جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تبعات روانی و اجتماعی مزاحمتهای خیابانی


بررسی تبعات روانی و اجتماعی مزاحمتهای خیابانی

مزاحمتهای خیابانی نوعی پرخاشگری نیز به شمار می آید, چون در تعریف پرخاشگری می گوییم, هدف از پرخاشگری آزار و اذیت دیگران است و پرخاشگر با قصد و نیت این كار را می كند

خانم جوانی در كنار خیابان به انتظار تاكسی ایستاده است، تعدادی از ماشینها بوق می زنند. چراغ اتومبیل خود را روشن و خاموش می كنند. برخی توقف كرده و با سماجت قصد سوار كردن او را دارند. تقریباً این عمل روزانه در مقابل هر زنی كه در كنار خیابان ایستاده باشد توسط برخی از رانندگان تكرار می شود.شاید بارها و بارها برایتان اتفاق افتاده باشد كه جوانان چگونه در مكانهای عمومی به یكدیگر متلك پرانی می كنند.

ساناز ۱۷ ساله می گوید: یك روز كه به كلاس نقاشی می رفتم، در بین راه پسری مزاحمم شد. اول اهمیت ندادم، اما دست بردار نبود، جیغ بلندی كشیدم، بلكه بترسد و دست از سرم بردارد. متأسفانه نه تنها او نترسید، بلكه كسانی هم كه آنجا بودند، طوری نگاهم كردند كه انگار من مقصر بودم. یكی از آنان گفت: «خانم مگه چی شده» دیگری گفت: «ولش كن اینا خودشون مشكل دارن» و ... من احساس كردم اطرافیان با رفتارشان او را حتی تشویق هم كردند...!

امروزه این رفتار نابهنجار اجتماعی تنها بین جوانان نیست، بلكه مزاحمتهای خیابانی در بین دیگر گروههای سنی و افراد متأهل نیز وجود دارد. زیرا مزاحمین برای هر نوع تیپ اجتماعی از نظر پوشش و سن ایجاد مزاحمت می كنند و بدتر از آن این است كه در مواردی حتی افرادی از قبیل كارگر یا كسبه محل نیز با وجود مشخص بودن محل حضورشان به این رفتار ناپسند اجتماعی دست می زنند.

دكتر شیری جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه درباره آسیب شناسی این پدیده می گوید: متلك گفتن در گروه رفتارهای ناهنجاری قرار دارد كه واكنش قوی در مقابلش وجود نداشته و در عین حال ضمانت اجرایی نیز لزوماً عدم بروزآن را تضمین نمی كند، به طوری كه فرد هنگام مواجه شدن با آن روش بی اعتنایی، نگاههای تند، و یا فحاشی كردن و در نهایت درگیری فیزیكی را به عنوان پاسخ مناسب برمی گزیند. بانوان در هنگام مواجهه با مزاحمتهای خیابانی در معرض رفتارهای ناهنجار قرار می گیرند كه جامعه خیلی برای آن تنبیه و مجازاتی مقرر نكرده است.

● شخصیت اجتماعی

این جامعه شناس عامل اصلی پدیده مزاحمتهای خیابانی به ویژه مزاحمتهای كلامی را ویژگی جامعه جوان در حال گذر دانسته و می گوید: ساختار اجتماعی فعلی در روابط اجتماعی ما نه تنها ساختار تعریف شده ای نیست، بلكه در حال فروپاشی یا ساختارریزی است. زیرا ساخت سنتی متراكم چند صد ساله در فضای جدید دوام نخواهد داشت و با ترك خوردن و شكستن می خواهد دوباره شكل بگیرد.

پس اگر این معضل را برطرف نكنیم، در درازمدت شاهد تبلور این قبیل از رفتارهای ناهنجاری می شویم كه حتی می تواند به شخصیت اجتماعی افراد تبدیل شود. از سوی دیگر برخورد سلیقه ای با فرهنگ جامعه جوان را با كثرت تصمیم گیری در حوزه فرهنگی مواجه می كند، به طوری كه هر سازمانی با ادعای كلمه داغ فرهنگ سازی خودش را متولی فرهنگ می داند و راهكارهای مبتنی بر اصول و اهداف سازمانیش را ارایه می دهد، در حالی كه نباید فراموش كرد حل معضل فرهنگی همیشه زمان بر است.

