دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

تعزیه , نمایش مذهبی ایرانیان


تعزیه , نمایش مذهبی ایرانیان

تعزیه, در لغت به معنی سوگواری تعزیت , برپای داشتن یادبود عزیزان از دست رفته, تسلیت, امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان مرده است

تعزیه، در لغت به معنی سوگواری (تعزیت)، برپای داشتن یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر و پرسیدن از خویشان مرده است؛ ولی در اصطلاح، به گونه‌ای از نمایش مذهبی منظوم گفته می‌شود که در آن عده‌ای اهل ذوق و کار آشنا در مناسبت‌های مذهبی و به صورت غالب، در جریان سوگواری‌های ماه محرم، برای باشکوهتر نشان دادن آن آئین و یا به نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوی بهره‌مندی از شفاعت اولیای خدا به روز رستخیز، تشفی خاطر، بازیافت تندرستی، و یا برای نشان دادن ارادت و اخلاص فزون از‌اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با رعایت آداب و رسوم و تمهیدهایی خاص و نیز بهره‌گیری از ابزارها و نواها و گاه نقوش زنده برخی از موضوع‌های مذهبی و تاریخی مربوط به اهل بیت، به ویژه واقعه کربلا را پیش چشم بینندگان باز می‌آفرینند.

بر خلاف معنی لغوی تعزیه، غم‌انگیز بودن شرط حتمی‌ آن نیست و ممکن است گاه شادی‌بخش نیز باشد. به این معنی که اگر چه هسته اصلی آن گونه‌ای سوگواری و یادکرد و بزرگداشت خاطره مصائب ‌اندوهباری است که بر اهل بیت و به ویژه امام حسین (ع) و یاران نزدیکش رفته است، اما با گذشت زمان و تحول و تکامل کمی‌ و کیفی و گونه‌گونی و تعدد آن تعزیه‌هایی در ذم دشمنان دین و خاندان پیامبر(ص) پرداخت شده که نه تنها صفت اندوهبار بودن را از دست داده است، بلکه سخت مضحک و خنده‌آور نیز هستند [تعزیه مضحک]. در این میان تعزیه‌هایی تفریحی نیز چهره نمایانده‌اند، که از آن جمله‌اند: تعزیه‌های درةالصدف، امیر تیمور، حضرت یوسف و عروسی دختر قریش. شیوه برپا کردن آن نیز چنین است که با پایان گرفتن هر مجلس سوگواری یا دسته روی ـ و یا حتی به صورتی جداگانه ـ عده‌ای شبیه خوان [شبیه] در هر جا که مناسب تشخیص دهند، می‌ایستند و نوازندگانی که از قبل همراه آنانند، به زدن طبل یا شیپور آغاز می‌کنند و در همان میان نیز زمینه را برای برپا کردن تعزیه آماده می‌سازند. این زمینه معمولاً عبارت است از شکل دادن دایره‌ای محل نمایش، جای دادن سکوهایی کوچک و بزرگ (تختگاه) برای مشخص کردن شأن و مرتبه اشخاص نمایش، و همچنین «عَلَم» و «کُتَل»، و نصب پرچم‌های سبز و سرخ و سیاه. زدن طبل و شیپور در چنین لحظه و مناسبت‌هایی به خودی خود پیام از اجرای نمایش تعزیه می‌دهد. به محض گردآمدن عده‌ای تماشاگر، شبیه خوانی که از شخصیت‌های شناخته‌شده‌تر نمایش است، ابیاتی چند را به عنوان درآمد می‌خواند. مثلاً شمر در آغاز کار در حالی که با گام‌های بلند و تند، گرد صحنه نمایش را می‌پیماید، چندین بار به صدای بلند می‌خواند:

الا یاران! نه من شمرم نه این خنجر

مراد از کار ما این است که این مجلس بکا باشد

و سپس معمولاً با به اجرا درآمدن پیشخوانی، نمایش مجلس اصلی آغاز می‌شود. در این نمایش مذهبی برای عواطف تماشاگران مرزبندی تازه‌ای صورت گرفته و برای خندانیدن و خندیدن جای مشخصی در نظر گرفته شده است. هم از این روست که در این حالت لفظ «شبیه خوانی» را که آغاز نیز متداول بود و مفهوم شکلی از نمایش را افاده می‌کرد، به جای «تعزیه» که مفهوم تسلیت و سوگواری دارد، به کار می‌برند. بر پای دارنده اصلی تعزیه را بانی و گرداننده آن را تعزیه گردان، «معین البکا» یا «ناظم البکا» و بازیگران آن را «شبیه‌خوان» یا «تعزیه خوان» و سایر همکاران برپایی آن را «عمله تعزیه» می‌نامند. گاهی نیز لفظ عمله را برای همه دست به کاران تعزیه استفاده می‌کنند. در این نمایش محدودیتی برای استفاده از لوازم و اسباب در میان نیست چنانکه برای باشکوه‌تر جلوه دادن نمایش از هر وسیله ـ به شرط آنکه به تقدس ماجراهای آن آسیبی نرساند ـ استفاده می‌شود.

برای نمونه، در عهد ناصرالدین شاه به هنگام اجرای مجلسی از مجالس تعزیه هنگامی‌ که سخن از وجود یک شیر به میان آمد، بی‌درنگ صورت زنده این جانور را که در قفسی محبوس بود از باغ‌وحش آوردند و در پیش چشم حاضران به تماشا گذاردند، تا مگر بر جدیت و هیجان صحنه افزوده شود. از این رو، اگر دیده شود که مثلا شبیه شمر چکمه ولینگتون به پای دارد و سیگاری خارجی بر لب و افزون برداشتن جقه فرماندهی و قبضه براق شمشیر، تپانچه تیری در پر کمر، جای هیچگونه شگفتی نیست. شبیه‌خوان‌ها برای آسانی ادامه مطلب مربوط به نقش خود، معمولاً به هنگام اجرا، تکه کاغذی به نام فرد، در دست دارند که در آنها مصراع‌های آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامه نقش خود یادداشت شده تا بتوانند به موقع و بی‌هیچ زحمتی نقش آفرینی خود را دنبال کنند. تعزیه‌گردان بازیگران ناشی یا خردسال را، خود با توجه به مندرجات و یادداشت‌های بیاضی که در دست دارد [بیاض] از کنار محدوده نمایش راهنمایی می‌کند. حتی گاهی به شبیه‌خوان‌های کارآزموده نیز تذکراتی می‌دهد. نقش زنان را هم در این نمایش، به واسطه ممنوعیت‌هایی که شرع اسلام بر نقش آفرینی زنان بر صحنه‌ای در ملاء عام بسته است، مردان بازی می‌کنند که در این حالت به آنها «زن خوان» می‌گویند. طبیعی است که چنین بازیگرانی برای بهتر آفریدن نقش زنان باید صدایی خوش و دلاویز داشته باشند و ترجیحا نقاب بر چهره پوشند. گاه نیز برای بهتر در آمدن بازی نقش زنان، از پسران نوباوه کارآموخته استفاده می‌شود. در این حالت، اگر چه این نوباوه نقابی بر چهره ندارد، اما به هیچ وجه کمترین نشانی از بزک (گریم) در سیمای وی به چشم نمی‌خورد.

● اولیاخوان و اشقیاخوان

شبیه خوانان در اجرای هر مجلس دو دسته‌اند: اولیاخوان و اشقیاخوان.

شبیه‌خوان‌هایی که نقش اولیا و یاری دهندگان دین را می‌آفرینند، اولیاخوان / مظلوم / انبیاخوان نامیده می‌شوند، و کسانی که نقش اشقیا و دین‌ستیزان را بازمی‌خوانند، اشقیاخوان یا ظالم خوانند. اولیاخوان‌ها نقش‌های خود را موزون و خطابه‌ای سر می‌دهند، اما اشقیاخوان‌ها سخنان خود را ناموزون و معمولی، و در پاره‌ای از موارد، مسخره‌آمیز بیان می‌دارند. اولیا خوان‌ها جامه سبز یا سیاه بر تن می‌کنند و اشقیا خوان‌ها لباس سرخ. اما در مورد سیاهی‌لشگرهای هر یک از دو دسته، استفاده از جامه‌هایی بدین رنگ‌ها مصداق کاملی ندارند.

نشانه و نماد در تعزیه کاربرد بسیار دارد، چنانکه گفته‌اند این نمایش باغی از نشانه و نمادهاست. از آن جمله‌اند انواع پرچم‌های سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب، و سوگواری‌اند، علم که نماد درفش سپاه امام حسین (ع) است و گفته‌اند صورت واقعی آن را معمولاً سپهسالار وی ـ حضرت عباس(ع) ـ بر دست می‌گرفت؛ تشت آب به نشانة شط فرات؛ شاخه نخل و یا هر نهالی به نشانه نخلستان و درخت. چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنین مسافرت. چتر که وسیله القای تازه فرود آمدن هرولی یا فرشته به ویژه جبرئیل از آسمان است؛ زدن عینک سفید برای نشان دادن روح بصیرت و نیکدلی؛ عینک دودی برای جلوه خباثت و بدسگالی فرد مورد نظر؛ عصا که نشانگر تجربه و مصلحت‌اندیشی است؛ نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست برای تأکید بر قدرت و فضیلت اولیاء در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیش‌بینی؛ بر تن کردن نیم‌تنه بلند سفید (کفنی) به نشانه نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازی؛ زدن یا افشاندن ‌اندکی کاه بر سر برای نشان دادن ماتم نشینی؛ اسب سپید بی‌سوار به نشانه اسب امام حسین (ع) (ذوالجناح) و به شهادت رسیدن صاحبش؛ گهواره آغشته به رنگ سرخ برای بیان به شهادت رسیدن علی اصغر، کودک شیرخوار امام حسین (ع)؛ استفاده گاه و بیگاه از کبوتری سفید برای آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القای حس معصومیت و همدردی در آنها و کجاوه‌نشینی شبیه زنان برای نشان دادن به اسیری رفتن آنها. نقش‌خوانی بر منبر، ویژه اولیای نامدار است. بزرگی و کوچکی چهارپایه‌هایی که گاه اولیا برای سر دادن نقش‌های خود بر آن می‌ایستند، وسیله‌ای برای مشخص نمودن پایه و مرتبه آنهاست.

در تعزیه از موسیقی نیز استفاده مختصری می‌شود، چنانکه کاربرد آن تنها محدود به یکی دو سازبادی ـ از جمله شیپور یا کرنا (برای اعلام برپایی تعزیه و یا جنگ نمایشی سپاهیان) و نی (امروزه بیشتر قره‌نی) برای سوزناک‌تر کردن لحظه‌های احساسی (از جمله، لحظه‌های وداع و تنهایی) و در کنار آنها سنج و طبل می‌شود. از دستگاه‌های موسیقی ایرانی نیز در این نمایش بهره‌هایی برده می‌شد. این بهره‌وری البته متناسب با موقع و مقام و روحیه شبیه انجام می‌گرفت. مثلاً حضرت عباس عموما چهارگاه، حر عراق، عبدالله ـ پسر امام حسن ـ راک (که به همین جهت، راک عبدالله آوازه یافته است) و زینب کبری می‌خواند، و اذان به لحن کرد بیات گفته می‌شد. اجرای تعزیه نیاز به صحنه آرایی (دکور) خاصی ندارد، چنانکه اغلب بدون هیچ گونه صحنه از پیش تعیین شده‌ای می‌توان آن را به اجرا درآورد. از همین روست که برخی از دست به کاران نمایش اروپا از جمله «یژی گروتوفسکی» - کارگردان لهستانی ـ تعزیه را جلوه‌ای از «تئاتر ساده و ناب» به شمار می‌آورند. اجرای تعزیه از نظر مکانی منحصر به جای ویژه‌ای نیست، اما به دلیل پیوستگی‌اش با سوگواری‌های عمده مسلمانان، به ویژه آئین ماه محرم، به ویژه در تکایا [تکیه] و حسینیه‌ها یا فضای باز اطراف آنها، صحن مساجد، میدانچه‌ها و چهارراه ها، و یا در عصر جدیدتر، در تماشاخانه‌ها بازی می‌شود.

هر چند نمی‌توان تعزیه را در مفهوم ویژه و امروزین آن «تئاتر» به شمار آورد ـ از آن رو که کشاکش آکسیونی در آن جایی ندارد و طرح یا پیرنگ ماجرا از آغاز به اصطلاح نزد تماشاگران لو رفته است و فرجام کار نیز از همان اوان کار پیداست ـ اما نمایش شناسان در بررسی گونه‌های مختلف نمایشی قائل به همانندی‌هایی میان این نمایش و تئاتر روایی هستند؛ از آن جمله است جنبه بهره‌بردن از شیوه فاصله‌گذاری یا بیگانه‌سازی که در جریان آن اگر چه بازیگر خود در نمایش ماجرا نقش می‌آفریند، اما شیوه کار او چنان است که در تماشاگر می‌دمد تا بازیگر را با شخصیت مورد نظر یکی نگیرد (یا به اصطلاح تئاتری، او را همسان نپندارد)، و بداند که وی فقط نقش افراد را بازی می‌کند. بدین منظور، یا لحظه‌هایی بازی را قطع می‌کند و به روایتِ مانده دیگری از اجرا می‌پردازد و یا آنکه در برابر کامروایی‌ها یا رنج و شکنجه‌های رفته بر آن شخصیت، واکنش نشان می‌دهد.

از این جمله است شیوه برخورد سرکردگان اشقیا با اولیای نامدار و همچنین برشمردن اصل و نسب سیاهکارشان به عنوان معرفی خود در برابر آنها. گریستن شمر بر شهادت امام حسین (ع) که خود از مرتکبان مستقیم این حادثه است، گوشه دیگری است از کاربست این شیوه. در حال حاضر، اگر چه ذوق برپایی تعزیه به ویژه در روزهای سوگواری ماه محرم‌اندکی دامن گسترانیده، چنانکه گاهی‌ هاله‌ای از آن در میان شیعیان کشورهایی مانند هند، پاکستان، ترکیه و لبنان به چشم می‌خورد، اما مردم کشورها به دلیل دسترسی داشتن به رسانه‌های گروهی و بهره‌مندی از تماشای گونه‌های متنوع‌تر نمایشهای ایرانی و خارجی و در نتیجه، به محاق افتادن جنبه آیینی این نمایش، تعزیه را بیشتر به عنوان نوعی از نمایش بومی‌ کهن می‌نگرند، تا به عنوان آیینی فراگیر. به همین دلیل اگر کانون‌های رسمی‌ نمایش یا شماری از جوانان با ذوق بر این کار اهتمام‌ نورزند، مردم به خودی خود، شوقی در برپایی آن نشان نمی‌دهند.

● تاریخچه پیدایش تعزیه

تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست: برخی با باور به ایرانی بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه ۳ هزار ساله سوگواری بر مرگ پهلوان مظلوم داستان‌های ملی ایران ـ سیاوش (سوگ سیاوش) ـ نسبت داده‌اند و این آیین را مایه و زمینه ساز شکل‌گیری آن دانسته‌اند، و برخی دیگر با استناد به گزارش‌هایی، پیدایش آن را مشخصا از ایران بعد از اسلام و مستقیما از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش می‌دانند. از این دوره اخیر آگاهیم که سوگواری برای شهیدان کربلا از سوی دوستداران آل علی(ع) در آشکار و نهان ـ از آن رو که بنی‌امیه روز دهم محرم را روز پیروزی خود می‌شمرد ـ در عراق، ایران و برخی از مناطق شیعه نشین دیگر انجام می‌گرفت، چنانکه ابوحنیفه دینوری، ادیب، دانشمند و تاریخ‌نگار عرب، در کتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگواری برای خاندان علی (ع) به روزگار امویان خبر می‌دهد. اما شکل رسمی‌ و آشکار این سوگواری، به روایت ابن‌اثیر، برای نخستین بار به روزگار حکمرانی دودمان ایرانی «آل بویه» صورت گرفت؛ و آن چنان بود که معز الدوله احمد ابن بویه در دهم محرم سال ۳۵۲ قمری «در بغداد به مردم دستور داد که برای حسین علی دکان‌هایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامه‌های خشن و سیاه بپوشند و زنان موی پریشان روی سیه کرده و جامه چاک زده نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سیلی به صورت بزنند و مردم چنین کنند...».

به هر حال، می‌توان دریافت که در این میان محرک ایرانیان در این امر، جدا از انگیزه‌های سیاسی برخی از آیین‌ها و مراسمی‌ مانند سوگ سیاوش نیز بود که در اوایل عهد اسلامی‌ ممنوع شده و درسوگواری برای شهیدان کربلا تجلی یافته بود.

دیلمان در سوگواری‏های خود بر سینه می‏زدند و نمد سیاه بر گردن می‏آویختند. این آئین و حتی جلسات وعظ و بازگفتن واقعه کربلا تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی نیز آزادانه برقرار بود، اما از آن پس تا تأسیس دودمان صفوی، سوگواری برای شهیدان کربلا بر اثر فشار و تضییقات حکمرانان متعصب، بیشتر در نهان صورت می‏گرفت و هر گاه موقعیت مناسبی پیش می‏آمد ـ از آن جمله در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده ـ شیعیان حداکثر استفاده را در انجام آئین سوگواری و بزرگداشت خاندان پیامبر(ص) می‏کردند. اما سوگواری‌ها در فاصله تاریخی، سبک و میثاق یگانه‌ای نداشت و در این میان، گونه‌های دیگری نیز در تعزیت پدید آمد که از ان جمله‌اند: پرده‏داری یا پرده‏خوانی که هر دو گونه‏ای از نقالی مذهبی به شمار می‌روند، همچنین مقتل نویسی (سده ششم هجری قمری)، نوحه خوانی و مرثیه خوانی (سده ششم هجری قمری) و مهمتر از همة روضه خوانی. در کنار اینها، دسته گردانی‌ها [دسته‏های مذهبی‏] رواج یافت و به ویژه در عصر صفوی که تشیع دین رسمی کشور اعلام شد و از آن برای یکپارچه کردن کشور به ویژه در برابر عثمانی‌ها و ازبک‌ها که بر آیین سنت بودند استفاده شد، آئین محرم با توجه و پشتیبانی حکومت وقت به اوج خود رسید. این سیمای تکاملی را می‏توان چنین خلاصه کرد: نخست دسته‏های سوگواری فقط دسته‏هایی بودند که به آرامی از پیش چشم تماشاگران می‏گذشتند و به سینه‏زنی و زنجیرزنی و کوبیدن سنج و مانند اینها می‏پرداختند (سوگواری به صورت سیار). این دسته‏ها و علم‌هایی را که بی‏شباهت به ابزارهای جنگی نبود با خود حمل می‌کردند و با همسرایی در خواندن نوحه، ماجرای کربلا را برای مردم باز می‏گفتند.

