در پرداخت فیلمنامه و اجرا آسیب‌دیده است. در این فیلم پرویز پرستویی نقش پیر پسر ساده‌‌دل و سربه‌راهی را بازی می‌‌کند به نام رحمان که در جریان یک سفر کاری به لبنان با دختری مسیحی به نام ژولیت آشنا می‌‌شود و بعد از تشرف او به دین اسلام با او ازدواج می‌‌کند. حضور ژولیت در ایران و تضادهای رفتاری و عقیدتی او با خانواده‌ رحمان ساختار دراماتیک فیلمنامه را تشکیل می‌‌دهد.

داستان در فضای طنز و با اتکا بر کشمکش‌‌های کمیک میان عروس فرنگی و خانواده‌ داماد ایرانی پیش می‌‌رود تا جایی که زندگی رحمان و ژولیت بر اثر دخالت‌‌های بیجا و موش‌‌دوانی برخی از نزدیکان رحمان به مرز از هم‌‌پاشیدگی نزدیک می‌‌شود. سفر قهرآمیز ژولیت به وطنش لبنان گره دراماتیک فیلمنامه را شکل می‌‌دهد و کل جهتگیری فیلم در یک‌‌سوم پایانی به گره‌‌گشایی و سامان دادن همین رابطه‌ گسیخته معطوف می‌‌شود. کتاب قانون در نمایش واقعیت‌‌های اجتماعی و مناسبات خاله‌‌زنکی رایج در خانواده‌‌های طبقه‌ متوسط موفق است و تصویر ملموسی از خرده‌‌فرهنگ‌‌های غلط و باورهای بی‌‌اساس ارائه می‌‌دهد. حرف اصلی فیلم این است که آدم‌‌هایی با ادعای مسلمانی و پایبندی ظاهری به فرهنگ و اخلاقیات مذهبی، در عمل دست به اعمال ناشایستی می‌‌زنند که نه در کتاب خدا و نه در آموزه‌‌های اخلاقی مورد تایید نیست.

در واقع افراد جامعه‌‌ای که ژولیت به‌‌عنوان یک ناظر بیرونی به آن می‌‌نگرد در ظاهر به فرامین دینی و آموزه‌‌های اخلاقی تعلق و پایبندی دارند اما در زندگی روزمره بارها از محدوده‌ قوانین و قواعد عرفی خارج می‌‌شوند تا به اهداف مادی خود برسند. اغلب موقعیت‌‌های کمدی در فیلم بر پایه‌ ناآشنایی ژولیت با قواعد عرفی و عادت‌‌های رفتاری خانواده‌ رحمان شکل گرفته و شیوه‌ برخورد و استنباط او از آداب و رسوم ایرانی موقعیت‌‌های طنز کتاب قانون را شکل می‌‌دهد. تضادی که میان رفتارهای فردی مردم با ارزش‌‌ها و قواعد دینی وجود دارد برای ژولیت فهم‌‌ناپذیر و گیج‌‌کننده است. طنز بامزه‌‌ای که ناآشنایی او با آداب زندگی ایرانی پدید می‌‌آورد، در ادامه به دریافت تلخ و ناراحت‌‌کننده‌‌ای از تفاوت آشکار ظاهر و باطن آدم‌‌های جامعه می‌‌رسد. فیلم رویکردی انتقادی نسبت به این دوگانگی رفتار و عقیده دارد. از نحوه‌ گزینش در ادارات گرفته تا مناسبات حاکم در معامله‌‌های روزمره، همه چیز در کتاب قانون با رویکردی نقادانه بررسی می‌‌شود. طنز کلامی و شوخی‌‌های گفتاری که نیمی از عناصر کمدی کتاب قانون را تشکیل می‌‌دهد، بر پایه‌ عبارات کنایی و اشتباهات لفظی بنا شده است. شوخی‌‌های گفتاری با الفاظ دوپهلو و ارجاع به اشعار و ابیات معروف بخشی از این طنز کلامی است. البته تکرار بیش از حد و دوباره‌‌گویی برخی شوخی‌‌ها باعث شده که از تاثیر آن کاسته شود. مثلا این که عروس در مراسم عروسی خودش کل بکشد ایده‌ بانمکی است، ولی به شرطی که فقط یک بار و آن هم بدون تاکید و درشت‌‌نمایی نشان داده شود.

