سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دعای خالصانه در مظانّ اجابت


دعای خالصانه در مظانّ اجابت

در زندگی روزمره چه بسیار کارهایی که که انجام می دهیم به امید آنکه هم در این دنیا بهره ای از آن برده باشیم و هم عاملی برای روشنایی و سعادت در قیامت باشد

در زندگی روزمره چه بسیار کارهایی که که انجام می دهیم به امید آنکه هم در این دنیا بهره ای از آن برده باشیم و هم عاملی برای روشنایی وسعادت در قیامت باشد .

اما از این نکته نباید غافل بود که هیچ یک از اعمال ما در عالم قیامت مورد قبول نبوده ، مگر آنکه مزیّن به ملکه ی اخلاص ورضایت خداوند بوده باشد .

● اخلاص

« وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ ؛ و هنگامی که (در سفر دریا) موجی همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالای سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص می‏خوانند امّا وقتی آنها را به خشکی رساند و نجات داد ، بعضی راه اعتدال را پیش می‏گیرند (و به ایمان خود وفادار می‏مانند ، در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده ، راه کفر پیش می‏گیرند) ولی آیات ما را هیچ کس جز پیمان‏شکنان ناسپاس انکار نمی‏کنند! » (لقمان۳۲)

ایمان گروهی از مردم، دائمی و پایدار است، ولی ایمان گروهی مقطعی و موسمی است، یعنی فقط هنگامی که اسباب و وسایل مادّی قطع شود، این گروه متوجّه خدا می‏شوند؛ مثل برق اضطراری که وقتی همه‏ی برق‏ها خاموش شود، سراغ آن می‏روند .

● برداشت هایی از آیه :

۱) انسان به طور فطری خداشناس است ، لکن وسایل و اسباب مادّی همچون پرده‏ای روی فطرت را می‏پوشاند و بروز حوادث و خطرها ، این پرده را کنار می‏زند : « غَشِیَهُمْ ... دَعَوُا اللَّهَ »

۲) رفاه مادّی ، عامل غفلت است ، ولی خطرها و تنگناها ، عامل توجّه ، تضرّع ، خلوص و غرورزدایی : «إِذا غَشِیَهُمْ ... دَعَوُا اللَّهَ »

۳) قطع امید از اسباب عادّی ، یکی از راه‏های رسیدن به اخلاص است : « مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ »

۴) برای اولیای خدا ، غفلت عارضی: «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا » (اعراف، ۲۰۱) و برای گروهی ، اخلاص عارضی است : «إِذا غَشِیَهُمْ ... مُخْلِصِینَ »

اخلاص آن است که تمایلات و خواسته‏های نفسانی ، طاغوت‏ها و گرایش‏های سیاسی و خواسته‏های این و آن را در نظر نگیریم، بلکه انگیزه‏ی ما تنها یک چیز باشد و آن اطاعت از فرمان خدا و انجام وظیفه

۵) دعای خالصانه در مظانّ اجابت است : « دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ ... نَجَّاهُمْ »

۶) انسان دارای اختیار و اراده است : « فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ » (بعضی پس از رهایی از مشکلات ، بر راه حقّ باقی می‏مانند ، ولی بعضی به راه انحراف و شرک بر می‏گردند ، و این نمایان‏گر آزادی اراده و اختیار بشر است .)

۷) لازمه‏ی ایمان ، اعتدال است : (به جای آنکه بفرماید : « فمنهم مؤمن »، فرمود : « فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ » )

۸) پیمان‏شکنی و ناسپاسی ، انسان را به کفر می‏کشاند : «وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ»

● اخلاص‏:

اخلاص آن است که کاری صد در صد برای خدا باشد . تا آنجا که حتّی اگر یک درصد و یا کمتر از آن هم برای غیر خدا باشد ، عبادت باطل و یا مورد اشکال است .