رفته رفته، آوازهای دست جمعی کمتر شد. در همین هنگام بود که چند واقعه خوان با همراهی سنج و طبل و نوحه‏خوانی ماجرای کربلا را در نقطه‏ای برای تماشاگران نقل می‏کردند (سوگواری به صورت ساکن).

کم‌کم جای نقالان را شبیه‌خوانان شهیدان کربلا گرفتند. کار این شبیه‏ها به این ترتیب بود که با شبیه سازی و پوشیدن جامه‏هایی نزدیک به روزگار واقعه ظاهر می‏شدند و مصیبتهای خود را شرح می‏دادند. مرحله بعدی، گفتگو و محادثه در کار شبیه‏ها بود و همین گونه‏ها بود که به پیدایش بازیگران برای بازآفرینی ماجراهای تعزیه انجامید. گویند در یک مجلس روضه‏خوانی در تبریز به سال ۱۰۵۰ هجری قمری «خواننده کتاب [شاید روضة الشهداء] چون بدینجا رسید که شمر لعین حضرت امام حسین(ع) را چنین شهید کرد، همان ساعت از سراپرده، شبیه شهیدان روز عاشورا و نیز شبیه کشته‏شدگان اولاد امام حسین(ع) را به میدان آوردند» گاه نیز به مناسبت مطالب تصاویری به خوانندگان نشان می‏دادند [پرده‏داری‏]. اغلب سفرنامه‏های اروپاییان ـ که از منابع توصیفی این نمایش آیینی به شمار می‏آیند ـ در این مرحله از تکامل تعزیه در عصر صفویه از وجود شبیه تنی چند از شهیدان کربلا در دسته‏های سوگواری و یا حمل جنگ افزارها و عماریهایی که در تابوتهایی قرار داشته و در تابوتها (مانند تابوت طفلان مسلم و یا حجله حضرت قاسم) سخن می‏گویند.

نقطه تکاملی این آئین و نیز بروز نشانه‏هائی مشخص از تکوین تعزیه به دوره میان افشاریه و قاجاریه می‏رسد، یعنی به روزگاری که دو صورت روضه خوانی و دسته‏گردانی به هم در آمیختند. چنین بود که دسته‏گردانی به شبیه خوانی و عنصر نمایشی، و روضه خوانی نیز جنبه داستان گویی و آواز انفرادی [تک خوانی‏] و دستجمعی [جمع خوانی / همسرایی‏] بدان بخشید (تعزیه سیار در اراک).

به رغم چنین تحولی که در این مرحله در تعزیه داری پدید آمد و حتی جنبه‏هایی از شکل دراماتیک تئاتری را نیز تا اندازه‏ای در خود داشت، باز هم سخن از تعزیه در مفهوم امروزی آن نمی‏توان به میان آورد، و این البته به واسطه موانعی بود که این آیین از همان اوان کار بر سر راه خود داشت که از آن جمله بودند «نهی از تقلید و شبیه‏سازی» حرمت موسیقی، منع از دخالت زنان در نمایش‌ها، و تظاهرات و حتی به راه انداختن دسته‏ها از سوی برخی از عالمان دین» (نمایش کهن ایرانی). علل روند کند شکل‏گیری تعزیه در قالب نمایشی آن نیز همین‌ها بوده‏اند. اما به رغم همه این اوصاف، مجموعه عواملی مانند روضه‏خوانی، دسته‏گردانی، نوحه خوانی و مهمتر از همه، شبیه سازی رفته رفته دست به دست هم دادند و آیینی نمایشی را پدید آوردند که سیمای تکامل یافته آن را در عصر قاجار می‏توان دید.

این حرکت هنرمندانه با پشتیبانی‏های مستقیم و غیر مستقیم شاهزادگان و حکومتگران قاجار، شتابان راه رشد پویید و در دوره ناصرالدین شاه به اوج خود رسید، چنان که این دوره را عصر طلایی تعزیه نام نهاده‏اند. بدینسان، تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا می‏شد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و حسینیه‏ها به اجرا در می‏آمد. معروف‏ترین و مجلل‏ترین این تکایا یا به تعبیری نمایشخانه‏ها، «تکیه دولت» بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی خان معیرالممالک ـ گویا به تأثیر از معماری آلبرت‌هال لندن و در اصل به نیت اجرای نمایشهای بزرگ ـ به سال ۱۳۰۴ قمری ساخته شد، ولی هنوز ساختمانش تکمیل نشده بود که بر اثر مخالفتهایی چند با این نیت تنها به تعزیه خوانی اختصاص یافت.

● تکیه دولت

در کنار عوامل داخلی، عوامل خارجی نیز در پیشرفت و تحول تعزیه دخالتی مؤثر داشته‏اند. از آن جمله‏اند: آمدن سفیری از فرنگ به ایران در روزگار کریمخان زند که با توصیف تئاترهای غم‏انگیز کشور خود، وی را به اجرای نمایشهای همانند آن در ایران ترغیب کرد. سفر کارگزاران و سران دولت ایران به روسیه در عصر فتحعلی شاه که پس از دیدن مجالس نمایش و تئاتر آنجا مصمم شدند شبیه آن را در ایران اجرا کنند، و نیز سفر ناصرالدین شاه به اروپا و دیدن تماشاخانه‏های بزرگ و تئاترهای آن و تمایل به برپایی و اجرای آنها در ایران ـ که چنانکه گفته آمد تکیه دولت یکی از ثمره‏های آن بود. باری، همچنانکه دیدیم از این دوره بود که تعزیه روی به بالندگی نهاد، به گزارش «گوبینو» در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه ـ در میان سال‌های ۱۲۷۴ تا ۱۲۸۰ قمری ۲۰۰ تا ۳۰۰ جا برای آیین تعزیه، اعم از تکیه و حسینیه و میدان وجود داشت که هر کدام ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر را در خود جای می‏داده‏اند.

در اواخر دوره ناصرالدین شاه رفته رفته تعزیه از حالت سوگواری محض بیرون آمد و جنبه تفننی و تفریحی به خود گرفت، که تعزیه مضحک و تعزیه زنانه از همین دوره‏اند.

از تعزیه‌گردانان به نام این دوره که در تحول تعزیه نقش و سهمی بسزا داشته‏اند، یکی «میرزا محمد تقی تعزیه گردان» است که تحولی مهم در تعزیه ایجاد کرد و «به وسیله برگ و ساز و شاخ و برگ دادن به وقایع، تعزیه را از حالت عوامانه قبل بیرون آورد و جنبه اعیانیت به آن داد»، و دیگر پسرش، «میرزا باقر معین البکاء» که در رشد جنبه‏های تفریحی و تفننی تعزیه بسیار کوشید و «تعزیه مضحک» را به حد کمال رسانید. از شبیه‏خوانهای دیگر این عصر که در تکیه دولت به این کار اشتغال داشتند، می‏توان از سید عبدالباقی بختیاری (عباسی‏خوان، سید زین‏العابدین غراب کاشانی، قلیخان شاهی ـ زینب خان)، حاج بارک الله (مسلم، حر، عباس‏خوان)، بلال صمغ آبادی، ملا عبدالکریم جناب قزوینی، آقاجان ساوه‏ای، ابوالحسن اقبال آذر، سید مصطفی کاشانی (میر عزا) و پسرش آقا سید کاظم میر غم (در عهد محمد شاه و پس از آن) نام برد.

● تعزیه و سلب حمایت اشراف

پس از ناصرالدین شاه تعزیه رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. در دوره محمدعلی‌شاه و احمد شاه به دلیل دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی از حمایت اشراف محروم شد. پس از خلع محمد علی شاه از حکومت در سال ۱۳۲۷ قمری، استفاده از تکیه دولت برای تعزیه خوانی ممنوع شد، و در سال ۱۳۱۱ شمسی، با ممنوعیت تظاهرات مذهبی، اجرای تعزیه نیز یکسره موقوف شد. بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ و فرهنگ اروپا در ایران، و ترجمه و اجرای نمایشنامه‏های خارجی را نیز افزود. چنین شد که تعزیه ـ که در آستانه پروردن تئاتر ملی ایران در درون خود بود ـ موقعیت خود را از دست داد و اندک اندک روی به فراموشی نهاد. در سالهای آغاز دیکتاتوری رضاشاه، یعنی پس از ۱۳۰۴ شمسی، اجرای تعزیه رفته رفته ممنوع اعلام شد و پای به دوران افول خویش نهاد و در روستاها و شهرهای دور افتاده، دوران انحطاط را پیمود. پس از شهریور ۱۳۲۰ شمسی، تعزیه دیگر بار سر برآورد، اما در برابر انواع سرگرمی‌های جدید ـ به ویژه سینما و تئاتر ـ نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد. چنانکه اشاره شد، هم اینک جز تلاش‌های جسته گریخته‏ای و گاه و بیگاه در پایتخت تعزیه به شکلی بسیار ساده و به‌ندرت در برخی از شهرها و روستاهای دور افتاده اجرا می‏شود.

● انواع تعزیه

تعزیه از درون سوگواریهای مذهبی برآمده و خود نیز جزئی از سوگواری به شمار می‏رفت. اما رفته رفته با پیمودن مسیر تکاملی، تنوع‌هایی نیز از نظر ترتیب، شکل، و مضمون در آن پدید آمد، چنانکه گاه از تعزیه‏هایی مانند تعزیه انتقادی، اخلاقی، شادی‏آور و... نام می‏برند. روی هم رفته، انواع تعزیه را می‏توان در سه دسته کلی برشمرد:

۱) تعزیه دوره

معمولاً «تعزیه دوره‏» عبارت است از به نمایش درآوردن چندین دستگاه تعزیه به گونة هم هنگام توسط چندین گروه تعزیه خوان در یک محل یا محل‌های مختلف، چنان که از نظر زمانی با تاریخ وقوع حوادث مطابقت داشته باشد. شیوه کار بدینگونه است که گروه نخست پس از پایان بخشیدن به کار خود در محل نخست، به محل دوم می‏رود و در آنجا همان دستگاه را تکرار می‏کند، و دسته دوم جای آن را گرفته دستگاه دیگری را به نمایش در می‏آورد. آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن کار در محل دوم به محل سوم می‏رود، و گروه دوم نیز که کار خود را در محل یکم پایان بخشیده جای گروه نخست را در محل دوم می‏گیرد. اکنون گروه تازه سوم جای گروه دوم را در محل نخست می‏گیرد و بدینسان چندین دستگاه تعزیه به صورت هم هنگام به نمایش در می‏آید. در برخی از جاها تعزیه دوره را در میدانی گرد و پر از تماشاگر بازی می‏کردند. روشن است که در این حالت تغییر محل در پیرامون میدان انجام می‏شد. در اصفهان و سلطان‏آباد اراک هنوز هم تعزیه را در حال حرکت از جایی به جای دیگر می‏دانند. برخی، مقابل این تعزیه را که معمولاً در جایی به صورت ساکن برگزار می‏شود، «تعزیه زمینی» می‏نامند.

۲) تعزیه زنانه

نمایش تعزیه‏ای است که روزگاری به وسیله زنان و برای تماشاگران زن، معمولاً در دنباله مجالس روضه خوانی اجرا می‏شد. گویند این نوع تعزیه با حمایت و همت قمرالسلطنه ـ دختر فتحعلی شاه ـ و بعدها عزت‏الدوله ـ خواهر ناصرالدین شاه ـ در منزل نامبردگان پا گرفت و چون جنبه خصوصی و اشرافی داشت، تنها به صورت کاری تفننی برجا ماند و عمومیت و توسعه‏ای نیافت. این تعزیه‏ها را در فضای باز حیاط‌ها، یا تالارهای بزرگ خانه‏ها بازی می‏کردند. بازیگران شبیه‏خوانهای زنی بودند موسوم به « ملا» که پیش از آن در مجلس‌های زنانه روضه می‏خواندند و یا پای چنین مجالسی راه و رسم بازیگری را آموخته بودند. نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازی می‏کردند. ملا نبات (مخالف خوان) و ملا فاطمه و ملا مریم از شبیه‏خوانها و حاجیه خانم، دختر دیگر فتحعلی شاه، از تعزیه گردان‌های به‌نام این دوره بودند. درونمایه‏های این تعزیه‏ها همچون مضامین تعزیه معمولی بود، با این تفاوت که قهرمانان اصلی‌اش را بیشتر زنان تشکیل می‏دادند از جمله این نوع تعزیه می‌توان از: تعزیه شهربانو، عروسی دختر قریش نام برد. آنها که نقش مردان را بازی می‏کردند، می‌کوشیدند با به کارگیری لباس‌ها و خرده وسایل دیگر، وضع ظاهر خود را به قیافه مردان نزدیک کنند، حتی صدایشان را هم به هنگام بازی تغییر می‏دادند، و چون تماشاگران نیز همگی زن بودند، پوشاندن چهره نیز دیگر معنی نداشت. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاه گاه در خانه‏های اشرافیان بازی می‏شد و رفته رفته تا اواخر این دوره از میان رفت.

۳) تعزیه مضحک

تعزیه‏ای است شاد با مایه‏هایی سرشار از طنز، کنایه، لعن و نفرین؛ و خمیرمایه آن تمسخر دین‏ستیزان و کسانی است که به پیامبر و امامان و خاندان آنان ستم و یا بی‏ادبی کرده‏اند. در این تعزیه، که در واقع نشانه‏ای است از گسترش و تکامل کمی ـ کیفی پیش واقعه‏ها (گوشه‏ها) و واقعه‏های اصلی آن، غلو، نقش مهمی دارد و در همه جنبه‏های آن به چشم می‏خورد. اگر اولیاخوانی در این تعزیه‏ها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار و چه در رفتار توأم با وقار و متانت است، در حالی که دیگران هر یک به جای خود با بازی‏ها و حرکت‏هایی مضحک و خنده‏آور ظاهر می‏شوند و شادی می‏آفرینند. گاهی نیز مثلا برای نشان دادن مجلس کفار از مطربان و تقلیدگران و مسخرگان استفاده می‏کردند که چون مراد از این استفاده، توهین و تمسخر به آنها بود، طبعا منعی نیز نمی‏توانست داشته باشد. «قنبر» یا «غلام حبشی» در هیأت «سیاه» در این تعزیه‏ها بازی جالب، شیرین، پرطنزی دارد. اسباب این مجالس معمولاً تجملی و چشمگیر است. این نوع تعزیه‏ها معمولاً در جمعه‏ها، عیدهای مذهبی، و همچنین به جز پنج روز دوم از دهه محرم به صورت درآمدی بر یک واقعه اصلی بازی می‏شد.

● تعزیه نامه

تعزیه نامه، عبارت است از متنی که تعزیه گردان برای اجرای تعزیه‏ای گرد آورده یا می‏نگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیه خوانها پخش می‏کند. گاهی به تعزیه نامه نسخه نیز می‏گویند.تعزیه‏نامه‏ها، پیشینه سرایش و نگارش تعزیه را که معمولاً به صورت‌اشعار عامیانه توسط شاعرانی گمنام و تعزیه‏گردانان سروده می‏شد، به سالهای میانی سده دوازدهم هجری قمری می‏رسد. زمینه پیدایش و تکامل تعزیه‏ها را نیز باید در مرثیه‏ها جست و جو کرد. سرایش مرثیه‏ها با زمینه رویداد کربلا از گذشته‏های تقریباً دور آغاز شده بود، چنانکه شاید بتوان ‌اشعاری چند از «حدیقه الحقیقه» سنایی غزنوی را در دیباچه تاریخی مرثیه به شمار آورد. اما آغاز مرثیه‏سرایی با این مفهوم مشخص و به گونه گسترده مربوط است به سده نهم قمری. مرثیه سرایان نامداری چون رفیعای قزوینی (صاحب حمله حیدری)، کمال غیاث شیرازی، ابن حسام قهستانی (صاحب خاوران نامه)، باباسودایی ابیوردی، تاج الدین حسن تونی سبزواری، لطف الله نیشابوری، و کاتبی ترشیزی نیز‌اشعاری در رثای شهیدان کربلا سرودند. اما نامدارتر از همه اینها «محتشم کاشانی» است که ترکیب بند مشهور او جانی تازه در مرثیه سرایی ایران دمید، به گونه‏ای که از آن پس سرودن مرثیه بسیار رایج شد و در عهد قاجاریه به اوج خود رسید (ترکیب بند محتشم).

منابع داستانی تعزیه‏ها غالبا کتاب‌های مقاتل (مقتل‌نامه‏ها) و حماسه‏های دینی و احادیث و اخبار بوده‏اند؛ از جمله شاعرانی که در این زمینه تلاشی ارزشمند کرده‏اند یکی میرزا نصرالله اصفهانی (شهاب) است که در دوره ناصرالدین شاه و به تشویق امیرکبیر به گردآوری و تکمیل‌اشعار تعزیه پیش از خود پرداخت و خود نیز تعزیه‏هایی به نگارش آورد که تعزیه مسلم، از جملة آنهاست، و دیگر باید از محمد تقی نوری و نیز سید مصطفی کاشانی (میر عزا) نام برد. کاشانی خود تعزیه گردانی بنام بود و «تعزیه حر» بدو منسوب است. ماندگاری برخی از تعزیه‏ها تا‌اندازه زیادی مرهون نمایش دوستی و ذوق ادبی برخی از کارگزاران خارجی در ایران است. تنی چند از این کارگزاران از سر علاقه نسخه‏هایی از مجالس مختلف تعزیه را گردآوری و در برخی از موارد به زبانهایی نیز ترجمه کرده‏اند، از آن جمله‏اند:

● مجموعه خوچکو

مجموعه‏ای است خطی از ۳۳ تعزیه نامه که هم اینک در کتابخانه ملی پاریس نگهداری می‏شود. بر روی نخستین صفحه این مجموعه عنوان «جنگ شهادت» نقش بسته است.

این مجموعه در هفتم ژانویه سال ۱۸۷۸ میلادی به کتابخانه وارد و ثبت شده است. دارنده قبلی و سفارش دهنده تهیه آن در ایران «الکساندر ادمون خوچکو» شاعر، دیپلمات و نخستین ایرانشناس لهستانی بود که چندی نایب سفارت روسیه در تهران بود و سپس به عنوان نایب کنسول به رشت رفت. در سال ۱۸۴۰ میلادی استعفا داد و به فرانسه رفت و پس از انجام کارهای فرهنگستانی مختلف در ۸۷ سالگی در همانجا درگذشت.

وی که زبان فارسی را بسیار خوب می‏دانست و به واقع، نخستین ایرانشناس متخصص فرهنگ عوام (فولکور) بود، در سال ۱۸۷۷ میلادی فهرست این ۳۳ تعزیه‏نامه را در کتابی به نام نمایش ایرانی به همراه ترجمه‏ای از پنج تعزیه‏نامه جنگ شهادت به چاپ رساند. مجلس بیست و چهارم را «شارل ویروللو» به سال ۱۹۲۷ میلادی و مجلس هجدهم را کشیشی به نام «روبر‌هانری دوژنه‏ره» در سال ۱۹۴۹ میلادی ترجمه و چاپ کرد. با در نظرگرفتن تاریخ استعفای «خوچکو» می‏توان فهمید که وی این مجموعه را باید پیش از این سال، یعنی در سال‌های خدمتش در ایران و بی‏گمان در دوره هشت ساله میان سال ۱۸۳۳ تا ۱۸۴۰ میلادی یعنی اواخر دوره فرمانروایی فتحعلی شاه و اوایل عصر محمد شاه قاجار تهیه کرده است. اما مسلم‏تر این است که، به هر حال، این تعزیه‏نامه‏های ۳۳ ‏گانه باید پیش از این دوره در عصر فتحعلی شاه (۱۲۱۲ ـ ۱۲۵۰ هجری قمری) سروده و اجرا شده باشند. خوچکو از فروشنده این کتاب نیز در مقدمه نمایش ایرانی نام می‏برد و می‏گوید «حسین علی خان خواجه که مدیر نمایش دربار است و این تعزیه نامه‏ها را به من فروخته، به عنوان سراینده و مؤلف این تعزیه‏نامه نیز شهرت دارد و اگر خود آنها را نسروده باشد، بی‏شک در ویراستن بعضی از آنها دست داشته است». از این ۳۳ تعزیه‏نامه که به گمان خوچکو از همه مجموعه‏های دیگری که وی می‏شناخته، کامل‏تر است، ۵ تعزیه‌نامه ۲ بار آمده است، یعنی شمار مجالس آن در واقع از ۲۸ بیشتر نیست. از همین جا می‏توان فهمید که شمار مجالس رایج و معمول آن روزگار بسی بیش از اینها نبوده و مثلا نمی‏توانسته به دو یا سه برابر این تعداد برسد. اگر چه پیتر چلکووسکی در مقاله خود، «از نمایش دینی تا نمایش ملی»، در بررسی تعزیه‏نامه‏های این مجموعه می‏نویسد «از مشخصات تعزیه‏های این دوره یکنواختی، حرکت ‌اندک، و وجود تک خوانی [مونولوگ‏] طولانی و زیاد و صحنه‏های وداع پی در پی و خسته‏کننده است و می‏توان گفت که در مجموعه خوچکو پیش واقعه به چشم نمی‏خورد...»، با این همه، به تحقیق، متنی قدیمی‏تر از تعزیه‏های این مجموعه به دست نیامد، و ارزش آن نیز در همین قدمت است.فهرست تعزیه‏نامه‏های خوچکو به ترتیبی که در مجموعه وی آمده به این شرح است:

۱) خبر آوردن جبرئیل بر پیغمبر (ص) که امام حسن (ع) از زهر شهید شود و امام حسین (ع) را در کربلا به ستم شهید کنند؛

۲) وفات پیغمبر (ص)؛

۳) غصب نمودن باغ فدک؛

۴) وفات فاطمه علیها سلام؛

۵) وفات حضرت امیر (ع)؛

۶) شهادت امام حسن (ع) ؛

۷ ) شهادت حضرت امام حسین (ع)؛

۸) رفتن مسلم بن عقیل به کوفه؛

۹) شهادت طفلان مسلم؛

۱۰) شهادت طفلان؛

۱۱) حرکت امام حسین (ع) از مدینه طیبه به کوفه خراب؛

۱۲) آمدن حر سر راه حضرت‌(ع)؛

۱۳) ورود حر سر راه حضرت امام (ع)

۱۴) راه گم کردن امام حسین ( ع)

۱۵) ایضا راه گم کردن؛

۱۷) شهادت حضرت عباس، برادر امام حسین(ع)؛

۱۸) شهادت علی اکبر پسر ارشد امام حسین (ع)؛

۱۹) شهادت قاسم بن حسن برادر زاده امام حسین ( ع)؛

۲۰) شهادت طفلان زینب خاتون خواهر امام حسین (ع) ؛

۲۱) گل فرستادن فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) از مدینه به کربلا؛

۲۲) کتاب نوشتن فاطمه صغری دختر امام حسین( ع) به پدر بزرگوار؛ ۲۳) شهادت علی اصغر طفل شیرخوار امام حسین (ع)

۲۴) شهادت حضرت امام حسین(ع)

۲۵) آمدن پیغمبران بر سر نعش امام حسین(ع)

۲۶) آب آوردن زنان بنی‏اسد جهت اهل بیت امام حسین بعد از شهادت امام حسین (ع)

۲۷) رفتن سکینه به مجلس ابن سعد برای گرفتن اجازه دفن اجساد شهیدان (این تعزیه‏نامه در متن فارسی عنوان ندارد ـ عنوان مزبور از روی فهرست فرانسوی مندرج در کتاب نمایش ایرانی ترجمه شد؛ ۲۸) مجــلس غارت خــیمه‏گاه امـام حـسین(ع) ؛

۲۹) مجلس خطیب ولید؛

۳۰) مجلس دیران فرنگی؛

۳۱) دفن کردن جماعت بنی اسد شهدا را؛

۳۲) ایضا مجلس دیرانی فرنگی؛

۳۳) خبر فرستادن خاندان امام حسین(ع) به مدینه (این تعزیه‏نامه در متن فارسی عنوان ندارد. عنوان آن از روی فهرست فرانسوی کتاب نمایش ایرانی ترجمه شد.

● مجموعه پلی

مجموعه‏ای است از ۳۷ مجلس تعزیه، که به کوشش سرهنگ سرلوئیس پلی ـ کارگزار دولت انگلستان در جنوب ایران ـ فراهم آمده است. پلی که از سال ۱۲۴۱ قمری / ۱۸۶۲ میلادی یازده سالی را در بندر بوشهر گذراند، به گفته چلکووسکی چندان از نمایشهای محرم (تعزیه) متأثر شد که هر سی و هفت مجلسی را که از قرار معلوم شفاها شنیده و ضبط کرده بود، به زبان انگلیسی باز گرداند و آنها را پایه نگارش کتابی قرار داد با نام «تعزیه حسن و حسین» که به سال ۱۸۷۹میلادی در لندن انتشار یافت و چندی پیش نیز بار دیگر به چاپ رسید.

