شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سیر الملوك خواجه نظام الملك طوسی


سیر الملوك خواجه نظام الملك طوسی

ابوعلی حسن بن علی بن اسحق ملقب به نظام الملك در سال ۴۰۸ یا ۴۱۰ هـ ق در نوغان یكی از روستاهای رادكان طوس دیده به جهان گشود و كودكی خود را در همان شهر سپری كرد

ابوعلی حسن بن علی بن اسحق ملقب به نظام الملك در سال ۴۰۸ یا ۴۱۰ هـ.ق در نوغان یكی از روستاهای رادكان طوس دیده به جهان گشود و كودكی خود را در همان شهر سپری كرد. در همانجا بود كه صوفی مشهور ابوسعید ابوالخیر بعد از دیدن وی به او لقب «خواجه جهان» را اعطا كرد.

وی در سن ۱۱ سالگی قرآن و سپس فقه شافعی و حدیث را فرا گرفت، بعد از استیلای سلجوقیان بر بلخ كه ابوعلی بن شاذان به وزارت چغری بیگ رسید نظام الملك را در خدمت خود به دبیری الب ارسلان رسانید، پس از آن كه الب ارسلان به جای پدر به حكومت سرتاسر خراسان رسید خواجه را در سال ۴۵۱ به وزارت برگزید.

پس از مدت ها در سال ۴۸۵ هـ به علت اختلاف خواجه به تركان خاتون بر سر جانشینی ملكشاه سلجوقی و سعایت مخالفان به روایتی از وزارت بركنار گردید و یا اجرای زمام امور از دست او خارج گردید و بالاخره در دهم رمضان سال ۴۸۵ هـ به دست یكی از فداییان حسن صباح به نام «بو طاهرارانی» به قتل رسید.

وی در كل دوران وزارت (۳۰ ساله اش) مردی با تدبیر و كاردان و ناظم بود، به طوری كه الب ارسلان و ملكشاه به واسطه خردمندی و لیاقت وی توانستند به پیشرفت هایی نایل آیند. امیرالشعرا «معزی» در مدح وی چنین گفته است.

تو آن خجسته وزیری كه از كفایت تو

كشید دولت سلجوق سربه علیین

تو آن ستوده مشیری كه در فتوح و ظفر

شده است كلك تو با تیغ شهریار قرین

خواجه به واسطه علاقه ای كه به اهل تصوف داشت آنان را مورد لطف و عنایت خویش قرار می داد ومدارس و خانقاه های بسیاری نیز در این باب بنا كرد.

به روایتی مشهور ملكشاه سلجوقی در اواخر پادشاهی اش نوشتن كتابی در باب شیوه صحیح تدبیر امور معنوی و دنیوی را از چند تن از وزرا درخواست كرد و در آن میان تصنیف خواجه را برگزید.

چنانچه خواجه خود نیز در كتابش می نویسد: «ولیكن خداوندان را اندیشه ها باشد و خواهند كه بندگان را بیازمایند و اندازه حال و عقل ایشان بدانند آن است كه بنده را فرمود بعضی از سیر نیكو از آنچه پادشاهان را از آن چاره نباشد بنویس و هر چیزی كه پادشاهان به كار داشته اند. بنده آنچه را از دیده و دانسته و شنیده و خوانده گردآوری شده بود را یادآوری كردم و آنچه لایق هر فصلی بود به عبارتی روشن و نزدیك به فهم و از معنی غریب و دشوار پرهیز كرده شد.» بالاخره بعد از مرگ وی محمد مغربی، نویسنده كتاب های خاص سلطنتی آن كتاب را پاكنویس و مرتب كرد كه این امر در زمان سلطان غیاث الدین ملكشاه صورت پذیرفت.

بنابراین كتاب سیاست نامه یا سیرالملوك در ۵۰ فصل با محتوا و نگارشی سلیس و روان، منسجم با جملاتی كوتاه و موجز كه پس از قرون متمادی هنوز نیز صراحت و طراوات لازم را دارا است نگاشته گردید. در كل سیاست نامه اطلاعات گرانبهایی از رسوم پادشاهان گذشته مملكت داری و سیاستگذاری دوران پیش از غلبه مغول و سلجوقیان را متذكر شده است.

هر چند از نظر تاریخی صحت اطلاعاتی كه در آن آمده دقیق و مستند نمی باشد، اما این كتاب در كل نحوه مملكت داری و سیاستگذاری آن دوران را به صراحت بیان می كند كه هدف از تصنیف نیز همین بوده است.

خود خواجه نیز در خاتمه كتابش می گوید: «این كتاب هم پند است و هم مثل، هم تفسیر قرآن و اخبار حضرت رسول(ص) و قصص انبیا(ع) و هم سیرت و حكایت پادشاهان عادل است. از گذشتگان خبر است و از ماندگان سمر است. با این همه درازی مختصر و شایسته پادشاه دادگر است.»

اینك به برخی از پندها و مثل های گرانبهایی كه در فحاوی فصول در باب نحوه حكمرانی های پادشاهان از قبیل مقبولیت مشورت، دوری جستن از تعجیل در امور كارها و در بخشش به بندگان لایق آمده اشاره می گردد. مشورت در هر امری پسندیده و مقبول است. چند تن چیزهایی را می دانند كه یك نفر نمی داند. از آدمیان هیچ كس از پیامبر(ص) قوی رای تر نبوده است.

زیرا آسمان ها و زمین، لوح، عرش و كرسی را بر او عرضه كردند. جبرییل نیز دایم ایشان را وحی می كرد، اما باری تعالی با همه این احوال به ایشان می فرماید: «شا ورهم فی الامر» یا محمد چون كاری تو را پیش آید با یاران خویش تدبیر كن».

پس واجب است اگر پادشاه می خواهد كاری انجام دهد با پیران و هواخواهان مشورت كند و مشورت نكردن در كارها از ضعف رای باشد و چنین كس را خود كامه گویند. حافظ نیز در بیتی می گوید:

همه كارم ز خود كامی به بد كامی كشید آخر

نهان كی ماند آن رازی كزو سازند محفل ها

دیگر این كه در فصل ۳۹ كتابش در دوری جستن از شتاب كردن و تعجیل اشارات سلیس و بجایی آورده است.

همچنان كه در آیه ای از قرآن مجید آمده است: «نباید شتاب كردن پس پشیمانی خوردن سودی ندارد.» بنابراین اگر قاضی یا پادشاه در امری به خصوص داوری كردن عجله به خرج دهد آن از عقل و منطق به دور و ممكن است ناعدالتی و امری غیرقابل جبران را نیز پیش آورد. همانگونه كه خواجه در این فصل می گوید: «بزرگان دین گفته اند: شتاب زدگی كار دیو است و درنگی كار خدای (پسندیده) است و كارهای ناكرده را توان كردن ولیكن كرده را نتوان دریافتن.

چنانچه نیز گفته اند: پشیمانی سودی ندارد و تعجیل كننده به واسطه كارهایش مورد عتاب و سرزنش قرار می گیرد و مكرراً ضرر و خسران می بیند. امام علی(ع) می فرماید: آهستگی در همه كارها محمود است الا در كار خیر كه در آن هر چند شتاب بیشتر كنند بهتر باشد.

در جایی دیگر در بخشش كردن بر بندگان مستحق و شایسته توسط پادشاه حكایات و مثل هایی آمده است. خواجه در فصل ۴۱ كتابش در رسیدگی بر احوال مستحقان و عالمان دین از بیت المال را تاكید كرده است.

حكایتی در این رابطه آورده است كه در آن زمان شخصی با نام خواجه رییس كه مردی بسیار توانگر و متمول اما ظالم و بی رحم بود، از قضا در اواخر عمر از كرده هایش پشیمان می شود و به انجام امور خیر و بخشش های مكرر و بنا كردن مساجد و غیره می پردازد.

روزی سگی را رنجور یافت و دلش بر آن رحم آمد به آن طعامی داد و به خانه اش برد و از آن مراقبت كرد تا این كه روزی زاهدی خواجه رییس را در خواب می بیند كه فرشتگان در كنارش به آرامی دست او را گرفته و به آهستگی همراهی اش می كردند. پس زاهد خوابش را برای خواجه بازگو كرد. پس از آن ندایی به خواجه رییس گفت كه تو اهل دوزخ بودی اما رحم و شفقت تو بر سگی از خلایق درگاه پروردگار باعث مغفرتت گردید. نظام الملك در آخر حكایت می گوید: بخشودن چه نیكو خصلتی است بدانكه رییسی بر سگی بخشود و به هر دو جهان این درجت یافت و پادشاه كه خدا ترس و همیشه بخشانیده و مهربان باشد لشكریان سیرت او گیرند و بندگان خدای عز و جل در راحت افتند.

منابع:

تاریخ ادبیات صفا

سیاست نامه به تصحیح دكتر عباس اقبال