شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

وضعیت رشته های علوم انسانی


وضعیت رشته های علوم انسانی

دانشجویان رشته های علوم انسانی در دانشگاه ها, خود از تاریخ و گذشته رشته ای كه در آن تحصیل نموده اند آگاه اند آنها می دانند كه در مقطع متوسطه آموزشی, نسبت به آنها دیدی متوسط حاكم بود

دنیای امروز دنیای علم، فناوری و ارتباط است. دنیایی كه در آن علوم و فنون به سوی تخصصی شدن گام بر می‌دارد و در عصری كه می‌توان فضا را تسخیر نمود، دانش بشری به عنوان محرك رفتار انسان‌ها شناخته می‌شود. به راستی علم، فناوری و ارتباط حاصل تلا‌ش در یك رشته علمی ‌خاص است؟ آیا تحول، توسعه و پیشرفت جز در سایه علومی ‌خاص صورت می‌گیرد؟

باید توجه داشت كه در دنیای امروز بی‌اعتنایی گسترده‌ای به علوم انسانی می‌شود. در كشور عزیزمان ایران نیز با این مشكل مواجه‌ایم. به راستی چرا علوم انسانی و شاخه‌های هم پیوند آن، اینگونه دچار نابودی هستند؟ با مثالی كوتاه و عمیق نقش رشته‌های علوم انسانی را به تصویر كشیده و در پی آن به دنبال چرایی علت‌ها می‌گردیم.

در باغی بزرگ، سبز و خرم كه سایه سارش باعث آسایش و میوه‌هایش عامل روزی و بركت هستند، آب عاملی حیاتی در بقای باغ است.

اگر آب نباشد نه درختی وجود دارد، نه میوه و نه سایه ساری. اگر رود رشته‌های علوم انسانی نیز در باغ نظام آموزشی ما بخشكد فاجعه‌ای بس عظیم دامان نظام آموزشی را خواهد گرفت. به واقع رشته‌های علوم انسانی ساختار و شاكله نظام آموزشی ما هستند و ضعف در این رشته‌ها ما را به پیشرفت در رشته‌های دیگر نمی‌رساند.

دانشی كه مبتنی بر بینشی خاص نباشد، نمی‌تواند موجبات هدایت و سعادت انسان‌ها را فراهم كند. هویت، شخصیت و انسانیت افراد در قالب رشته‌های هم پیوند علوم انسانی شكل می‌گیرد و شخص را برای جهش به سوی فرایند تخصصی شدن آماده می‌سازد.

كم‌توجهی و بی‌اعتنایی به رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌های كشورمان رو به فزونی است و باید مسوولا‌ن كشور را از این مهم آگاه نمود. آموزش و مدیریت در عرصه‌های علوم انسانی در دانشگاه‌های كشور نتیجه مطلوبی ندارد و بیشترین گسیختگی آموزشی در میان دانشكده‌های علوم انسانی مشاهده می‌شود.

دانشجویان رشته‌های علوم انسانی این روزها از سردرگمی ‌قابل توجهی رنج می‌برند، زیرا از یك سو بی‌اعتنایی در درون دانشگاه‌ها و از سوی دیگر نبود امكانات خود اشتغالی آنها را چون كشتی در توفان به هر سو هدایت می‌كند.

عواملی چند در خاموش شدن تدریجی چراغ علوم انسانی در كشورمان ذكر می‌گردد تا شاید بتواند گفتاری در خلق راه‌حلی نو باشد:

الف) ساختار آموزشی

دانشجویان رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها، خود از تاریخ و گذشته رشته‌ای كه در آن تحصیل نموده‌اند آگاه‌اند. آنها می‌دانند كه در مقطع متوسطه آموزشی، نسبت به آنها دیدی متوسط حاكم بود. معمولا‌ شاخه علوم انسانی در دبیرستان‌ها به نوعی با اجحاف روبه‌رو بوده و دانش‌آموزان این رشته، دانش‌آموزانی تنبل، راحت‌طلب و حقیر شمرده می‌شوند.