این مجموعه که صورت فارسی تعزیه‏نامه‏ها در آن به چشم نمی‏خورد، در مقایسه با مجموعه خوچکو ـ که به چهل سال پیش تعلق دارد ـ از موضوعات گسترده‏ای برخوردار است. بدین معنی که مجالس آن را از هنگامی که شهادت برای امام حسین(ع) مقدر می‏شود تا روز رستخیزـ که حضرت از سوگواران خود شفاعت می‏کند ـ در بر دارد.

● مجموعه چرولی

این مجموعه با در برداشتن ۱۰۵۵ تعزیه‏نامه از مجالس مختلف تعزیه، از نظر شمار و حجم، مهم‏ترین مجموعه تا به امروز است. این مجموعه را «انریکو چرولی»، که روزگاری سفیر ایتالیا در ایران بود، در سالهای ۱۳۲۹ قمری / ۱۹۵۰میلادی تا ۱۳۳۴ قمری / ۱۹۵۵میلادی با یاری علی‌هانیبال گرد آورده و به کتابخانه واتیکان در روم هدیه کرده است. هموطنش «اتو روسی» به تهیه فهرستی توصیفی آغاز کرد که پس از مرگش دیگر هموطن او «آلسیوبومباچی» آن را تکمیل و در سال ۱۹۶۱میلادی زیر عنوان فهرست درامهای مذهبی ایران چاپ و منتشر کرد. عناوین مطالب آن عبارتند از: پیشگفتار؛ مقدمه؛ مآثر مذهبی و مسائل آن؛ مجموعه چرولی؛ نویسندگان و مصنفان؛ تاریخبندی؛ مبدأ اصل نسخ؛ داستان‌ها؛ محک‌های قضاوت در نوشتن آن فهرست؛ فهرست راهنما؛ فهرست آدم‌ها؛ فهرست آدمهائی که در حاشیه و یادداشت‌ها آمده‏اند؛ فهرست جاها و ملل؛ فهرست نسخ عربی و ترکی؛ از این گذشته از بسیاری از تعزیه‏خوان‌ها نیز در این مجموعه نام برده می‌شود. نسخه‏های معرفی شده تاریخهای متفاوتی بر خود دارند. قدیمی‏ترین نسخه این فهرست مربوط است به دوره فتحعلی شاه و جدیدترین آن نیز تعلق دارد به روزگار حاضر.

● مجموعه لیتین

مجموعه‏ای از ۱۵ مجلس، که به کوشش «ویلهلم لیتین» کنسول اسبق آلمان در بغداد ـ فراهم شد. وی از نسخه اصلی این ۱۵ مجلس عکسبرداری کرد و بر آن بود که آنها را به آلمانی ترجمه کند، که البته چنین نشد. این مجموعه نخستین بار به کوشش «فردریک روزن» زیر عنوان نمایش در ایران به چاپ رسید (برلین، لایپزیک، ۱۹۲۹میلادی) و چند سال پیش نیز تجدید چاپ شد. «یان ریپکا» در بررسی مجموعه لیتین بر اهمیت آن تأکید ورزیده، از آن رو که به گفته وی ۱۴ مجلس آن متعلق است به سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۴میلادی، و تنها یکی از آنها از سده بیستم است.

اگر چه در ایران تلاشهایی توسط شماری از پژوهشگران و دوستداران نمایش تعزیه برای گردآوری، تنظیم، چاپ و نشر تعزیه‏نامه‏ها صورت گرفته ـ که از آن جمله‏اند متون به چاپ رسیده از مرتضی هنری، صادق همایونی، بهرام بیضایی، فرخ غفاری، جابر عناصری و همچنین «کانون نمایش‌های سنتی و مذهبی» ـ اما نسخه‏های متعدد دیگری نیز هستند که شایان نام بردن‏اند، از آن جمله‏اند: ۱) نسخه‏های مرحوم سید مصطفی ـ میر عزا کاشانی؛ ۲) نسخه‏ای از مرحوم حاج ملا کریم جناب قزوینی که گویا در موزه مردم شناسی ضبط شده است؛ ۳) نسخه‏های ۱۰ روزه عاشورا که بنا بر گفته‏هایی به وسیله مرحوم حاج میرزا حسین علامه نوری و تنی چند از علما به نگارش آمده است. اما به رغم همه این دانسته‏ها، هنوز تاریخ دقیق سرایش نخستین تعزیه‏نامه‏ها و نیز شمار آنها را به درستی نمی‏دانیم، و این خود به چند دلیل است:

۱) بیشتر تعزیه سرایان چون پاداش معنوی و اخروی را منظور کار خود داشته‏اند، نامی از خود در پایان تعزیه‏نامه‏ها نمی‏آورند؛

۲) سروده شدن بسیاری از نسخه‏ها به زبان‌ها و گویش‌های محلی کشور، از جمله مازندرانی، گیلانی، کردی و ترکی، که در همان مناطق یا از میان رفته و یا به فراموشی سپرده شده‏اند؛

۳)مخالفت برخی از علمای دینی با تعزیه و همچنین خصلت بدیهه گویانه این هنر که ضبط و ثبت آن را دشوار می‏نمود.

از تعزیه نامه‏های معروف نیز می‏توان اینها را شمرد: شهادت امام، حجةالوداع، مسلم، وفات ابراهیم، دو طفلان مسلم، دو طفل زینب، وفات امام موسی کاظم، حضرت عباس، حضرت معصومه، شهادت علی اکبر، تعزیه حر، ورود به شام، ورود به کوفه، خروج مختار، تعزیه بنی‏اسد، تخت سلیمان، فتح خیبر، ضربت خوردن حضرت امیر، شهادت امام حسن، وفات پیغمبر، وفات فاطمه، ذبح اسماعیل، باغ فدک، امیر تیمور و والی شام، عید الله عفیف، شهادت امام رضا، شهادت علی اصغر، شهادت قاسم، عروسی شهربانو، عروسی دختر قریش، دل درد یزید و شست بستن دیو.

داوود حاتمی

منابع:

تعزیه در ایران؛ تعزیه هنر بومی پیشرو در ایران؛ کتاب نمایش (۱ و ۲) ؛ دایره المعارف فارسی (۱ و ۲)؛ جنگ شهادت؛ شبیه و شبیه خوانی (مقاله / یزدانی ).

کتاب دایرة المعارف تشیع، ج ۴، ص ۴۴۰