شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
تصویر پدر در سینما و تلویزیون
تصویر پدر در دنیای مجازی به اندازه دنیای واقعی مهجور و کمرنگ است و شاید تاکنون هیچ فیلمی نتوانسته ارزشهای پدرانه را چنانچه که شایسته است، همچون مادر علی حاتمی در بازنمایی ارزشهای مادرانه به تصویر بکشد.
مادر و موقعیت مادرانه به دلیل بار عاطفی و احساسیاش همواره مورد توجه دنیای هنر ازجمله سینما بوده و بویژه تناسب روانشناختی و فرهنگی آن با روحیه و رفتارشناسی ایرانیان، نقش آن را برجستهتر کرده است. عاطفه و حس مادرانه، عنصری دراماتیکزاست که میتواند در تعامل و تضاد با ناملایمات و مصایب زندگی، پارادوکسی اخلاقی خلق کند و مبتنی بر کنتراستهای انسانی به ایجاد موقعیتهای جذاب داستانی دست بزند.
عشق فطری مادر به فرزندش و محافظت از آنها در برابر خطرات و تهدیدهای بیرونی، موقعیت مادرانه را برای خلق موقعیتهای دراماتیک، کانون توجه خود قرار میدهد و البته خصلتهای فرهنگی و قومی نیز در شدت و ضعف آن اثر میگذارد. این ویژگی مثلا در سینمای شرق، نمود بیشتری دارد و حضور مادر و تولید موقعیتهای دراماتیک برخاسته از آن در آثار هندی، ژاپنی و ایرانی پررنگتر از نقاط دیگر است.
اما نقش پدر کمتر مورد توجه قرار گرفته و به تصویر کشیده شده است. این تفاوت نقش نه صرفا در سینما که در ادبیات و فرهنگ روزمره ما نیز قابل اثبات است.
کافی است به مقایسه ذهنی روز مادر و پدر بپردازید تا مصادیق این تفاوت را دریابید. به نظر میرسد وجوه عاطفی فرهنگ ما به خصلتهای مادرانه، هاله تقدسی به موقعیت وی میبخشد که قابلیت پردازش سینمایی مادر را نسبت به پدر و نقش پدرانه بیشتر میکند. به عبارت دیگر، داستانهای مادرانه به دلیل حضور پررنگ عناصر رمانتیک و عاطفی و برانگیختگی احساسی، سنخیت بیشتری با روحیه فرهنگی مخاطبان ما دارد و در جذب آنها به فیلم و داستان بسیار موثر است.
یکی از دلایل گرایش تماشاگر ایرانی به فیلمهای هندی و ژاپنی را میتوان در همین مولفه جستجو کرد. در حالی که موقعیت پدرانه به دلیل تنهایی و رنج توام با غرور میتواند به خلق موقعیتهای حسیتر و حتی حماسیتری بینجامد.
چهبسا که گریه یک مرد در فیلم یا صحنه نمایش بیش از گریه یک زن، مخاطب را تحت تاثیر خود قرار داده باشد؛ اما پیشفرضهای فرهنگی و تاریخی که مخاطبان نسبت به پدر و مرد در قیاس با مادر و زن دارند، انتظار آنها را درباره موقعیت پدرانه تغییر میدهد که عناصر عاطفی و احساسی، نمود کمتری در آن دارد و چه بسا به موقعیت ضعیف و متزلزل پدرانه تعبیر میشود. البته شرایط سنی (نسلی) و موقعیت فرهنگی مخاطبان نیز در این خوانش هنری موثر است. مثلا نقش پدر در سریال پدرسالار با وجود خصلتهای منفی که در این کاراکتر وجود داشت، بسیار مورد پسند نسلهای میانه و کهن قرار گرفت و حتی برخی مخاطبان زن این نسل نیز چنین شخصیتی را به عنوان مردی مقتدر، پدری نمونه و شوهری ایدهآل درک میکردند. همین کاراکتر یا دستکم نزدیک به آن در سریال نرگس و در نقش شوکت بازتولید شد که باز هم مورد توجه این نسل قرار گرفت. یکی از تفاوتهایی که در موقعیت مادرانه و موقعیت پدرانه در سینما و تلویزیون شاهد هستیم، همین تنزل جایگاه پدرانه و تکریم نقش مادرانه است. در سریالهای پدرسالار و نرگس در نهایت و در پایان قصه شاهد از بین رفتن اقتدار پدرانه اسداللهخان و شوکت بودیم. هر دوی آنان در برابر خواستههای فرزندانشان و مقتضیات زمان کوتاه میآیند و بر غرور خویش پا میگذارند و آن شان و منزلت سنتی خود را از دست میدهند.
در واقع پدر در دنیای تصویری و مجازی امروز دیگر آن موقعیت آتوریته و کاریزماتیک را ندارد یا به اجبار از دست میدهد و مرجعیت او به مادر یا فرزندان تفویض میشود. در برابر این شکست اقتدار پدرانه، ما شاهد برتری و اعتلای نقش مادرانه هستیم.
در حقیقت موقعیت رمانتیک مادرانه بر وضعیت کاریزماتیک پدرانه سلطه یافته است و حتی در برخی سریالها و فیلمهایی که اخیرا شاهد هستیم، با جابهجایی نقش مواجه میشویم و مردان و پدرانی را میبینیم که برخی کارهای زنانه انجام میدهند و مدیریت خانواده به دست زنان است.
اساسا تصویر مرد در سینما و تلویزیون ایران بنابر تحولات فرهنگی اجتماعی موجود و بسط مدرنیته در جامعه تغییر کرده است. تصویر سنتی پدر که نماد اقتدار، جذبه، شکستناپذیری و قدرت است کمرنگ شده و با تصویر پدر مدرنی روبرو هستیم که فاقد قدرت و زمختی گذشته است و نقش عمده را در ساختار خانواده ندارد. مدتی پیش تلویزیون به پخش مجدد ۲ سریال پدر سالار و خانه سبز پرداخت؛ ۲ مجموعهای که دقیقا ۲ تصویر متفاوت از پدر سنتی و مدرن را به نمایش میگذاشت. کنشهای پدرانه اسداللهخان و رضا و نوع روابطی که آنها با همسر و فرزندانشان داشتند، مصادیق این تفاوت بود.
در پدرسالار با یک خانواده سنتی ایرانی روبهرو بودیم که مناسبات عاطفی آنها متناسب با نوع معیشت و ساختار فرهنگی و معماری خانه با خانواده در خانه سبز و زیست آپارتمانی متفاوت بود و هر کدام الگوی خاص خود را از پدر به تصویر میکشید. در خانه سبز ما با ۳ نسل از پدرانی روبهرو بودیم که هریک تصویری متفاوت از موقعیت پدرانه و شوهر را به نمایش میگذاشتند؛ تصویری که شاید به مذاق بسیاری از مخاطبان میانسال و پدران نسل گذشته خوش نمیآمد.
امروزه تصویری که از پدر در رسانهها میبینیم با تصور سنتی ما از این نقش فاصله گرفته و چه بسا در بسیاری از مواقع محوریت خود را از دست داده است. پدر مقتدر دیروز به پدر عصبی امروز بدل شده و احترام به او جای خود را به استقلال در برابر او داده است. این موقعیت در سریالهای طنز و کمیک، عریانتر و خود به عنصری کمیک بدل شده است. جایگاه پدر در مجموعه طنزهای ۹۰ شبی یا همین سریال سه در چهار برای اثبات این مدعا کافی است.
بهطور کلی، تصویر مادر درسینما به عنوان نماد مهرورزی و عاطفه و پدر به عنوان نماد اقتدار و فداکاری بوده است. مادر جایگاهی احساسی و پدر مقامی حماسی داشته است، اما این تصویر بویژه درباره پدر مدام در حال مخدوش شدن است و به دلیل فقدان بار ارزشی هموزن مادر در معرض تهدید و تزلزل قرار میگیرد.
در گذشته پدر مرجع حل مشکلات و پشتوانه خانواده محسوب میشد که نمادی از صبر و استقامت بود، اما امروز به فردی ضعیف و عصبی تبدیل شده که مشکلات و دشواریهای زندگی او را از پای درآورده است و به نوعی درماندگی و استیصال رسیده است. البته این اتفاقی نیست که در قاب تصویر افتاده باشد، بلکه بازتاب یک واقعیت اجتماعی است.
با این حال، سینما و تلویزیون ما نتوانسته است موقعیت و نقش پدر را آنگونه که هست و البته در طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف هم متفاوت است، بدرستی بازنمایی کند. نگارنده معتقد است ۲ فیلمی که در سالهای اخیر تصویری رئالیستیتر از مقام و موقعیت پدر را به تصویر کشیده است، یکی «به نام پدر» ابراهیم حاتمیکیاست و دیگری «آواز گنجشکها»ی مجید مجیدی. در به نام پدر تلاش یک پدر دلسوخته را برای نجات جان دخترش شاهد هستیم که اوج زیباییشناسی کنش پدرانه وی به سکانسی برمیگردد که پدر پای خود را در گودالی میگذارد که دخترش در آنجا مجروح شده و از خدا میخواهد پای او را به جای پای دخترش بگیرد؛ یکی از سکانسهای بینظیر تاریخ سینمای ایران که مفهوم پدر بودن را بخوبی به تصویر میکشد و به مخاطب تزریق میکند.
در آواز گنجشکها نیز با تصویر پدری زحمتکش و کارگر روبهرو میشویم که بار سنگین زندگی را بر دوش میکشد و دلسوزانه برای آسایش فرزندانش تلاش میکند. گریه پنهانی او در بستر بیماری وقتی متوجه میشود پسر نوجوانش برای بهبود وضع مالیشان کار میکند و دور از چشم پدر، دستمزدش را به مادر میدهد، به زیبایی رنج پدرانه را به تصویر میکشد.تنهایی، رنجهای پنهان، گریههای درونی و سکوت پدرانه که مقتضای مرد بودن وی است، عناصر انسانی زیبایی را برای پردازش داستانی و سینمایی فراهم میکند که در برابر ارزشهای عاطفی و عاشقانه مادر کم نیستند و میتوانند دستمایه خوبی برای خلق آثار سینمایی ارزشمند و جذاب شوند.
البته نقش پدرانه یا مادرانه در وضعیتهای گوناگون طبقاتی و فرهنگی میتواند به خلق موقعیتهای مختلفی منجر شود که عناصر انسانی متضادی را در خود پرورش دهد و تصویری مثبت یا منفی از این جایگاه بیافریند. چه بسا نقش پدر یا مادر بودن در موقعیتهای خاص، منفی و سیاه باشد و لزوما نمیتوان تفسیری واحد، روشن و مثبت از این جایگاه خلق کرد.
آنچه مهم است، استفاده درست از این منزلتهای دراماتیک است که به تولید آثار ارزشمندی در این حیطه بینجامد. پدر و منزلت و موقعیت پدرانه، قابلیت آن را دارد که فیلمی ارزشمند همچون «مادر» علی حاتمی درباره آن ساخته شود و تصویری ماندگار از آن به یادگار بماند.
سیدرضاصائمی
http://ssaemi.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست