دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

غالب شدن مدل سوئد شرقی


غالب شدن مدل سوئد شرقی

در ایام انتخابات كه بسیاری از روشنفكران اصلاح طلب گرفتار بحث های دامنه دار در رد و تأیید صلاحیت كاندیداها و شمارش آرا بودند لازم بود كه با بردباری و بدون واكنش های احساسی و عصبی, واقعیت ها را ببینیم, واقعیت هایی كه در زیر پوست جامعه در حال تحقق بودند و در روز سوم تیرماه پوست تركاندند

در ایام انتخابات كه بسیاری از روشنفكران اصلاح طلب گرفتار بحث های دامنه دار در رد و تأیید صلاحیت كاندیداها و شمارش آرا بودند؛ لازم بود كه با بردباری و بدون واكنش های احساسی و عصبی، واقعیت ها را ببینیم، واقعیت هایی كه در زیر پوست جامعه در حال تحقق بودند و در روز سوم تیرماه پوست تركاندند. در ربع قرن اخیر، تكاپوی گروه های مرجع برای بازی در حوزه حكومت در چهار راند محقق شد:

۱- راند اول: دولت انقلابی با گفتمان «رادیكال»

۲- راند دوم: دولت توسعه گرا با گفتمان «رشد اقتصادی»

۳- راند سوم: دولت اصلاحات با گفتمان «جامعه مدنی»

در مرحله جدید (راند چهارم)، دولتی محافظه كار شكل گرفته است كه درصدد است گفتمان «مبارزه با فقر و فساد» را در حوزه حكومت، جایگزین گفتمان «جامعه مدنی» كند. محافظه كاران در غرب طرفدار «جامعه مدنی» هستند و نیروهای رادیكال و چپ طرفدار سوسیالیسم؛ در اینجا، چپ ها طرفدار جامعه مدنی و محافظه كاران طرفدار «سوسیالیسم دولتی» (یا به تعبیر درست تر سرمایه داری دولتی) هستند. براساس تحلیلی كه در این مقاله ارائه خواهد شد با اطمینان می توان گفت كه محافظه كاران نمی توانند «گفتمان غالب در عرصه عمومی» را تغییر دهند. زیرا سرمشق زمانه را گروه های مرجع می نویسند و مردم بازخوانی می كنند. حاكمان و دولتمردان، محافظه كارانه و با تأخیر، گفتمان غالب و بازخوانی شده را می پذیرند. به شعارهای كاندیداها توجه كنید، همگی در شعارهای انتخاباتی خود از رفاه، توسعه، آزادی، رشد اقتصادی، مردم سالاری، ملیت ایرانی و ... سخن گفتند. زیرا آنها گفتمان غالب را پذیرفته اند و همان سخنانی را زمزمه می كنند كه سال ها قبل به زبان مخالفانشان سروده شده است. درباره راند اول و دوم، فعلاً نیازی به درازگویی نیست.

