یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شوک احساسی تصویر


شوک احساسی تصویر

کارکرد طرح واره تنشی در گفتمان هنری کاریکاتور

قصد نگارنده این مقاله ایجاد ارتباط بین یکی از نظریه‌های جدید درباره گفتمان و کاریکاتور به عنوان یک گفتمان هنری است.

این نظریه اولین بار توسط یکی از نشانه‌شناسان فرانسوی به نام ژاک فونتانیل ارائه شده است.این نظریه «طرح‌واره تنشی» نام دارد.

این طرح‌واره دارای دو بعد متفاوت است که در دو محور x و y قابلیت ارائه شدن دارد.محور x به بعد تنشی، عاطفی و احساسی و محور y به بعد گستره شناختی اشاره دارد.

بعد تنشی و عاطفی ویژگی‌های کیفی، عمقی، احساسی، نقش‌های درونی، حالت‌های روحی و...را دربرمی‌گیرد، حال آن که بعد گستره شناختی به ویژگی‌های کمی، عددی، گستره زمانی، مکانی، شناختی و تحلیلی اشاره دارد.

صرفاً جهت تداعی مفهوم چنین طرح‌واره‌ای و به منظور دادن یک ذهنیت ساده از آن می‌توان قطره خونی را در نظر گرفت که در ظرف آبی می‌چکد، در لحظه برخورد قطره خون با آب ظرف با غلظت، قبض و شدت حضور خون در آب روبه‌رو می‌شویم و به مرور و با گذشت زمان، قطره خون در آب گسترده شده، کمرنگ‌تر می‌شود تا در نهایت در آب محو شود.

ژاک فونتانیل براساس حرکات هدفمند و بسته به زیاد و کم شدن همراستا و غیرهمراستا و یک طرفه این دو بعد چهار وضعیت متفاوت را برمی‌شمرد.

۱) افت شدت عاطفی و بسط گستره شناختی (طرح‌واره سقوط، تنشی- عاطفی) در این طرح‌واره با کم شدن میزان قبض و شدت تنش و افزایش میزان گستره مواجه می‌شویم.

برای مثال در پوسترهای تبلیغاتی ارتباط بین آنچه که به آن «قسمت چشمگیر» پوستر می‌گوییم و بقیه پوستر چنین حرکتی را تداعی می‌کند.«قسمت چشمگیر» پوستر توجه بیننده (گفته خوان) را بشدت و با زنش تنشی بالا جلب می‌کند، اما بقیه پوستر، متن و نظام نشانه‌ای کلامی آن و عناصر تصویری دیگر سبب بسط و گستره این توجه می‌شود.

۲) افزایش شدت تنش و زنش عاطفی و کاهش گستره‌شناختی (طرح‌واره صعود تنشی- عاطفی)

به عنوان مثال در حوزه ساختارهای روایی، افزایش شدت تنش و بالا رفتن شوک ترس و وحشت در داستان‌ها و فیلم‌های ترسناک از چنین الگویی تبعیت می‌کنند.حرکت از نماهای کلی و بسیط به نماهای درشت که در آنها با تراکم و شدت تنش و کاهش بسط مکانی و شناختی مواجه می‌شویم نیز پیرو چنین الگویی هستند.

۳) صعود همراستای دو بعد عاطفی و گستره شناختی (طرح‌واره صعودی همراستا)

برای مثال بعضی از سمفونی‌ها که ابتدا با یک آلت موسیقی آغاز می‌شود (گستره ضعیف) و سپس به تدریج با اضافه شدن آلات موسیقی دیگر (گستره بالا) به شدت و تنش احساسی اضافه می‌شود (اضافه شدت تنش) از چنین الگویی پیروی می‌کند.

۴)سقوط همراستای دو بعد شدت عاطفی و گستره شناختی (طرح‌واره سقوطی همراستا)

برای مثال چنانچه سمفونی ذکر شده در مثال بالا، در اوج تنش و احساس به وضعیت ابتدایی خود برگردد که تنها صدای یک آلت موسیقی به گوش برسد، این حرکت می‌تواند تداعی‌کننده این وضعیت باشد.

حال برای ایجاد این ارتباط به گفتمان هنری کاریکاتور می‌پردازیم.واژه کاریکاتور از ریشه ایتالیایی فعل «caricare» به معنای اغراق کردن، سنگین کردن و...می‌باشد.همچنین براساس تعاریف معمول این گفتمان، کاریکاتور را باید تصویر اغراق شده و تغییر شکل یافته از چیزی به حساب آورد که به نیت خنده و طنز تولید می‌شود.

به اعتقاد نگارنده کارکرد کاریکاتور به نوعی همانند کارکرد رؤیا است.همان‌گونه که در رؤیا تصاویر در نفی نظام عقلانی و علت و معلولی و براساس تکنیک‌های مطرح شده درخصوص رؤیا مانند جابه‌جایی، فشردگی، نماد، تضاد و...به بخش‌های پنهان ذهنیت ما عینیت می‌بخشد، در کاریکاتور نیز تصاویر با همین تکنیک‌های ذکر شده ظاهر می‌شوند. بنابراین فرضیه این است که کاریکاتور می‌تواند بیان ناگفته‌های رویدادهای جاری باشد با همان تکنیک‌های استفاده شده در رؤیا به منظور نشان دادن محتوای ذهن ما.لذا در کاریکاتور با ویژگی‌هایی مثل اغراق، جابه‌جایی، تغییر شکل، تضاد، فشردگی و...سروکار داریم.

در واقع همه این ویژگی‌ها در گفتمان کاریکاتور همانند خط کشیدن زیر یک واژه توسط نویسنده، یا ایتالیک کردن آن و یا پررنگ کردن آن عمل می‌کنند، چرا که این ویژگی‌ها همانند اعمال ذکر شده بیان تلویحی حضور نویسنده در اثرش و به بیانی دیگر ردپای حضور گفته‌پرداز (در اینجا کاریکاتویست) در درون گفته خود (کاریکاتور) می‌باشد.جالب اینجاست که اوج تنش عاطفی و ماکزیمم شوک احساسی در بطن همین ویژگی‌ها ظاهر می‌شود.به بیانی دیگر این ویژگی‌ها اشاره به حضور مستقیم و زنده عامل تولید گفتمان دارد.لذا می‌توان گفت این ویژگی‌ها همانند قسمت چشمگیر پوستر تبلیغاتی عمل می‌کنند و با شدت و زنش بالا و ماکزیمم، نگاه بیننده را به خود جلب می‌کنند.بنابراین در برخورد اول با گفتمان کاریکاتور با اوج و شدت تنشی- عاطفی مواجه می‌شویم و به تدریج جهت شناخت و فهم محتوایی تصویر در رمزگشایی معنایی آن از شدت تنش و قبض احساسی کاسته شده و به گستره شناختی اضافه می‌شود و نمود عینی این افت تنشی- عاطفی، گذر نگاه و توجه ما از مرکز تنش به سوی سایر نقاط در تصویر می‌باشد.

به طبع نظام نشانه‌ای کلامی درون متنی (مثل دیالوگ‌های شخصیت‌های کاریکاتور) و یا بیرون متنی (جملاتی که برای دادن معنای روشن‌تر در کنار تصاویر آورده می‌شوند) در راستای هرچه بیشتر کردن گستره شناختی و طبیعتا ً کاستن شدت تنش و بار عاطفی مطرح می‌شوند.

بنابراین با اولین نگاه به یک کاریکاتور، چشمان ما مجذوب آن مرکز فشار عاطفی- تنشی که جایگاه آن ویژگی‌های ذکر شده می‌باشد، می‌شود؛ به طبع نگاه ما پس از این جذب و شوک تنشی برای رمزگشایی از تصویر به قسمت‌های دیگر آن می‌لغزد، لذا به تدریج از فشار تنش کاسته شده و به گستره شناختی اضافه می‌شود، تا جایی که با درک مفهومی تصویر، ماکزیمم گستره و مینیمم فشار عاطفی- تنشی حاصل می‌شود.

از این نوشتار چنین می‌توان نتیجه گرفت که کاریکاتور با توجه به تعریف بنیادی خود و با تکیه بر ویژگی‌های عنوان شده در آن، گفتمانی است که از طرح‌واره سقوط تنشی- عاطفی تبعیت می‌کند.

* مکتوب حاضر متن سخنرانی دکتر مرتضی بابک معین، عضو گروه‌های پژوهشی نشانه‌شناسی هنر و نقد تخیل فرهنگستان هنر است که در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه در نشست «نشانه‌شناسی در کارتون و کاریکاتور» درحل خانه کاریکاتور ایران ایراد شد.



همچنین مشاهده کنید