اگر مکان نماز را برای غیر خدا انتخاب کنیم ، مثلًا در جایی بایستیم که مردم ما را ببینند و یا دوربین ما را نشان دهد ، اگر زمان عبادت را برای غیر خدا انتخاب کنیم ، مثلًا نماز را در اوّل وقت بخوانیم تا توجّه مردم را به خود جلب کنیم ، اگر شکل و قیافه‏ای که در آن نماز می‏خوانیم ، برای غیر خدا باشد ، مثلًا عبایی به دوش بگیریم ، گردنی کج کنیم ، در صدای خود تغییری بدهیم و هدفی جز رضای خدا داشته باشیم ، در همه‏ی این موارد ، نماز باطل است و به خاطر ریاکاری ، گناه هم کرده‏ایم .

به بیانی دیگر، اخلاص آن است که تمایلات و خواسته‏های نفسانی ، طاغوت‏ها و گرایش‏های سیاسی و خواسته‏های این و آن را در نظر نگیریم، بلکه انگیزه‏ی ما تنها یک چیز باشد و آن اطاعت از فرمان خدا و انجام وظیفه .

براستی رسیدن به اخلاص جز با امداد الهی امکان ندارد . قرآن در آیه ۳۲ سوره لقمان می‏فرماید : " هنگامی که موجی همچون ابرها آنان را فراگیرد ، خدا را خالصانه می‏خوانند ، امّا زمانی که آنان را به خشکی نجات داد ، (تنها) بعضی راه اعتدال را پیش می‏گیرند (و به ایمان خود وفادار می‏مانند)."

● راه‏های کسب اخلاص‏:

۱) توجّه به علم و قدرت خداوند

اگر بدانیم تمام عزّت‏ها ، قدرت‏ها ، رزق و روزی‏ها به دست اوست ، هرگز برای کسب عزّت ، قدرت و روزی به سراغ غیر او نمی‏رویم .

اگر توجّه داشته باشیم که با اراده‏ی خداوند ، موجودات خلق می‏شوند و با اراده‏ی او ، همه چیز محو می‏شود ، اگر بدانیم او هم سبب ساز است هم سبب سوز، یعنی درخت خشک را سبب خرمای تازه برای حضرت مریم قرار می‏دهد و آتشی را که سبب سوزاندن است ، برای حضرت ابراهیم گلستان می‏کند ، به غیر او متوسّل نخواهیم شد .

صدها آیه و داستان در قرآن ، مردم را به قدرت‏نمایی خداوند دعوت کرده تا شاید مردم دست از غیر او بکشند و خالصانه به سوی او بروند .

۲) توجّه به برکات اخلاص

انسان مخلص تنها یک هدف دارد و آن رضای خداست و کسی که هدفش تنها رضای خدا باشد ، نظری به تشویق این و آن نخواهد داشت ، از ملامت‏ها نمی‏ترسد ، از تنهایی هراسی ندارد ، در راهش عقب‏نشینی نمی‏کند ، هرگز پشیمان نمی‏شود ، به خاطر بی اعتنایی مردم ، عقده‏ای نمی‏شود ، یأس در او راه ندارد ، در پیمودن راه حق ، کاری به اکثریّت و اقلیّت ندارد .

اگر بدانیم که دلهای مردم به دست خداست و او مقلّب القلوب است ، کار را برای خدا انجام می‏دهیم و هر کجا نیاز به حمایت‏های مردمی داشته باشیم، از خدا می‏خواهیم که محبّت و محبوبیّت و جایگاه لازم را در دل مردم و افکار عمومی نصیب ما بگرداند

قرآن می‏فرماید : رزمندگان مخلص باکی ندارند که دشمن خدا را بکشند ، یا در راه خدا شهید شوند . امام حسین (علیه السلام) در آستانه‏ی سفر به کربلا فرمود : ما به کربلا می‏رویم ، خواه شهید شویم ، خواه پیروز، هدف انجام تکلیف است .

۳) توجّه به الطاف خدا

راه دیگری که ما را به اخلاص نزدیک می‏کند ، یاد کردن از الطاف خداوند است . فراموش نکنیم که ما نبودیم ، از خاک و مواد غذایی نطفه‏ای ساخته شد و در تاریکی‏های رحم مادر قرار گرفت ، مراحل تکاملی را یکی پس از دیگری طی کرد و به صورت انسان کامل به دنیا آمد .

در آن زمان این نوزاد هیچ چیز نمی‏دانست و تنها یک هنر داشت و آن مکیدن شیر مادر. غذایی کامل که تمام نیازهای بدن را تأمین می‏کند ، شیر مادر همراه با مهر مادری ، مادری که بیست و چهار ساعته در خدمت او بود. آیا هیچ و جدان بیداری اجازه می‏دهد که بعد از رسیدن به آن همه نعمت ، قدرت و آگاهی، سرسپرده‏ی دیگران شود؟ چرا خود را به دیگرانی که نه حقّی بر ما دارند و نه لطفی به ما کرده‏اند ، بفروشیم ؟!

۴) توجّه به خواست خدا

اگر بدانیم که دلهای مردم به دست خداست و او مقلّب القلوب است ، کار را برای خدا انجام می‏دهیم و هر کجا نیاز به حمایت‏های مردمی داشته باشیم، از خدا می‏خواهیم که محبّت و محبوبیّت و جایگاه لازم را در دل مردم و افکار عمومی نصیب ما بگرداند .

حضرت ابراهیم در بیابان‏های گرم و سوزان حجاز، پایه‏های کعبه را بالا برد و از خداوند خواست دلهای مردم به سوی ذرّیه‏اش متمایل گردد . هزاران سال از این ماجرا می‏گذرد و هر سال میلیون‏ها نفر عاشقانه ، پر هیجان‏تر از پروانه ، دور آن خانه ی نور طواف می‏کنند .

چه بسیار افرادی که برای راضی کردن مردم خود را به آب و آتش می‏زنند ، ولی باز هم مردم آنان را دوست ندارند ، و چه بسا افرادی که بدون چشم داشت از مردم ، مادّیات ، نام ، نان و مقام ، دل به خدا می‏سپارند و خالصانه به تکلیف خود عمل می‏کنند ، امّا در چشم مردم نیز از عظمت و کراماتی ویژه برخوردارند ، بنابراین ، هدف باید رضای خدا باشد و رضای مردم را نیز از خدا بخواهیم .

۵) توجّه به بقای کار

کار که برای خدا شد ، باقی و پا برجا می‏ماند ، چون رنگ خدا به خود گرفته و کار اگر برای خدا نباشد ، تاریخِ مصرفش دیر یا زود تمام می‏شود. قرآن می‏فرماید : «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ » (نحل، ۹۶) و هیچ عاقلی باقی را بر فانی ترجیح نمی‏دهد و با آن معامله نمی‏کند .

۶) مقایسه‏ی پاداش‏ها

در پاداش مردم ، انواع محدودیّت‏ها وجود دارد ، مثلًا اگر مردم بخواهند پاداش یک پیامبر را بدهند ، بهترین لباس ، غذا و مسکن را در اختیار او قرار می‏دهند ، در حالی که تمامی این نعمت‏ها محدودیّت دارد و برای افراد نااهل نیز پیدا می‏شود . نااهلان هم می‏توانند از انواع زینت‏ها ، کاخ ، باغ و مَرکب‏های مجلّل شخصی استفاده کنند ، امّا اگر کار برای خدا شد ، پاداشی بی‏نهایت در انتظار است ، پاداشهای مادّی و معنوی .

در اینجا نیز اگر درست فکر کنیم ، عقل به ما اجازه نمی‏دهد که پاداشهای بی‏نهایت و جامع را با پاداشهای محدود بشری عوض کنیم .

آمنه اسفندیاری

منابع:

- تفسیر نور، ج



همچنین مشاهده کنید