•راند سوم در حوزه حكومت: گفتمان لیبرال دموكراسی

در سال ۷۶ پس از یك دوره تكاپوی توسعه اقتصادی، آقای خاتمی با شعار جامعه مدنی به صحنه آمد. فضای سیاسی، شكاف طبقاتی، بی اعتمادی عمومی و نیز شرایط نامساعد بین المللی دست به دست هم داد تا مردم به حمایت از اصلاح طلبان برآمدند. آقای خاتمی با میلیون ها رأی بر كرسی ریاست جمهوری نشست. او در روزهای نخست به صف شیر رفت تا با مردم همدردی كند و به آنها بگوید كه در غم آنها شریك است. به دانشگاه رفت و با دانشجویان سخن گفت تا بگوید كه به آرمان دموكراسی وفادار است. حرف های زیادی رد و بدل شد و همگان آن را باور كردند.طی شش سال، حرف های دولت اصلاحات، در تابلوی اذهان عمومی با مخالفت مخالفان و كم كاری موافقان به دیوار كوبیده شد. اما در بسیاری مواقع از جمله در پیشگیری از رانت، شفاف سازی اقتصادی، نظام تأمین اجتماعی و اقتصاد درون زا میوه ای نداد. در دولت آقای خاتمی روزی كه دو تفكر اقتصادی «چپ و راست» در برابر هم صف آرایی كردند، او به نفع روش های راست (روش های دولت سازندگی) رأی داد و گروه چپ را به انزوا برد. «دولت اصلاحات» از نظر اقتصادی حرفی بیش از «دولت سازندگی» نداشت. آزادسازی اقتصادی، خصوصی سازی، كاهش بدنه دولت یا كوچك سازی دولت، انحلال شركت های دولتی و ... بدون توجه به جایگزینی سرمایه داری ملی و توسعه نظام تأمین اجتماعی، به بحران بیكاری دامن زد و عملاً واردات وسیع و توسعه سرمایه داری دلال، مصرف گرایی موجب شد كه نهادهای اقتصادی مافیایی، دست نخورده باقی بمانند و در فرایندی سه ساله تجدید قوا نمایند. دولت اصلاحات نخوانست و نتوانست «پایه های مافیای اقتصادی» را بلرزاند.در دوره دوم حكومت اصلاح طلبان، سرور پیروزی و محافظه كاری بیش از حد رئیس دولت از یك سو و «چانه زنی با قدرتمندان» از سوی دیگر، مردم را از اصلاح طلبان جدا كرد و آنها را در برابر رقیب تشكیلاتی و مقتدر خود تنها گذاشت. هدف «توسعه سیاسی» در حالی كه بیش از هشتاد درصد كانون های قدرت سیاسی در اختیار جناح رقیب بود، به درگیری فرسایشی «مطبوعات»، «دستگیری ها» و ... انجامید. اصلاح طلبانی كه در اقتصاد از الگوی «كارگزاران سازندگی» پیروی می كردند، ندیدند كه زنان و مردان فقیر، كودكان خود را برای نجات از مرگ و گرسنگی می فروشند. آنها آنقدر در كشاكش پروژه «لیبرال دموكراسی» غرق شده بودند، كه با تمام وجود از «دولت اصلاحات» با تمام عیب و ایرادهای اقتصادی حمایت كردند. راز شكست اصلاح طلبان را باید در «استعفانامه آقای بهزاد نبوی» جست وجو كرد. كسی كه دغدغه اصلی اش حمایت از دولت است و مرثیه اصلی اش «حمایت از دولت»، نمی تواند «ناكارآمدی» را نقد كند. زبان مردم را نمی شناسد و نمی تواند برای اصلاحات ساختاری با مردم و دگراندیشان همراهی كند. نباید منكر برخی اصلاحات اقتصادی در دوره دولت آقای خاتمی شد. اما نباید فراموش كرد كه «رشد اقتصادی» در صورتی كه با «فقرِ فرودستان» همراه باشد، شكاف طبقاتی و تضادهای طبقاتی را توسعه می دهد. اساساً در «جمهوری وایمار» سپاهی از فقرا بسیج خواهند شد كه ممكن است به هر سو كشیده و به وعده ای بسیج شوند. در جایی گفته ام، معجزه این انتخابات رأی آقای كروبی بود. آقای كروبی حرف مشخص و روشنی زد، گفت «پنجاه هزار تومان برای هر جوان ایرانی». فارغ از ارزیابی علمی این شعار، امروز بازیگران انتخابات باید به این سئوال پاسخ دهند كه چرا مردم بر خلاف روشنفكران اصلاح طلب، به پیام آقای كروبی پاسخ مثبت دادند؟ اینكه رأی واقعی آقای كروبی چقدر بوده و چه عواملی باعث شكستش شده، موضوع این مقاله نیست، زیرا بحث این مقاله تحلیل شرایط سیاسی و گفتمان قدرت نیست،


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.