یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بصیرت سیاسی شیخ فضل الله نوری


بصیرت سیاسی شیخ فضل الله نوری

شیخ فضل الله که با بینش عمیق سیاسی خویش حوادث و رویدادهای نهضت را تجزیه و تحلیل می کرد، با شنیدن خبر تحصن در سفارت انگلیس به توطئه های روشنفکران وابسته و فراماسونها پی برد و …

شیخ فضل الله که با بینش عمیق سیاسی خویش حوادث و رویدادهای نهضت را تجزیه و تحلیل می کرد، با شنیدن خبر تحصن در سفارت انگلیس به توطئه های روشنفکران وابسته و فراماسونها پی برد و دریافت که خطر عظیمی نهضت را تهدید می کند.شیخ فضل الله از قبل به توطئه های فراماسونها و روشنفکران وابسته به بیگانه پی برده بود و به آیت الله طباطبایی وآیت الله بهبهانی تذکر داده بود، ولی با این حال به همراه دو سید مذکور در جلسات مجلس شرکت کرد تا شاید از راه نصیحت و هدایت بتواند از تصویب قوانین غیر اسلامی جلوگیری کند. اما نمایندگان وابسته به فراماسونها در راه دیگری بودند. آنها قوانین کشورهای اروپایی را با اندک تصرفاتی به عنوان قانون اساسی مطرح کردند و عنوان رژیم را مشروطه قرار دادند.شیخ فضل الله نسبت به موضوع مشروطیت مخالفتی نداشت و بحث او در کیفیت این نوع از حکومت در جامعه اسلامی ایران بود. انتقاد او از قانون اساسی و قوانین جزایی و حقوقی و سایر قوانین وزارتخانه ها و ادارات بود. او معتقد بود قانون اساسی ایران باید مطابق با قانون اسلام باشد، چون اکثر مردم مسلمان و پیرو این دین هستند.

شیخ‌فضل‌الله نیز نه از ترس جان خویش که او اگر از جان خویش می ترسید، قدم در این راه پر خطر نمی گذاشت، بلکه به‌خاطر آنکه بتواند پیام و هدف خود را به مردم برساند و رسالت خود را به نحو مطلوب انجام دهد و حجت را بر مردم تمام کند، به همراه اطرافیان خود در همان شب به حضرت عبدالعظیم( ع ) هجرت کرد و در آنجا تحصن نمود تا از سنگری دیگر مبارزه اش را پیگیری کند.ایشان بارها خود در منبر در همین حرم فرمودند: ای مردم من منکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه خود در تاسیس آن بیش از دیگران کوشیدم، علمای نجف در ابتدا همراه نهضت نبودند و من با دلیل و برهان آنها را به همراهی نهضت فرا خواندم .پس من و عموم مسلمانان هم عقیده و هم رای هستیم، اختلاف بین من و مخالفان دین است. شیخ در طلوع مشروطیت و جنبش عدالتخواهی با دو زعیم مشروطه آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی و آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی همراه و همگام بود.

اما پس از مدتی از مشروطه‌طلبان جدا شد زیرا مشروطه را با شریعت سازگار ندانست و خواستار حکومت مشروطه مشروعه شد. از این پس اختلاف بین مشروطه‌خواهان و شیخ فضل‌الله و طرفدارانش آغاز شد.شیخ فضل الله نوری به دلیل اتخاذ مواضع اصولی مبتنی بر شریعت اسلام نسبت به مقوله مشروطه خواهی همواره از سوی تجددگرایان غرب گرا متهم به حمایت از استبداد و مخالفت با آزادی و مشروطه خواهی می شد. این اتهام تا به آنجا پیش رفت که اسباب شهادت ایشان را توسط این گروه فراهم ساخت. شیخ فضل الله با آزادی به معنای رهایی از ستم و فشار حکومت و یاحق انتقاد سازنده از اولیای امور و بیان مصالح و منافع فردی واجتماعی هیچ گونه مخالفتی نداشت. سوابق مبارزاتی شیخ شهید به خوبی نشان می دهد که او یک شخصیت آزادیخواه و مخالف استبداد داخلی و استعمار خارجی بوده است.

حضور فعال او در جنبش ضد رژیم و نهضت عدالتخانه که جز به منظور تحقق آزادی نبوده دلیل روشنی بر این ادعاست. کارنامه زندگی شیخ فضل الله نوری بخصوص فصل درخشان پایانی آن یعنی خودداری از پناهندگی به سفارتخانه های خارجی برای حفظ جان پاسخ محکمی به متهم کنندگان اوست. او درست در زمانی که شاه و درباریان به سفارتخانه روس پناهنده شده بودند و جانش کاملا در خطر بود، به استقبال مرگ می رود اما به دامان اجانب پناهنده نمی شود و نشان می دهد که او فردی اصولگرا و آرمانخواه است. شیخ به دلیل نوع نگاهی که به آزادی داشت مورد غضب مشروطه خواهان افراطی وابسته بود. او به آزادی در چارچوب شریعت اسلام اعتقاد داشت و علت مخالفتش با آنچه که افراطیون از آن تحت عنوان آزادی در مقابل استبداد یاد می کردند این بود که آنان به آزادی در چارچوب اصول اسلام اعتقادی نداشتند. از دیدگاه شیخ این نوع آزادی کفر است. ایشان در خصوص این نوع برداشت از آزادی می گوید: “این آزادی که این مردم [مشروطه چیان افراطی] تصور کرده اند... کفر در کفر است.”

احمد رضا ادیبی