شخصیت‌‌پردازی و طراحی چند کاراکتر اصلی در فیلمنامه بخوبی انجام شده است ولی در زمینه‌ پرداخت و پرورش شخصیت‌‌ها نقایصی به چشم می‌‌خورد. شخصیت‌‌های کتاب قانون پخته و قوام‌‌یافته نیستند و نمی‌‌توانند در پیشبرد داستان نقش پررنگی ایفا کنند. دو شخصیت اصلی داستان یعنی رحمان و ژولیت با وجود ظرافتی که در طراحی و انتخابشان به کار رفته اما تا حدودی ابتر و ناتمام می‌‌مانند. رحمان یک شخصیت خنثی و کم‌‌تحرک است که با وجود تاثیرگذاری در اوایل داستان، عملا در نیمه‌ دوم فیلم کمرنگ می‌‌شود و از میدان تمرکز تماشاگر بیرون می‌‌رود. در حقیقت رحمان بعد از ازدواج با ژولیت به حاشیه رانده می‌‌شود و پس از آن فیلم با محوریت ژولیت داستانش را روایت می‌‌کند. تغییر راوی و به تبع آن تغییر زاویه‌ دید فیلمنامه علاوه بر آن که رحمان را از دور خارج می‌‌کند باعث سردرگمی تماشاگر و معلق ماندن او میان دو راوی (رحمان و ژولیت) نیز می‌‌شود. به این ترتیب مخاطب با رحمان همذات‌‌پنداری نمی‌‌کند و تحول نهایی شخصیت او نیز باورپذیر و ملموس روی نمی‌‌دهد.

باقی شخصیت‌‌ها نیز با این که جذاب و ظریف طراحی شده‌‌اند اما تا پایان فیلم در سطح می‌‌مانند و فرم تیپیک به خود می‌‌گیرند. در این میان شخصیت دختر کوچک خانواده (کوکب) با بازی نگار جواهریان، با توجه به جزییات بیشتری که در پردازش کاراکترش به کار رفته و بازی روان و مسلط بازیگرش، از شخصیت‌‌های دیگر فاصله می‌‌گیرد و به شکل قوام‌‌یافته‌‌تری در داستان تأثیر می‌‌گذارد. کوکب نماینده‌ نسل جوان و پرسشگر امروز است که وقایع اطرافش را با منطق استدلالی خود می‌‌سنجد و نگاهی منصفانه و عقلانی به ماجراهای پیرامونش دارد.

کتاب قانون برخلاف فیلم‌‌های قبلی میری از نظر ساختار بصری و گرافیک تصویر چندان چشمگیر و برجسته نیست. در واقع وجه روایی فیلمنامه بر وجوه تصویری آن می‌‌چربد. تدوین محمدرضا موئینی با برش‌‌های ساده بدون خودنمایی ساختاری آنکادر و هموار را برای فیلم فراهم کرده است. با این حال تدوین ماهرانه‌ موئینی هم نتوانسته ریتم و ضرباهنگ درونی کتاب قانون را یکدست کند. فیلم علاوه بر تغییر لحن و زاویه‌ دید، دچار تغییر ریتم نیز شده است و ریتم تندی که در آغاز دارد رفته‌‌رفته به کندی می‌‌انجامد و در دقایق میانی کاملا از نفس می‌‌افتد.

چینش میزانسن در فصول داخل کشور با رنگ‌‌های تند و فضاسازی شلوغ صورت گرفته تا حس آشفتگی و به‌‌هم‌‌ریختگی را به تماشاگر منتقل کند و وقتی داستان فیلم در لبنان می‌‌گذرد، میزانسن‌‌ها به سمت نظم و آرامش و خلوتی سوق می‌‌یابند که قطعا این تغییر میزانسن و تفاوت فضا تعمدی و معنادار بوده است. به نظر می‌‌رسد نماهای حذف‌‌شده‌ فیلم زیاد بوده‌‌اند و نسخه‌ نهایی کتاب قانون از فراوانی این نماهای حذفی آسیب دیده است. در زمان تماشای فیلم حس می‌‌شود منطقا باید نماهای واسطه‌‌ای وجود می‌‌داشت تا برخی روابط مبهم و خرده‌‌ داستان‌‌های معلق‌‌مانده را به هم ارتباط دهد. شاید اگر برخی از سکانس‌‌های فرعی در تدوین نهایی، اجازه‌ اضافه شدن به فیلم را پیدا می‌‌کردند، چاله‌‌ها و ابهامات داستان از بین می‌‌رفت و فیلم، شکل روایی بهتری روی پرده می‌‌یافت.

شاهین شجری کهن