البته تاكنون هیچ آماری در مورد این رفتار و اعمال ضد ارزشی ارایه نشده است، اما به طور حتم اكثر بانوان با هر گروه سنی و هرگونه پوشش و تركیب ظاهری با این گونه مزاحمتها مواجه شده اند، كه متأسفانه هیچ تناسبی با اخلاق، فرهنگ و پیشینه مذهبی ما ندارد.

اما دامنه مزاحمتها تنها به مشكلات روحی و روانی محدود نمی شود، بلكه از دیدگاه روان شناختی و جامعه شناسی اهمیت طرح این موضوع بیشتر از آن رو است كه زنان آسیب دیده از این مزاحمتها (بعضاً مزاحمتهای فیزیكی) چنان سر خورده و منفعل می شوند كه در برخی مواقع برای مقابله با عواقب آن حضور اجتماعی خود را محدود می كنند. مزاحمان خیابانی نیز در نبود پیگردهای قانونی و مانعی خاص بر عمل خلاف خود اصرار می ورزند و در برخی مواقع كار صرفاً از فراهم آوردن یك مزاحمت خیابانی، گفتن چند كلامی به عنوان متلك و ... فراتر می رود.

البته باید توجه داشته باشیم كه وقتی صحبت از تعرض به حریم زنان در جامعه می شود نمی توانیم این حریم را در متراژ خاص محدود كنیم. زیرا ما در زندگی اجتماعی قرار داریم، از همین رو بررسی در مورد این مسأله كه چرا برخی از افراد در جامعه چنین مزاحمتهایی را برای بانوان ایجاد می كنند و اینكه آیا قانونی برای مجازات این افراد وجود دارد یا خیر امری ضروری است.

● زیر پا گذاشتن حرمت دیگران

مرتضی نادری، روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه در زمینه مزاحمتهای خیابانی می گوید: بحث آزارگری اجتماعی حوزه های مختلفی را در بر می گیرد، شاید در یك طبقه كلی بتوانیم تمام شخصیتهای نابهنجار را در حوزه شخصیتهای آنتی سوشال یا شخصیتهای ضد اجتماع قرار دهیم. كه اصلی ترین مشخصه شخصیتی افراد ضد اجتماع بی توجهی به حقوق دیگران است، به طوری كه به راحتی حرمت دیگران را زیر پا می گذارند.

به همین دلیل افراد مذكور در همین حوزه قرار می گیرند. یعنی افرادی كه مزاحمتهای خیابانی برای دیگران به ویژه بانوان ایجاد می كنند، افرادی ضد اجتماع شمرده می شوند كه اغلب قربانیان خود را از كسانی انتخاب كرده كه قدرت دفاعی كمتری دارند، به همین دلیل بانوان نیز در این حوزه قرار می گیرند، حالا یا به دلیل این كه میزان دفاعگری كمتری نسبت به آقایان دارند و یا به دلیل سن و سالشان كه ممكن است خیلی كم سن و سال و یا دارای سن و سال بالایی باشند، مورد هجوم این افراد قرار می گیرند و مهمتر از دو مورد فوق افرادی كه در طبقه پایینتر اجتماعی هستند، نیز بیشتر در معرض این مسایل قرار دارند. چون نسبت به افراد فرادست جامعه، كمتر پیگیر قضایا می شوند، بنابراین بیشتر مورد هجوم قرار می گیرند.

این كارشناس ارشد مشاوره معتقد است: آنتن سوشالها، رفتارهای ضد ارزشی خود را بارها و بارها تكرار می كنند، زیرا از انجام چنین اعمالی لذت می برند. به همین دلیل اغلب كسانی كه مزاحمتهای خیابانی برای دیگران ایجاد می كنند، تجربه های چندین باره دارند و چون معمولاً حقوق دیگران را از این طریق زیر پا می گذارند، جزو افراد ضد اجتماع جامعه شمرده می شوند.

● چرا مزاحم دیگران می شوند؟

نادری در پاسخ به این سؤال می گوید: مزاحمتهای خیابانی نوعی پرخاشگری نیز به شمار می آید، چون در تعریف پرخاشگری می گوییم، هدف از پرخاشگری آزار و اذیت دیگران است و پرخاشگر با قصد و نیت این كار را می كند.

به گفته او اصولاً مزاحمین خیابانی به دلایل مختلف از جمله تحقیر كردن دیگران، با حال نشان دادن خود و بی اهمیت جلوه دادن جنس مخالف، جلب توجه دیگران و مهمتر از همه به خاطر احساس حقارتی كه از درون به طور ناخودآگاه می كنند، دست به این رفتار ناشایست می زنند. لذا پرخاشگری صرفاً پرخاشگری فیزیكی نیست، بلكه می تواند جنبه های كلامی نیز داشته باشد كه متأسفانه همه روزه این عمل نادرست در سطح وسیعی از جامعه اتفاق می افتد.

وی یكی دیگر از دلایل ایجاد مزاحمتها را افرادی می داند كه مورد هجوم قرار می گیرند. زیرا آنان در واقع نوعی پالسها و پیامهایی را به صورت ناخواسته و غیرمستقیم به این گونه افراد ارایه می دهند. به طور حتم خود این خانم دلش نمی خواهد چنین اتفاقی بیفتد، اما جوری رفتار می كند كه فرد مزاحم به خودش اجازه چنین كاری را می دهد. به عنوان مثال «نوع پوشش، طرز نگاه، نوع رفتار، ایستادن، راه رفتن و ...» می توانند عواملی باشند كه سبب برداشتهایی اشتباه از طرف شخص مزاحم شود.

● چگونه رفتار كنیم؟

به گفته نادری، بررسیهای انجام شده در آمریكا راجع به مزاحمتهای خیابانی نشان داد، اغلب متجاوزین معتقد بودند؛ «قربانی خودش تمایل به این كار داشت، در غیر این صورت چرا آن مدل لباس پوشیده بود، یا چرا آن گونه آرایش كرده و راه می رود، پس او خودش دوست داشته كه چنین رفتاری با وی شود.»

پس این پیام كاملاً مشخص است كه ما می توانیم طوری رفتار كنیم، تا از تحریك كنندگی كمتری برخوردار و در نتیجه از امنیت روحی و روانی و به دنبال آن از امنیت اجتماعی بیشتری برخوردار باشیم.

● پیامهایی كه موجب بدفهمی می شود...

نادری در ادامه می افزاید: برخی از افرادی كه مورد هجوم مزاحمان قرار می گیرند، به طور كلی نظام خانوادگی شان طوری است كه آدم راحت، اجتماعی ودارای روابط عمومی بالایی هستند، از همین رو هنگام صحبت كردن با دیگر افراد جامعه، بدون هیچ قصد و غرضی راحت تر برخورد می كنند. اما نكته قابل توجه برای آنان این است كه باید حواسشان باشد كه آیا طرف مقابل نیز در همین سبك تربیتی رشد كرده و پیامهای وی او را دچار سوء تفاهم و بدفهمی نمی كند، به عنوان مثال اگر من لبخند می زنم مخاطب من پیام لبخند مرا به چه عنوان تفسیر می كند. یعنی برداشت او از لبخند من درخواست رابطه نامناسب است یا ارزیابی وی از این لبخند خوشرویی یك انسان در برابر انسانی دیگر است.

به اعتقاد وی اصولاً چنین مواردی از جمله نكاتی شمرده می شود كه اكثر كسانی كه مورد هجوم قرار می گیرند به آن توجه نكرده، در صورتی كه آنان اصلاً تمایلی به ایجاد رابطه نامناسب و یا هر چیز دیگر نداشته، اما به طور ناخواسته طوری رفتار كرده اند كه فرد مهاجم تحریك شده و یا جسارت پیدا كرده كه مزاحم آنان شود.

این استاد دانشگاه می گوید: در برخی موارد نیز خانمی با حجاب، بدون آرایش و در جایی مناسب ایستاده است، اما باز هم از گزند مزاحمین در امان نیست. به طور حتم در این گونه موارد علت مزاحمت فقط مربوط به شخصیت و ویژگیهای اخلاقی فرد مزاحم می شود.

به گفته همین مشاور خانواده، اخلاق یك معیار است وهمه ما با معیارهای اخلاقی رفتار، اعمال و حتی گفتارمان را تطبیق می دهیم. اگر مطابق با آن بود، ادامه داده و اگر مغایرت داشت، اصلاحشان می كنیم. البته ما پایه های اخلاقی رابه عنوان موجودی هوشمند داریم، اما قسمت عمده آن تحت تأثیر محیطی است كه در آن قرار می گیریم. پس یادگیری مشاهده ای و داشتن الگوهای اخلاقی نقش بسیار مهمی در شكل گیری اخلاق دارد. زیرا اخلاق مفهومی انتزاعی است و شكل عینی دارد.

به این ترتیب هنگامی كه كودك در مراحل اولیه رشد اخلاقی است، قبل از آن كه اخلاق را به عنوان مفهومی انتزاعی بپذیرد، اخلاقیات را به شكل بایدها و نبایدها یاد می گیرد. از همین رو تنها كاری را انجام نمی دهد كه از آن منع شده باشد. چون نمی تواند قبل از آن كه دیگران به او بگویند، چه كاری خوب و یا بد است، خودش فكر كند و آن را به امور دیگر نیز تعمیم دهد. (به عنوان مثال نمی تواند بفهمد چون این رفتار بد است پس رفتارهای دیگر هم كه در این حوزه قرار دارند، بد شمرده می شوند.) مزاحمان خیابانی نیز به همین سبك رفتار می كنند.

چون متأسفانه به این رشد شناختی نرسیده اند، اكثر آنان در شكل ظاهر تعصب بسیار زیادی در ارتباط با اعضای خانواده خود (مادر، خواهر و همسر) شان دارند، به طوری كه هیچ كس نباید به آنان حتی نگاه كند، اما همین فرد به خودش اجازه می دهد خارج از محیط خانواده برای دیگران (غریبه ها) ایجاد مزاحمت كند. زیرا برای آنان ناموس به عنوان مفهومی اخلاقی است، ولی متأسفانه نتوانسته اند آن را تعمیم و گسترش دهند، پس در همان حد اولیه نگه داشته اند. چنین افرادی نمی توانند بفهمند حالا این خانمی را كه دارند برایش ایجاد مزاحمت می كنند، مثل خواهر یا مادرشان است و اگر دوست ندارند كسی مزاحم خانواده شان شود، پس آنان هم نباید برای خانواده دیگران ایجاد مزاحمت كنند.

● آنها نمی توانند بفهمند

نادری در این خصوص كه چرا افراد مزاحم قدرت تعلیم اخلاقیات در سطح جامعه را ندارند، می گوید: چون الگوهایشان این گونه رفتار نكرده اند. یعنی والدین و اطرافیان آنان فقط خودشان را محور بایدها و نبایدها قرار داده و برای دیگران ارزشی قایل نبودند.

پس به این ترتیب تنها فرد مزاحم (كه فردی ضد اجتماعی و نابهنجار شمرده می شود) مقصر نیست. چون اولین جایی كه بچه ها رشد می كنند نهاد خانواده است كه متأسفانه در مورد این قبیل افراد پدر و مادر هم چیزی برای گفتن ندارند، بنابراین نمی توانیم انتظار داشته باشیم، وقتی آنان چیزی از آداب و رسوم اجتماعی و حقوقی شهروندی نمی دانند، آن را به فرزندانشان آموزش دهند.

بعد از خانواده گروه همسالان با كودك در ارتباط هستند كه آنان نیز با توجه به محیط مشتركی كه دارند غیر از ناكارآمدیهای احتمالی كه یاد گرفته اند، چیزی دیگر برای گفتن ندارند، در نتیجه همان ناكارآمدیها را با هم رد و بدل می كنند.

در مرحله بعدی مدرسه بیشترین و مؤثرترین نهاد در این زمینه شمرده می شود كه مهمترین رسالت را نیز برعهده دارد. اما متأسفانه نظام آموزشی ما هم، آموزشهای پایه یعنی آموزش رفتار اجتماعی را به ما نمی دهد.

اعظم طیرانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.