شكاف آغازین بی‌توجهی به رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها را می‌توان در نحوه مدیریت مدارس خاص و استعدادهای درخشان واكاوی نمود. بسیاری از مدارس خاص و استعداد‌های درخشان، هیچگونه امكاناتی برای دانش‌آموزان شاخه علوم انسانی در نظر نمی‌گیرند. دانش‌آموزان مذكور با نوعی سرخوردگی تحصیلی مواجه می‌شوند و امكانات موجود خود را با رشته‌های دیگر به عدالت نمی‌بینند.

ب) موقعیت (پرستیژ) اجتماعی

رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها نسبت به بعضی از شاخه‌های رشته‌های جدید دارای قدمت بیشتری هستند اما مطلوبیت چشمگیری در میان مردم نداشته و مخاطبان ویژه‌ای دارند. احساس شادی و غرور از بیان اینكه دانشجویی مثلا‌ بگوید دانشجوی فیزیك پلا‌سماست، با دانشجویی كه الهیات می‌خواند بسیار متفاوت است. این چنین ذهنیت‌هایی در جامعه امكانات موجود نظام آموزشی را از رشته‌های علوم انسانی گرفته و همچون دستی نامریی به سمت رشته‌های دیگر می‌برد. در این كنش و واكنش، دانشگاه‌ها نیز امكانات موجود را بیشتر وقف رشته‌هایی می‌كنند كه مطلوبیت بیشتری در نزد مردم دارد.

ج) نگاه بیرونی

همان‌طور كه از پیش گفته شد، نگاه جامعه به رشته‌های علوم انسانی نگاهی متاخر و كهنه است، در حالی كه چنین نگرشی نسبت به رشته‌های دیگر وجود ندارد. سیاست‌های نظام آموزشی با دولت هماهنگ نبوده و این موضوع بیشتر به زیان رشته‌های علوم انسانی است. آنچه جامعه آموزشی ما را با مشكل مواجه نموده قرار دادن رشته‌های علوم انسانی در قالب رشته‌های میان برد و كم بازده است.

اگر بخش كوچكی از سرمایه‌گذاری‌های عظیم دولت كه در میان رشته‌ها و شاخه‌های دیگر علوم صرف می‌شود به دانشجویان رشته‌های علوم انسانی اختصاص یابد، آنها نیز احساس فرصت برابر خواهند نمود، واژه‌ای كه در عمل برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی و توجه بیشتری را نیازمندیم.

بی‌توجهی و فراموش نمودن نقش رشته‌های علوم انسانی ضعف‌های ساختاری متعددی را بر پیكر نظام آموزشی ما وارد خواهد ساخت. نوجوانان ما به هنگام شكل‌گیری و شخصیت خویش با بحران مواجه خواهند شد.

جامعه‌ای به پیشرفت واقعی خواهد رسید كه از تمام امكانات موجود استفاده نماید. نادیده گرفتن یك بخش یا یك موضوع نه تنها می‌تواند مانعی برای پیشرفت محسوب گردد، بلكه در آینده تبدیل به معضلی عظیم خواهد شد. حال استفاده از تمام امكانات موجود عقلا‌نی به نظر می‌رسد یا پرداخت هزینه برای رفع یك معضل؟

دانشجویان رشته‌های علوم انسانی ریشه در فرهنگ و ارزش‌های این جامعه دارند. آنچه به جامعه اصالت می‌دهد و قدمت علم و علم‌آموزی را به رخ می‌كشد، عدم فراموشی ساحت، ساخت و ارزش علوم پیشین است، علومی‌كه هویت ایرانی را تا به امروز محفوظ نگاه داشته است. دانش‌آموختگان این رشته میراث‌داران فرهنگ و ادب این مرز و بوم‌اند.

مصطفی‌محمد علیزاده