پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طلاق خاموش


طلاق خاموش

فقط یك جمله یادمان مانده با لباس سفیدمی روی و با كفن سفید هم برمی گردی , این تنها عملكردی است كه در قدیم پس از هر ابرازنارضایتی زندگی از طرف ریش سفیدها و بزرگترهابه دختری كه به اصطلاح دنبال پناهگاه می گردد,گفته می شد و این حرف یعنی از حقوق قانونی خودت بگذر و زندگی ات را بكن

بارها از طلاق و جدایی زن و شوهر مطالبی را خوانده اید. خیلی از زوج ها طلاق را آخرین راه حل می دانند تا به نوعی با تفاهم كنار یكدیگرزندگی كنند. خیلی از مردان برای طلاق پاپیش می گذارند و در خیلی از موارد زنان ، اما فرق نمی كند كدام یك پا پیش می گذارند، چرا كه نتیجه آن سرانجام طلاق است . طلاق به دنبال خود مشكلاتی به همراه دارد،تحقیقات نشان داده است كه بسیاری از زوج ها بعداز طلاق دچار افسردگی می شوند، هر چند شایددر بعضی مواقع برای زوج ها خوب باشد و هر یك از زن و مرد با ازدواج مجدد به زندگی رویایی خود برسند.

به هر حال در این مورد، بحث زیاد است وكتاب های مختلفی در این باب به چاپ رسیده ، اما حال ما می خواهیم به نكته ای جدید پیرامون طلاق اشاره كنیم كه <<طلاق خاموش >> است .طلاق خاموش نوعی طلاق است كه زن و مرداز هم جدا زندگی می كنند، اما هیچ گاه به طور رسمی از یكدیگر جدا نمی شوند. خیلی ها به بهانه این كه می خواهند فرزندانشان ، فرزندان طلاق نام نگیرند و یا این كه دوست ندارند در شناسنامه شان مهر مطلقه بخورد و یا به علت ترس از ریخته شدن آبرو پیش اقوام و آشنایان ، ازطلاق رسمی فاصله می گیرند. ما می خواهیم دراین گزارش از زوایای مختلف به این نوع طلاق نگاه كنیم .

● مهرم حلال جونم آزاد

فقط یك جمله یادمان مانده : <<با لباس سفیدمی روی و با كفن سفید هم برمی گردی >>، این تنها عملكردی است كه در قدیم پس از هر ابرازنارضایتی زندگی از طرف ریش سفیدها و بزرگترهابه دختری كه به اصطلاح دنبال پناهگاه می گردد،گفته می شد و این حرف یعنی از حقوق قانونی خودت بگذر و زندگی ات را بكن . ولی حالازندگی ها عوض شده . بعد از خوردن اولین سیلی دیگر جمله لباس و كفن سفید در ذهنها نقش نمی بندد. بلكه الان صریح ترین و دراماتیك ترین جمله ای كه از طرف زنهای جوان شنیده می شود<<مهرم حلال و جونم آزاد>> است ، و همین جمله دراماتیك نقش كلید اسارت زنی را بازی می كندكه زمانی مجبور بود از تمام حقوق قانونی خودبگذرد.

● ضدارزش یا...

همیشه می گویند جلو ضرر را از هر جا بگیری منفعت است . شاید هیچ وقت مثل امروز به بطن این قضیه فكر نكرده بودم . چیزهایی كه زمانی خودشان را به صورت ضدارزش نشان می دادند،حال ارزش محسوب می شوند و به آنها به دیدفرهنگ ، مد، یا هر چیز دیگر نگاه و به آن تكیه می كنیم .

شاید اگر ۳۰، ۴۰ سال پیش هم مثل امروز آمار طلاق به این حد افزایش یافته بود،مبتكران مدهای جدید به فكر می افتادند تامعضلات اجتماعی را به نوعی كم جلوه دهند و با ترویج نوعی جدید به اصطلاح روند صعودی طلاق را به نزولی تبدیل كنند، بی آنكه بدانند بااین كار علاوه بر زیانی كه به جامعه وارد می كنندمی توانند باعث از هم پاشیدگی چند خانواده دیگر نیز شوند.بالا رفتن میزان طلاق در دوره ما، به ویژه درجوامع صنعتی و در حال توسعه ، سبب شده است كه این مسئله مورد توجه گروه زیادی ازكارشناسان قرار گیرد و در مواردی حتی گروهی آن را به عنوان نشانه از میان رفتن خانواده درسال های آینده تلقی كنند.

غالبا گفته می شودامروز مردم با غم و تشویش كمتری در مقایسه باگذشته به ازدواج رومی آورند; چرا كه طلاق برای آنان در حكم بیمه ای تلقی می شود و در صورتی كه ازدواج ایجاد مشكل كرد و یا موفقیت آمیز وخشنود كننده نبود، می توانند آن را رها كنند. در اكثر موارد، طلاق وقتی اتفاق می افتد كه ازدواج كنندگان جوان هستند. ازدواج ها پس ازسپری شدن ایام شادی آفرین ، دستخوش گونه ای از بحران می شود و خیلی از زوج ها حداقل چندگامی را در راه از میان بردن پیوند میان خودبرمی دارند. البته به این پرسش كه <<چرا گام های برخی از افراد بلندتر است >> نمی توان با اتكا به یك عامل به تنهایی پاسخ داد، بلكه مجموعه ای ازعلل مطرح است كه به تنهایی و یا در ارتباط بایكدیگر سبب انهدام حیات زناشویی می شود.

● افزایش نرخ طلاق

حدس و گمان هایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارد كه عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل جدید، جست و جو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان درایجاد روابط عمیق . به راستی گسستن رشته مهر چه دشوار است وویرانی یك آشیانه چه غم انگیز و چرا زن وشوهرها در كمال قساوت آشیانه خود را به هم ریخته و كبوتر بچه ها را رها می كنند؟ دركشور ما طبق آمار ثبت احوال در ازای هر ۱۲ازدواج یك طلاق واقع می شود.طلاق در لغت به معنای آزاد شدن زن از قیدازدواج با مرد تعریف شده است ، و از نظر حقوق مدنی ایران ، طلاق انحلال عقد نكاح در حیات زن و شوهر یا به اراده مرد یا به تقاضای زن با شرایط معین تعریف شده است .

شاید اگر چند سال گذشته می شنیدیم زن ومردی از هم جدا زندگی می كنند، برایمان تاسف آور بود و تنها راه جدازندگی كردن را طلاق می دانستیم ولی امروزه با افزایش زندگی كردن های جدا از هم ، این روند هم عادی می شود و زمانی می رسد كه افراد فقط اسم هم را به عنوان یك مد به دنبال خود می كشند. البته ما نیز معتقدیم ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است و به فكر راه چاره ای هستیم تا بتوانیم روندصعودی این قضیه را به سمت نزولی نزدیك كنیم ،اما...جالب ترین قضیه ای كه در طلاقهای جدیدمرسوم شده ، سن افراد است و این كه بیشتر دربین افراد متمول به چشم می خورد. بیشتر زنان و مردانی كه به این گونه حاضر می شوند از هم طلاق نگیرند اما جدای از هم زندگی كنند، اغلب بالای ۳۴ سال سن دارند و به قولی زنانی هستند كه همواره ضرب المثل لباس سفید را به یاد دارند وبر آن پافشاری می كنند.

● ترس از طلاق

سیمین ، د ۳۵ ساله ، از كسانی است كه جدا ازهمسرش زندگی می كند و از زندگی فعلی اش احساس رضایت دارد، او می گوید: وقتی ازدواج كردیم هیچ وقت فكر نمی كردم روزی فرا برسدكه بخواهیم جدا از هم باشیم ، همیشه از آوردن اسم طلاق هم ابا داشتیم چه برسد به عنوان كردن آن ، ولی بالاخره كار به جایی رسید كه بخواهیم در حالتی از طلاق به سر ببریم . ما هنوز هم مثل روز اول همدیگر را دوست داریم ولی من نمی توانستم ببینم با وجود تمام علاقه همسرم به بچه دار شدن ، او همیشه در غم نداشتن فرزند بماند. پس تصمیم گرفتن قضیه طلاق را به نوعی دیگر مطرح كنم . البته خیلی سخت راضی می شد ولی بالاخره راضی شد و درحال حاضر حدود یك سال است كه ما جدا از هم زندگی می كنیم .

این قضیه برای من بهتر است تاكسی من را به عنوان یك زن مطلقه نشاسند و بدین ترتیب بتوانم از نگاههای جامعه به خود، به عنوان یك زن مطلقه فرار كنم .سهیلا، ش می گوید: من دارای دو فرزند هستم كه اگر می خواستم از شوهرم طلاق بگیرم مجبوربودم سرپرستی هر دو فرزندم را به شوهرم بسپارم ،این در صورتی بود كه می دانستم او حتی از تامین مخارج خود عاجز است چه برسد به نگهداری دو فرزند، از طرفی هم از دعواهای هرشب ، كتك كاری و جروبحث های بی خود خسته شده بودم ، بالاخره تنها راهی كه فكر می كردم می توانم زندگی ام را راحتتر بچرخانم جدازندگی كردن بود; هر چند كه با مخالفت شدیداطرافیان روبه رو شدم ولی حاضر شدم خودم كاركنم تا مخارجم تامین شود ولی دیگر در كنارهمسرم نباشم و به خاطر فرزندانم حاضر شدم طلاق شرعی هم نگیرم تا بتوانم فرزندانم را خودم نگهداری كنم !

نرگس رسولی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.