پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
صادق زیباکلام سیاست خارجی ۳۰ ساله ایران را به چالش کشید
صادق زیباکلام در یکی از معدود حضورهای خود در سیمای جمهوری اسلامی ایران و در برنامهای که روابط ایران و امریکا و ریاست جمهوری باراک اوباما را بررسی میکرد، در سخنانی به نقد سیاستهای ایدئولوژیک ایران پرداخت و در بخشی از صحبتهایش گفت: ما به این دلیل با آمریکا دشمنی میکنیم که برای مشکلاتی که از حلشان عاجز هستیم مقصری داشته باشیم.
زیباکلام را قبلا نیز در بحث های اندیشه و فلسفه شبکه چهار سیما و رودررو با علمایی که مباحث آزادی اندیشه و بیان را مورد تشکیک قرار می دادند، بی پروا یافته بودیم. او در نشست های فکری چند جلسه ای که از شبکه چهار سیما پخش می شد به طور تلویحی به دفاع از ساختارهای اندیشه لیبرالیسم به ویژه در بحث آزادی های فردی پرداخته بود.
او این بار اما میهمان برنامه ای تحت عنوان "رودررو" بود که شب ۱۸ اردیبهشت ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه خبر و به صورت زنده پخش شد. اگر بسیاری از بینندگان تلویزیون صحبت های قبلی زیباکلام را در شبکه چهار سیما، به دلیل زنده نبودن برنامه قابل تعدیل و تقطیع می دانستند اما این بار با برنامه ای مواجه بودند که وی لحن صریح و قاطع خود را به صورت زنده به کار می گرفت؛ با این تفاوت که این بار مباحث اندیشه و فلسفه در میان نبود و مستقیما سیاست های نظام در قبال غرب موضوع بحث بود.
زیبا کلام درباره استکبارستیزی نظام جمهوری اسلامی گفت: ما در این ۳۰ سال خود را پرچمدار مبارزه کشورهای جهان سوم و تحت ستم با استکبار جهانی به رهبری امریکا می د انیم. اما به جای مبنا قرار دادن منافع ملی، ایدئولوژی را محور تنظیم سیاست خارجی خود ساخته ایم.
وقتی محمدرضا حاج بابایی عضو هیئت رئیسه مجلس هشتم، موضوع ۱۲ میلیارد دلار دارایی های بلوکه شده ایران را پیش کشید و آزاد کردن این دارایی را توسط باراک اوباما نوعی حسن نیت از سوی دولت امریکا برشمرد، زیباکلام در پاسخی تکان دهنده گفت: بحث بلوکه شدن دارایی های ایران واقعیت ندارد؛ چرا که این پول ها به عنوان غرامت به ایرانیانی که به شهروندی آمریکا درآمده بودند و اموالشان توسط دولت و دیگر نهادها مصادره شد پرداخته شده است. آنها به دادگاه های آمریکا شکایت کرده اند که اموال و زمین ها و کارخانه هایشان بی دلیل مصادره شده و پس از بررسی غرامت هایی به آنها تعلق گرفته و از آن پول چیزی باقی نمانده است.
زیبا کلام همچنین در اظهاراتی بی پروایانه که هیچ گاه در رسانه های رسمی محل طرح نیافته است، در پاسخ به سخنان حاج بابایی که آمریکا را موجب بسیاری از مشکلات کشور خوانده بود گفت: ما به این دلیل با آمریکا دشمنی می کنیم که برای مشکلاتی که از حلشان عاجز هستیم مقصری داشته باشیم و چه مقصری بهتر از آمریکا.
وی حتی درباره اینکه آمریکا رژیم صدام را به جنگ با ایران ترغیب کرد، گفت: ۳۰ سال این دروغ را به مردم گفته ایم اما پاسخ نمی دهیم که اگر جنگ بد بود و آمریکا آن را به راه انداخت پس چرا پس از فتح خرمشهر آن را متوقف نکردید؟ آیا آمریکا بود که بر ادامه جنگ اصرار می کرد؟
زیبا کلام صداوسیما را نیز از انتقادهای خود بی نصیب نگذاشت و گفت که صداوسیما همیشه برخی رفتارها و اقدام های مثبت دولت امریکا و اوباما را پوشش نمی دهد و به عنوان نمونه وقتی اوباما از لزوم تشکیل دولت فلسطینی حرف می زند، چیزی در تلویزیون پخش نمی شود.
این انتقادهای صادق زیباکلام در یادداشتی هم که به تازگی در سایت شخصی اش (www.zibakalam.com) منتشر کرده، به طور تفصیلی آمده است. او در مطلبی با عنوان "انتقاد از نگاه بدبینامه به عملکرد اوباما" نوشته است:
در ایران در مجموع، جریان اصولگرای حاکم به علاوه شماری از اصلاحطلبان و برخی دیگر از کارشناسان معتقدند که آمدن و رفتن رؤسایجمهور مختلف در آمریکا اعم از دموکرات یا جمهوریخواه خیلی چیزی را عوض نمیکند. از نظر اینان اوباما، بوش، کلینتون، ریگان و... هیچ فرقی ندارند و در حقیقت قدرت اصلی در آمریکا در دست صهیونیستها، لابیهای قدرتمند صهیونیست، صاحبان صنایع بزرگ و از جمله اسلحه، کمپانیهای نفتی، بانکهای قدرتمند و... است و اینها هستند که درباره استراتژی کلان سیاست خارجی آمریکا تصمیم میگیرند. از نظر این تحلیلگران، مردم در آمریکا تصور یا احساس میکنند که با انتخاب کارتر یا بوش یا ریگان یا اوباما باعث تغییر در سیاست خارجی کشورشان میشوند، در حالی که واقعا اینطور نیست و سیاستهای کلان آمریکا را همان شرکتها و لابیها ترسیم میکنند و هیچ فرقی ندارد که رئیسجمهور که باشد.
این تصویر مقدار زیادی یادگار جهانبینی خاصی است که از دهه ۱۳۲۰ توسط حزب توده به ذهن ما ایرانیان نفوذ کرد. این ذهنیت میگوید که صاحبان قدرت و سرمایه همهکارهاند و مردم عادی نقشی در سیاستهای کشورشان ندارند. در نتیجه این نگاه، بسیار سادهلوحانه است که تصور کنیم با آمدن اوباما یا هر کس دیگری باید در سیاست خارجی اوباما تغییر و تحول گستردهای را شاهد باشیم. در واقع هر اتفاقی که بیفتد با داشتن چنین نگاهی ما آن را نخواهیم دید.
در حدود سه ماه گذشته که اوباما رسما وارد کاخ سفید شده، تم اصلی سخنان و تحلیلهای بسیاری از صاحبنظران در ایران به ویژه تحلیلگران متمایل به دولت این بوده که شاید سیاستهای آمریکا بر حسب ظاهر تغییراتی کرده باشد اما کلیات آن تغییر نمیکند و آنچه عوض شده صرفا این است که اگر بوش و نئومحافظهکاران در قبال ایران رویکردی خشن و رادیکال داشتند، یعنی میخواستند نظام جمهوری اسلامی ایران را با نیروی نظامی یا تحریم ساقط کنند اما اوباما و دموکراتها رویکردی نرم دارند و گرنه اهداف و سیاستهای کلان همان است که بود؛ بنابراین صرفا تاکتیک آمریکاییها عوض شده است. در رسانههای داخلی، صداوسیما و مطبوعات دولتی به ویژه رادیو گفتوگو، کسانی که به تحلیل و بررسی سیاستهای خارجی آمریکا میپردازند همه حرفشان همین است که تنها تغییر در رویکرد آمریکاییهاست از رویکرد خشن به نرم و هوشمندانه وگرنه هدف تغییری نکرده است: براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران. تا اینجا درباره شناخت تحلیلهای ما ایرانیان از سیاستهای آمریکا بحث کردم. اما رویکرد ما در این باره به دلیل شناخت و تحلیلهای اینچنینی ماست که تاکنون به گفتمان اوباما درباره ایران هیچ پاسخ مشخصی ندادهایم. به خصوص جریانهای رادیکالتر و وابسته به حکومت هشدار میدهند مبادا کسانی در ایران دچار این باور غلط بشوند که سیاستهای آمریکا با آمدن اوباما تغییری کرده است. اینان اعتقاد دارند که آمریکا فقط یک ماسک آرمانگرایانه و انسانگرایانه به نام «اوباما» به صورتش زده است. تا وقتی که نگاه ما چنین است، دموکراتها هر کاری که بکنند از طرف ما «تاکتیک» قلمداد میشود. اگر آمریکاییان قوای نظامیشان را از عراق بیرون بیاورند، باز هم میگوییم تاکتیک است؛ حتی اگر از افغانستان هم خارج شوند، میگوییم تاکتیک است و هدف همان است که بود و آنها درصدد براندازی ایران هستند.
به فرض اگر تمام داراییهای ما را که در سال ۵۸ بلوکه شد (اگرچه واقعا دارایی چندانی دیگر نمانده) به ما برگردانند از خلیج فارس بیرون بروند، عراق و افغانستان را هم ترک کنند حتما باز میگوییم: «در عربستان هم هستید!». اگر از عربستان هم بروند، باز میگوییم: «چرا از اسرائیل حمایت میکنید؟» اگر از اسرائیل حمایت نکنند، این بار میگوییم نباید در شمال آفریقا یا در قطر باشند. آن وقت قضیه کودتای ۲۸ مرداد را نیز پیش میکشیم. اگر آمریکا بابت این کارش عذرخواهی کند و حتی غرامت هم بدهد در این باره بحث میکنیم که چرا ۲۵ سال به رژیم محمدرضا شاه کمک کردند و اهداف پلیدی چون سرکوب مخالفان پهلوی را دنبال کردند. باز هم تاکید میکنم مهم نیست که آمریکا چه میکند. مهم این است که نگاه ما چون نگاهی ایدئولوژیکمحور است همواره تصور میکنیم که هر تغییری، استراتژی نرم است و نباید فریب آن را بخوریم. تا وقتی که آمریکا را امپریالیسم یا استکبار جهانی یا نظام سلطه میدانیم هیچ تغییری را به فرض وقوع نخواهیم دید. مثالی که در اینباره میتوانم بزنم این است که ما خواهان این بودیم که آمریکا نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت بشناسد.
وقتی اوباما در زمان تبریک نوروز از عبارت «جمهوری اسلامی ایران» استفاده کرد به نظر من، معنیاش این است که ما را به رسمیت میشناسد. نکته دیگر این است که فکر میکنم ما گاهی زور هم میگوییم. مثلا میگوییم آمریکا باید از عراق خارج شود. به نظر من، این قضیه به ما ارتباطی ندارد. حدود ۳ سال پیش انتخاباتی نسبتا آزاد در عراق انجام شد. بهاین ترتیب، دولت مالکی مشروعیت دارد و خواستِ مردم است. این دولت عراق با آمریکا پیمان بسته که چند سالی را در آنجا باشد، حال فرقی ندارد که ۳ سال است یا صد سال، مهم این است که این قضیه مربوط به دولت مشروع عراق است. همچنین اینکه میگوییم آمریکا باید از خلیج فارس و قطر و... بیرون برود، دستکم در این شرایط به ما ربطی ندارد. کشورهایی مثل عراق و قطر و عربستان و... مستقلاند و نحوه ارتباط آنها با آمریکا به خودشان بستگی دارد. ما باید خواستههای خودمان را مطرح کنیم از جمله لغو تحریمها، بازگرداندن داراییها، دنبال نکردن سیاست براندازی و... اما باز هم میگویم که بحث چیز دیگری است: ما اساسا آمریکا را قبول نداریم. از نظر ما، یک ستیز تاریخی بین ملل محروم ولی مستقل با نظام سلطه وجود دارد که پرچمدار آن ایران اسلامی است.
وقتی اینطور نگاه میکنیم پس مهم نیست که آمریکا چه کار بکند. البته نمیگویم که آمریکاییان بیگناهند و همه مشکلات از ماست. درباره کودتای ۲۸ مرداد و مسائل بسیار زیادی در زمان رژیم پهلوی بیتردید آنها نیز نقش داشتند و گناهکارند. اما وقتی که آمریکا را به چشم نظام سلطه نگاه میکنیم و میگوییم که با آن مشکل داریم، توقع چه رفتاری از آن داریم؟ به علاوه این نگاه که آمریکا نظام سلطه است و نهایتا حق- که با ماست- بر آنها پیروز خواهد شد، باعث میشود خیلی از مسائل را اشتباه ببینیم. متاسفانه پندارگرایی و پنداربافی تاثیرات منفی بسیاری در روابط مختلف ما از جمله روابط خارجی نهاده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست