شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
مجله ویستا

تعریف مدرنیته و مدرنیته در ایران



      تعریف مدرنیته و مدرنیته در ایران
امیر صادقی

تعریف مدرنیته
واژه‌ی مدرن (1) از قرن پانزدهم مورد استفاده قرار گرفت (2) (هابرماس، 1380؛ بامن، 1380؛ مددپور، 1376؛ ماهرویان، 1385؛ قنبری، 1379) و «در قرن هفدهم وارد عرصه‌ی منازعات روشنفکری اروپای غربی شد. وجه بارز و آشکار معنای آنْ چیزی معادل «رایج»، «جاری»، مرسوم، متداول یا «چیزی دارای خاستگاه و منشأ اخیر و معاصر» بود. لیکن بستر و زمینه‌ی ظهور و شهرت و اعتبار روزافزون آن بیانگر معنایی به مراتب وسیع‌تر، گسترده و عمیق‌تر از معنای صرفاً فنی آن است: کیفیت یا حالتی دال بر «واجدِ خاستگاهِ معاصر بودن»، و «به تازگی خلق شدن»، که ناگهان به صورت موضوعی مورد توجه شدید درآمده بود و ظاهراً اهمیت و اعتبار همه جانبه و بدیعی پیدا کرده بود.» (بامن، زیگمون؛1380: 25) به‌ هر جهت «معنایِ واژه‌ی «مدرن» به طرز شگفت‌آوری فرار، و انگشت نهادن بر آن بسی دشوار است.» (برمن، مارشال؛ 1384: 159) انسان مدرن به معنای مورد نظر ما در اروپا شکل گرفت.(3) انسان اروپایی با توجه به شرایط و گذشته‌ی تاریخی‌اش پای در راهی نهاد که چند قرن بعد به صورت امری جهانی درآمد. امروزه هیچ تمدن و کشوری را نمی‌توان یافت که صور گونه‌گون دنیای مدرن را در آن نتوان یافت. هم‌زمان با پی‌ریزی بنیان‌های فلسفی و سیاسی مدرنیته در قرن‌های هفده و هژده، بنیان‌های مادی این تمدن نیز ساخته شد. «اندیشه‌های فردگرایانه و مدرن خردگرایی که نمایندگان آن دکارت و فلسفه‌ی روشنگری بود» (دارایی، علی‌اصغر؛1381: 21) و نیز فیلسوفان دیگری نظیر کانت، فرانسیس بیکن، ماکیاولی، توماس هابس، جان لاک، روسو، ‌منتسکیو، هگل،‌ نیچه و مارکس این بنیان‌ها را پی‌افکندند تا تمدنی ساخته شود که اصول آن «انسان‌گرایی، اندیشه‌ی پیشرفت، مادی‌گرایی، عقل‌گرایی، ویژگی تجربی، برابر‌طلبی، خردگرایی و احساسات‌گرایی است.»(4) (ملکیان، مصطفی؛ 1385)
در این‌جا قصد ما این است تا به صورتی منسجم و خلاصه، مدرنیته را از لحاظ نظری بررسی کنیم تا پایه‌ای باشد برای قسمت بعدی که مدرنیته در ایران است.

برای خواندن مقاله در زیر کلیک کنید: