جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

آیا تابلو فرش هنر است


آیا تابلو فرش هنر است

هنر فرش و فرشبافی در دهه های گذشته با حجم گسترده تولیدی خود در ایران و سایر کشورهای فعال در این حوزه جنبه ای صنعتی پیدا نموده است که کم کم وجهه هنری فرش در سایه جنبه صنعتی آن قرار گرفته و دیگر از صدها فرش تولیدی این سیستم صنعتی به ندرت شاهد هنری به معنای اصیل هنر خواهیم بود

هنر فرش و فرشبافی در دهه‌های گذشته با حجم گسترده تولیدی خود در ایران و سایر کشورهای فعال در این حوزه جنبه‌ای صنعتی پیدا نموده است که کم‌کم وجهه هنری فرش در سایه جنبه صنعتی آن قرار گرفته و دیگر از صدها فرش تولیدی این سیستم صنعتی به ندرت شاهد هنری به معنای اصیل هنر خواهیم بود. این جریان تا آنجایی پیش می‌رود که هرگونه تغییر و تحول در این زمینه را با دلارهای مشتریان خود جهت می‌دهد و هنرمند جای خود را به صنعتگران و تاجران و بازاریابان و دست آخر کارگرانی بی نوا در پی لقمه نانی می‌دهد. هرچند حرکت هنر- صنعت فرش به این شکل تا حدود زیادی ناشی از سیاست‌های کلان کشوری در پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اشتغال گسترده‌ای که فرش می‌تواند داشته باشد است ولی با این حال در سایه بودن ابعاد هنری این کالای ارزشمند ایرانی می‌تواند تبعات بسیار ناگواری برای حیات پر قدرت فرش ایرانی در آینده داشته باشد.

با تمام این اوصاف وضعیت فرزند خلاق و چشم نواز فرش ایرانی در این باره بسیار وخیم‌تر است. آری تابلوفرش که روزی هنر بافنده ماهر و توانای فرش ایران بود امروزه دیگر از هنر و هنرمندی هیچ نصیبی ندارد. تابلوفرش بافی که در ادامه قالی و قالیچه‌های تصویری و با خلاقیت و نوآوری در کاربری آن از زیرپا به روی دیوارها رفت سراسر هنر و در نتیجه ایده پردازی‌های بافنده ماهر ایرانی بود. اما با گذشت زمان این روند بیشتر و بیشتر جنبه تجاری یافت و برابر با آن رشد هنری نداشت. کافی است امروز سری به بازار فرش بزنیم تا ناخودآگاه از پوسترها و نقاشی‌هایی که برایمان آشنا و ناآشناست و با دقت و ظرافتی مثال زدنی بر روی فرش بافته شده‌اند متحیر شویم. اولین سوالی که برایمان ایجاد می‌شود این است که چگونه این تصاویر با چنین دقتی بر روی فرش بافته شده‌اند؟ نکته دیگر این است که این تصاویر و نوشته‌ها و آیات قرآنی با چه دید و نگاهی و مطابق با کدام اصول زیبایی شناسانه یا فرهنگی و هنری انتخاب و بافته شده‌اند؟

تابلو فرش‌های رنگارنگی که امروزه در بازار فرش شاهد آن هستیم بی هیچ سنخیتی با جریان تولید یک کالای هنری، حتی در نازل‌ترین سطح آن تولید می‌شوند و ما دانسته یا ندانسته این کالاهارا با صدایی بلند «هنر» می‌خوانیم و آن را متصل به هنر بی بدیل فرشبافی ایران و ایرانی می‌دانیم. امروزه در جریان تولید یک فرش دستباف با در نظر گرفتن تمام ابعاد صنعتی آن بخش طراحی و رنگبندی آن با اتکا به اصول طراحی سنتی که برگرفته از فرهنگ و هنر غنی ایران است بیشترین نقطه اتصاف جریان تولیدی فرش به «هنر» است. این در حالی است که در تابلوفرش بافی علیرغم همه ظرافت‌هایی که وجود دارد طرح‌ها کاملاً کپی‌هایی از نقاشی‌ها و تصاویری است که اغلب نیز با فرهنگ ایرانی سنخیتی ندارد و هیچ امتیازی برای آن وجود ندارد که روی فرش باشد یا نباشد. منظور این است که چه لزومی دارد مثلاً فلان نقاشی کوبیسم اثر نقاش معروف یا مثلاً تصویری از دلار آمریکایی با دقت و ظرافتی که تحیر هر بیننده‌ای را برمی‌انگیزد بر روی فرش بافته شود و با بافته شدن آن بر روی فرش چه بعدی از زیبایی آن تصویر هویدا می‌شود که در تصویر کاغذی آن مشخص نبود؟

امروزه وقتی به کارگاه‌های تابلوبافی سری می‌زنید متوجه دستگاه‌های گره زنی انسانی می‌شوید که بدون اینکه حتی خط و رنگی را ببینند از روی جدولی ماتریس وار اعداد و ارقام را بر روی دار گره می‌زنند! سابق بر این هنرمند تابلو باف باید مهارتی ستودنی در امر انتخاب رنگ مطابق با تصویر مورد نظر می‌داشت و با تناسب و دقتی قابل تحسین این گره‌ها را منظم کنار هم می‌نشاند و در نهایت تصویر مورد نظر با حداقل تغییر بر پهنه فرش نقش می‌بست. این تصاویر معمولاً بنابر مناسبت یا طرحی که اقتضای آن تصویر را داشت شکل می‌گرفت. اما امروزه صرفاً بر کپی نقشی که بارها و بارها دیده‌ایم بدونه این که بخواهیم با بافت آن بر فرش زاویه دیدی تازه بر آن بگشاییم اصرار می‌ورزیم و شباهت صد در صدی آن را با نمونه اصلی مایه مباهات خود می‌دانیم و با افتخار آن را هنر می‌دانیم.

بازار تابلو فرش در حال حاضر سهم زیادی از فرایند تولید و صادرات فرش کشورمان را ندارد و البته کار بر روی کشف بازارهای جدید خارجی این کالا نیز امری مهم و در راستای توسعه هنر- صنعت فرش حتی ضروری است. اما عدم توجه به مسائلی که توضیح آن آمد مطمئناً در کشف بازارهای داخلی و خارجی همچون یک موج زودگذر خواهد بود که ناشی از علاقمندی‌های فصلی مشتریان آن است و در چنین شرایطی می‌بایست‌ برای حفظ این فرزند نوپای فرش ایرانی و ثمره خلاقیت و نوآوری هنرمندان ایرانی فکر ویژه‌ای نمود.

این فکر ویژه نه در کوتاه نمودن پروسه تولید و یا مکانیزه کردن آن بلکه می‌بایست هرچه بیشتر به سمت هنری نمودن آن باشد. هنری که جز در فرش در جایی دیگر ظهور نیافته باشد و به جرأت بتوان بر آن نام هنر نهاد نه این که هنر برای آن وصله‌ای ناجور باشد.

سیدمحمدمهدی میرزاامینی