جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شیره جان در کوزه تراوید


شیره جان در کوزه تراوید

صنایع دستی نوعی کار است که در آن لوازم تزیینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته می شود معمولا این کلمه به روش های سنتی ساختن کالاها اطلاق می گردد

صنایع دستی نوعی کار است که در آن لوازم تزیینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته می‌شود.معمولا این کلمه به روش های سنتی ساختن کالاها اطلاق می‌گردد. استادکاری مخصوص هر یک از این موارد مهم‌ترین ملاک است. چنین چیزهایی اغلب از لحاظ فرهنگی و یا مذهبی فوق العاده هستند. لوازمی که بصورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف ساخته می‌شوند جز صنایع دستی نیستند.آنچه مقوله صنایع دستی را از هنر کاردستی متمایز می‌سازد،هدف از ساخته آنهاست. صنایع دستی لوازمی هستند که قرار است مورد استفاده قرار گرفته و کهنه،پوسیده و ماندگار شوند. مورد استفاده آنها بیش از یک تزیین ساده‌است. صنایع دستی اغلب کارهای فرهنگی و رسومی تری تلقی می‌شوند زیرا به عنوان بخشی از ملزومات زندگی روزمره مطرح هستند. درحالی که هنر و کاردستی بیشتر یک فعالیت سرگرمی گونه و یک ارایه بی نقص از یک تکنیک خلاقیت است. از جنبه‌های عملی انواع مختلف صنایع دستی به دلیل شباهت مورد استفاده همپوشانی زیادی دارند.صنایع دستی در ایران نیز به سه دسته شهری، روستایی و عشایری تقسیم می شود. تولید صنایع دستی شهری، در کارگاه های دایمی صورت می گیرد و فعالیت های عمده شامل خراطی، سبد بافی، شیشه گری، زیلو بافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی، سفالگری و چاپ باتیک است. صنایع دستی روستایی و عشایری عموما خانگی و غیر دائمی است و بستگی به فصل دارد. تولید انبوه در شهرها سبب افت کیفیت محصولات شده اما آنچه در روستاها و عشایر ایران تولید می شود، عمدتا برای استفاده روزمره اهالی است و از کیفیت و اصالت بیشتری برخوردار است.

صنایع دستی ایران، به عنوان صنعتی مستقل و بومی، شاخص‌ترین هنر كاربردی ایران و یكی از سه قطب برتر صنایع سدتی جهان، ریشه‌های عمیق و استوار در فرهنگ غنی وبارور ایران داشته است. صنعتگران دستی ایران ـ این پاسداران راستین مردمی‌ترین هنر شناخته شده تمامی قرون و اعصار ـ با خلق آثار برجسته و شاهكارهایی از انواع صنایع دستی كه هم‌اكنون زینت‌بخش گنجینه‌های بزرگ و دیگر مراكز هنری جهان است، پیوسته توجه و تحسین بازدیدكنندگان و ناقدان آثار فرهنگی را برانگیخته‌اند. اگرچه با توجه به خصوصیات و ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صنایع دستی، شاید نتوان تعریف دقیق و پذیرفتنی از سوی همه صاحبان ذوق و اندیشه برای صنایع دستی ارائه داد، اما از میان تعریفهای گوناگونی كه تاكنون از این «هنر ـ صنعت» ارائه شده، می‌توان دو تعریف زیر را كه ضمناً مورد توجه بیشتر استادان قرارگرفته است، مناسب‌تر دانست. تعریف نخست را در سال ۱۳۴۸ شورای صنایع دستی ایران وتعریف بعدی را در سال ۱۳۶۲ گروهی از كارشناسان سازمان صنایع دستی ایران به دست داده‌اند:اول : «صنایع دستی به آن رشته از صنایع اطلاق می‌شود كه تمام یا قسمتی از مراحل ساخت فرآورده‌های آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ و بینشهای فلسفی و ذوق و هنر انسانهای هر منطقه با توجه به میراثهای قومی آنان ساخته و پرداخته می‌شود.»دوم : «صنایع دستی به مجموعه‌ای از «هنر ـ صنعت»ها اطلاق می‌شود كه عمدتاً با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید، به كمك دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی می‌شود كه در هر واحد آن، ذوق هنری و خلاقیت فكری صنعتگر سازنده به نحوی نجلی یافته و همین عامل وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و كارخانه‌ای است».

● ویژگیهای عمده صنایع دستی به این شرح است:

۱) ضرورت انجام بخشی ازمراحل اساسی تولید با دست وابزار و وسائل ساده و دستی.

۲) حضور مؤثر، خلاق، مستقیم و بی‌واسطه انسان در تولید و شكل بخشیدن به اثر تولیدی و امكان ایجاد تنوع و اجرای طرحهای مختلف در مرحله ساخت این‌گونه فرآورده‌ها.

۳) لزوم تأمین بخش عمده مواد اولیه مصرفی (حدود ۹۰ درصد) از منابع داخلی.

۴) برخورداری ازكیفیت فرهنگی (ضرورت استفاده از طرحهای اصیل و بومی و نیز برخورداری آثار، از رنگها و رنگ‌آمیزیهای سنتی).

۵) بی‌نیازی از سرمایه‌گذاری عمده در مقایسه با دیگر صنایع.

۶) ناهمانندی و عدم تشابه فرآورده‌های تولیدی با یكدیگر.

۷) داشتن ارزش افزوده بسیار در مقایسه با دیگر صنایع.

۸) قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف (شهر، روستا و حتی در جوامع عشایری).

۹) قابلیت انتقال تجربه‌ها، رموز و فنون تولیدی به صورت سینه به سینه، مادر و فرزندی، پدر و فرزندی، استاد و شاگردی و سرانجام با بهره‌گیری از شیوه‌ها و روشهای علمی و براساس آموزشهای مدون در سطح مدارس و دانشگاهها.

۱۰) بی‌نیازی به كارشناس و متخصص خارجی، با توجه به دراختیار داشتن همه تخصصها و مهارتهای لازم در داخل.

اما صنایع دستی ایران از تنوع بسیرا مطلوب و زیادی برخوردار است.صنایع دستی ایران را در ۲۴ گروه تقسیم بندی کرده اند و این گروه ها « بافته‌های داری،دستبافی (نساجی سنتی)،بافتنی،رودوزیهای سنتی،چاپ های سنتی، نمد مالی،سفال گری و سرامیك سازی ، شیشه گری ، فرآورده‌های پوست و چرم، محصولات فلزی و آلیاژ ، قلمزنی، مشبك كاری و حكاكی روی فلزات و آلیاژها ،سنگ تراشی و حكاكی روی سنگ ، ریزه كاری و نازك كاری چوب ،حصیربافی،خاتم سازی، معرق كاری ، كاشی گری ، ملیله سازی ، مینا کاری، ساخت اشیای مستظرفه و هنری ،زیورآلات و ساخت دیگر فرآورده‌های سنتی» را در بر می گیرد.

با نگاهی هب همین لیست بلند بالا می توان دریافت که صنایع دستی ایران از لحاظ تنوع و گونه گونی، در رأس همه كشورهای جهان قرار دارد و تنوع آن به ۱۵۰ رشته می‌رسد. هر یك از رشته‌های متنوع و گوناگون صنایع دستی ایران، شایسته مبحثی مفصل است و ضروری است كه پیشینه، سیر تحول و تطور، چگونگی تولید، طرحها و نقوش و رنگ و رنگ‌آمیزی آن به تفصیل شرح داده شود، اما در این مختصر، تنها به معرفی بیشترچند رشته هنری كه درمجموع از اهمیت بیشتری برخوردارند،‌ می‌پردازیم.

الف ) زیراندازهای سنتی

بی‌شك درمجموعه صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران، زیراندازها جایگاه شایسته‌ای دارند.زیراندازهای سنتی ایران كه شامل حصیر زیرانداز،‌ نمدزیرانداز، گلیمهای ساده و سوماك،‌ زیلو،‌ پلاس، گبه و قالی است از گذشته‌های دور تا به امروز، از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بین تمامی صنایع دستی ایران، موقعیت خاصی داشته‌اند. اگرچه تاریخ دقیق آغاز گلیم بافی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، اما آثار و مدارك به دست آمده، از آن جمله بقایایی از یك گلیم، متعلق به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد مكشوف در آناتولی تركیه، مؤید آن است كه این هنر از هزاران سال پیش رواج داشته است. گلیمهای ایرانی به طور كلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: گلیمهایی كه با «شیوه پودگذاری» بافته می‌شود، یعنی تنها از نخ تار و نخ پود برای بافت آنها استفاده می‌شود و نخ پود با عبور از لابلای نخ تار، طرح موردنظر را به تدریج بر روی گلیم به وجود می‌آورد و هم چنینگلیمهایی كه با «شیوه پود پیچی» بافته می‌شود، یعنی علاوه بر نخ تار و نخ پود، از پود نازك نیز در بافت گلیم استفاده می‌كنند و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور كرده و سپس با عبور پود نازك و بعد كوبیدن آن با شانه بافندگی، نخهای تار و پود در هم پیچیده می‌شوند.گلیمهایی را كه به شیوه نخست بافته می‌شود، «گلیم ساده» (می‌نامند و از مهم‌ترین مناطق تولید این نوع گلیم، می‌توان به استانهای فارس، كردستان، اردبیل،‌ بوشهر، خراسان، كرمانشاه، كهگیلویه و بویراحمد، سمنان و زنجان اشاره كرد. گلیمهایی را كه به شیوه پود پیچی بافته می‌شود، «گلیم سوماك» می‌نامند و از مهمترین مراكزتولید آن می‌توان استانهای كرمان، آذربایجان شرقی،‌ اردبیل، بوشهر، خراسان، كرمانشاه، كهگیلویه و بویراحمد، سمنان و زنجان اشاره كرد.قالی و قالی بافی در ایران نیز دیگر محور مهم زیراندازهای دستی هستند. با كشف «قالی پازیریك» به سال ۱۹۴۹م. به همت «رودنكو» باستان‌شناس روس، در «بی‌اسك» در منطقه آلتایی نواحی جنوبی سیبری، كه طرحها و نقوش آن، عیناً در دیگر آثار ایرانی چون بنای تخت جمشید نیز به چشم می‌خورد، و بنابر نظر هنرشناسان در ایران بافته شده و متعلق به حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد، یعنی دوره هخامنشی است،‌ در این نكته كوچكترین تردیدی باقی نماند كه زادگاه هنر بی‌همتای قالی‌بافی، ایران بوده است.این فرش، در ابعاد ۱۸۳×۲۰۰ سانتی‌متر هم‌اكنون در موزه «ارمیتاژ» در «سن‌پطرزبورگ» (= لنینگراد سابق) نگهداری می‌شود و با توجه به نوع بافت و تعدد رنگهایش،‌ سابقه بافت قالی در ایران و طبعاً در سطح جهان را به مراتب به بسیار پیش‌تر از سال ۵۰۰ قبل از میلاد مربوط می‌كند. این خود سنده زنده و گویایی است ازهنر و ذوق ایرانیان كه دربسیاری از هنرها و دانشها سرآمد و پیشتاز دیگر كشورها بوده‌اند. «قالی پازیك» در واقع یك «رواسبی» است و بر پایه پژوهشها، به دست یكی از شاهزادگان «سكایی» به فرمانروایی پازیریك هدیه شده بوده است. رجشمار این قالی را نیز ۳۶ برآورد كرده وطرحهای زیبا و متنوع ایرانی آن با رنگهای سرخ تیره، سبز، آبی، زرد گمرنگ و نارنجی، بر حاشیه و زمینه‌اش بافته شده است. این قالی تا به امروز،‌ قدیمی‌ترین قالی شناخته شده در جهان است، گو اینكه با عنایت به آنچه گفته شد، سابقه قالی‌بافی به بسیار پیش‌تر ازتاریخ بافت قالی پازیریك باز می‌گردد. قالی ایران در دوره‌های پس از دوره هخامنشی نیز همچنان از ارزش و اعتبار برخوردار بوده است، به گونه‌ای كه در دوران ساسانیان و به ویژه در حكومت خسرو پرویز،‌از فرش معروف «بهارستان» كه دارای پودی ابریشمین بوده و به زر و سیم و انواع گوهرها نیز آراسته، یاد شده است.

فردوسی شاعر بلندآوازه ایران نیز در شاهنامه، از فرش به عنوان یكی از هدایایی كه شاه كابل برای سام پدر زال فرستاد، یاد می‌كند. به اعتقاد صاحب‌نظران، قالی ایران دارای سه ویژگی بارز و برجسته بوده و هست: استفاده از پشم مرغوب و مناسب به صورت خامه در بافت قالی، طرحهای بدیع، زیبا و استثنایی و رنگهای دلپذیری كه حاصل رنگرزی خامه یا ابریشم با مواد طبیعی به ویژه مواد رنگزای گیاهی است. بخش قابل توجهی از تولید سالانه قالی را قالیهای حداكثر با رجشمار ۳۵ تشكیل می‌دهد كه نه تنها در بازار داخلی بلكه در بازارهای بین‌المللی نیز خواستاران فراوان دارد و تحقیقات به عمل آمده، نشان می‌دهد كه پشم گوسفندان ایرانی به خاطر جعد، ضخامت و طول الیاف، مناسب‌ترین پشم برای تولید چنین قالیهایی است و این برتری می‌تواند همچنان حفظ شود. قالی برخلاف گلیم، معمولاً با نقشه بافته می‌شود و بر روی نقشه كه در واقع دستور كاربافنده به هنگام بافت قالی است، طرحها و نقوش سنتی با رنگ‌آمیزی موردنظر به صورت چهارخانه‌های كوچك، ترسیم شده است.قالی در ۲۸۰۰۰ روستا، در تمامی مناطق عشایری و در همه شهرهای كشورمان بافته می‌شود و براساس سرشماری سال ۱۳۷۳ مركز آمار ایران، در كشورمان ۹۸۸/۵۷۱/۱ نفر زن و ۸۹۰/۳۰۷ نفر مرد و جمعاً ۸۷۸/۸۷۹/۱ نفر به كار بافت قالی مشغول بوده‌اند.

در باره میزان جمعیت بهره‌مند ازقالی باید گفت كه با احتساب مشاغل جنبی و مرتبط با قالی كه شمار آن را تا ۳۵ شغل شامل بافندگی، رنگرزی، طراحی، نقاشی و رفوگری، ساخت دار و ابزار و غیره برآورد كرده‌اند، می‌توان رقم آن را در حدود ۱۰-۸ میلیون نفر برآورد كه به صورت مستقیم یا غیرمستیم و به گونه اصلی یا جنبی از قالی‌بافی ارتزاق می‌كنند یا آنكه قالی، تأمین‌كننده بخشی از معیشت آنهاست. میزان تولید قالی در سال ۱۳۷۳، حدود ۵/۷ میلیون مترمربع ومیزان تولید سایر زیراندازها (انواع گلیم، زیلو، ‌پلاس و غیره) نیز حدود یك میلیون مترمربع برآورد شده است، بنابراین می‌توان گفت كه تولید سالانه فرش در ایران در سال مذكور، حدود ۵/۸ میلیون مترمربع بوده است، ولی صاحب‌نظران توان تولید فرش ایران را سالانه میان ۱۲ تا ۱۵ میلیون مترمربع برآورد می‌كنند.در سال ۱۳۷۳، ایران با صدور ۲/۳۶ هزار تن قالی، به ارزش بیش از ۲ میلیارد دلار توانسته است بیشترین سهم یعنی حدود ۳۱ درصد سهم بازارجهانی فرش دستباف را به خود اختصاص دهد. مهم‌ترین مراكز قالی بافی ایران مناطق آذربایجان، اصفهان، كاشان، خراسان، كردستان، اراك، كرمان، فارس، چهار محال و بختیاری و تركمن صحراست،‌ ولی می‌دانیم كه حتی در كمتر روستای كوچكی است كه قالی بافته نشود و دار قالی در آن برپا نباشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.