چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
در روز کریستف کلمب, آمریکایی هاچه ارزش هایی را جشن می گیرند
رهبران کاخ سفید همواره با ساخت و پرداخت چهرهای غیرواقعی و تحریف شده از کریستف کلمب، تلاش میکنند که از وی چهرهای آزادیخواه و پیشرو برای آمریکاییها بسازند. اما واقعیتهای تاریخی نشانگر حقایقی دیگر است. وی با قدم نهادن به خاک آمریکا، به اقداماتی نظیر بردهداری، کشتن زنان و کودکان، پاکسازی نژادی و تخریب محیط زیست دست نخورده این کشور دست زد که تلاش میشود این فجایع مخفی نگاه داشته شود. نویسنده این مقاله با نگاهی به اقدامات کاشف آمریکای نوین، معتقد است که آمریکاییها با بزرگداشت روز کریستف کلمب عملاً همان اقدامات وی نظیر استثمار مردم کشورهای دیگر و غارت سرمایههای طبیعیشان را دنبال میکنند. لذا تنها راه ممکن، بیدار شدن مردم آمریکا و رقم زدن آیندهای متفاوت برای دنیای امروز خواهد بود.
«طلا ارزشمندترین کالاست، طلا یک گنج است و دارنده آن، همه خواستههایش را در دنیا در اختیار دارد و حتی میتواند روح بشر را روانه بهشت کند.»
«کریستف کلمب، ۱۵۰۳ میلادی، نامه به ملکه و پادشاه اسپانیا»
«کریستف کلمب، نه تنها دری را به سوی یک دنیای نو گشود، بلکه الگویی برای همه ماست که بدانیم در سایه تقوی و ایمان به چه دستاوردهای ارزشمندی میتوان دست یافت.»
«سخنرانی جورج اچ.دبلیو.بوش در سال ۱۹۸۹ میلادی»
اگر شما بر فراز کشور هاییتی و جزیره «هیسپانیولا»، جزیرهای که کریستف کلمب در پایان سفر دریاییاش قدم به آن نهاد، پرواز کنید، به نظر میرسد که گویی آتشی بزرگ، هر آنچه را که سبز بوده، به خاکستر تبدیل کرده است. حتی آبهای اقیانوس اطراف شهر «پوروتوپرینس» پایتخت ساحلی این کشور نیز تا مایلها آن طرفتر انباشته از فاضلابهای قهوهای رنگ انسانی میباشد و خاک حاصلخیز این مناطق هم کاملاً از بین رفته است. تاریخ این جزیره کوچک را باید یک نمونه کوچک از آنچه دانست که کل دنیای امروز ما با آن روبهروست.
هنگامی که کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ میلادی به جزیره هیسپانیولا قدم گذاشت، تقریباً کل این جزیره پوشیده از جنگلی انبوه بود. سرخ پوستان «تاینو» که به سرزمین خود عشق میورزیدند، تا پیش از ورود کلمب، زندگیای رؤیایی داشتند و البته همه این جملات، برگرفته از خاطرات و گزارشهای افراد شناخته شده و نامدار همراه کلمب در سفر دریاییاش نظیر میکوئل کونیو میباشد.
هنگامی که کلمب و همراهانش برای دومین بار قدم به این جزیره نهادند، آنان دویست روستایی محلی را که به استقبال این افراد آمده بودند، به اسارت گرفتند.
کونیو مینویسد: «هنگامی که اعضای گروه برای بازگشت به اسپانیا گرد آمدند، ما ۱۶۰۰ زن و مرد سرخ پوست را به اسارت گرفته بودیم. البته پس از آماده شدن، ما به اسپانیاییهایی که قصد داشتند در آنجا بمانند، اجازه دادیم که هرچقدر برده میخواهند، بردارند.»
وی همچنین یادآوری میکند که خودش یک دختر کاراییبی نوجوان زیبا را به عنوان برده شخصیاش برگزید، هدیهای که خود کلمب به وی اعطا نموده بود. البته هنگامی که کونیو تصمیم گرفت با وی همبستر گردد، دخترک با تمام توان مقاومت کرد. همانطور که خودش مینویسد: «اما من بیرحمانه او را کتک زدم و به آن دخترک تجاوز کردم.»
در حالی که کلمب سرخ پوستان تاینو را آدمخوار میخواند، ولی این گفته، تنها یکی از خیالپردازیهای کلمب است و متأسفانه هنوز هم این دروغ پردازی در تعدادی از مدارس آمریکا تدریس نیز میشود تا بردهداری وی توجیه گردد. کریستف کلمب در سال ۱۴۹۳ میلادی و در نامهای به پادشاه اسپانیا چنین مینویسد: «ما میتوانیم همه بردههای سرخ پوست را در صورت امکان به فروش برسانیم... اینجا پر از برده است و ما حتی بردگانی برزیلیاییتبار هم در اختیار داریم که قیمتی همانند طلا دارند.» البته کلمب و همراهانش از این سرخ پوستان تانیویی به عنوان بردگان جنسی نیز بهره میبردند. چرا که همراهان کلمب، زنان محلی را برای تجاوز به وی اهدا میکردند. همچنین آنان تجارت برده به عنوان بردگان جنسی را به سایر نقاط دنیا آغاز نمودند. وی در نامهای که به یکی از دوستانش در سال ۱۵۰۰ میلادی نگاشته، چنین گفته است: «شما با ۱۰۰سکه میتوانید یک زن و یا یک مزرعه بخرید. این یک تجارت عادی است و افراد زیادی هستند که به دنبال دختران میگردند. به علاوه، امروزه بیشترین تقاضا برای دختران ۹ تا ۱۰ ساله است.» به هرحال، از این بردهها فقط به عنوان کارگران مزارع اسپانیا و بعدها فرانسه استفاده نمیشد.
اما در هیسپانیولا چه روی داد؟ آنان زمینها و فرزندانشان را از دست داده بودند و لذا مردان آنان تلاش نمودند که با متجاوزان بجنگند. با آغاز این رویارویی، کلمب به سختی به مقابله پرداخت. برای حتی یک اعتراض کوچک، گوش و یا دماغ آنان، بریده میشد تا بقیه سرخ پوستان از این اتفاقات درس بگیرند. کلمب با سگهایش به آنان حمله میکرد، نیزههایش را در بدن آنان فرو مینمود و آنان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار میداد.
به زودی زندگی در این جزیره به گونهای غیرقابل تحمل گردید که در سال ۱۵۱۷ میلادی، ۱۰۰ سرخپوست دست به خودکشی دستهجمعی زدند. زنان به بیگاری گرفته شده نیز به سقط جنینهایشان روی آوردند. زنان حامله با هر وسیلهای جنینهایشان را میانداختند تا اعتراض خویش را به این بدرفتاریها نشان دهند. تعدادی از این زنان نیز پس از تولد فرزندانشان، آنها را با دستان خویش خفه میکردند تا فرزندانشان هرگز وادار به زندگی در شرایط خفتبار بردهداری نشوند. نکته مهم دیگر را باید پاکسازی نژادی مهاجران اسپانیایی در این جزیره دانست. باید یادآوری نمود که جمعیتهاییتی و هیسپانیولا در زمان ورود کلمب بین ۵/۱ تا ۳ میلیون نفر بوده است. (این منطقه هم اینک ۱۶ میلیون نفر جمعیت دارد) در سال ۱۴۹۶ میلادی و براساس سرشماری صورت گرفته از سوی برادر کلمب، جمعیت بومیان ۱/۱ میلیون نفر بوده است. اما در سال ۱۵۱۶ میلادی، بومیان سرخ پوست تنها ۰۰۰/۱۲ نفر بودهاند. در سال ۱۵۴۲ میلادی، تعداد آنان به کمتر از ۲۰۰ نفر و سرانجام در سال ۱۵۵۵ میلادی هیچ اثری از بومیان سرخ پوست در این منطقه یافت نمیشد.
البته نباید فکر کرد که این اتفاق تنها در هیسپانیولا روی داده است. چرا که این قتلعامها در بسیاری از نقاط دیگر هم اتفاق افتاده است. برده داری، تبعیض نژادی و بهرهگیری از اندیشههای محافظهکارانه داروین، بخشی از روشهایی است که برای توجیه کشتار ساکنان بومی بسیاری از نقاط دنیا، از سوی مهاجران اروپایی مورد استفاده قرار میگرفت.
دکتر جک فوربس استاد مطالعات بومیان آمریکایی در دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده کتاب ارزشمند «کلمب و آدمخواران»، از لغت «وتسیکو» که یک واژه بومی آمریکایی است، برای تشریح مجموعه عقایدی که رفتارهای این چنینی را از سوی کلمب به وجود آورد، استفاده نموده است. این لغت به معنای آدمخواری میباشد و فوربس به صورتی آگاهانه برای توضیح این استانداردهای فرهنگی، از این واژه بهره میگیرد. چرا که به گفته وی، ما با چپاول سایر انسانها از طریق نابود کردن آنها و زمینهایشان، سرقت ثروتهای طبیعیشان و استثمار نیروهای انسانیشان، از دو جنبه فیزیکی و اقتصادی آنان را نابود میکنیم. هرچند زندگی کلمب و رفتارش با سرخ پوستان تیانو، تنها یکی از این مثالهاست.
ما در فرهنگی زندگی میکنیم که اگر دیگری دارای یکی از نیازهای ما باشد و آن را به ما ندهد، از کشتن وی برای تصاحب نیازهایمان، ابایی نداریم. لذا از هر وسیلهای برای به دست آوردن آن بهره خواهیم برد.
در ایالات متحده، اولین جنگ با بومیان در سال ۱۶۳۶ میلادی اتفاق افتاد که در آن استعمارگران به بزرگترین روستای منطقه «پیکیوت» حمله کردند. در این یورش که در هنگام طلوع خورشید روی داد، آنان کلیه زنان و مردان و کودکانی را که در حال فرار بودند، قتل عام کردند. ویلیام برادرفورد که از شاهدان این حمله بوده، چنین مینویسد: «حتی دیدن آن صحنهها هم موجی از هراس را در انسان به وجود میآورد. بدنهای بومیان در حال سوختن بود و همهجا آغشته به خون بود. چه صحنه غمانگیز و دلهرهآوری! اما پیروزی نهایی برای اشغالگران بسیار شیرین بود و آنان از خداوند به دلیل حکمتش، سپاسگذاری نمودند!»
این حوادث باعث شد که گروه «ناراگنست» که از دوستان قدیمی استثمارگران بودند، همکاریها و ائتلاف خود را به دلیل این جنگافروزیهای اروپایی گونه از سوی سفیدپوستان، قطع کنند. به علاوه، تجارت متقابل و ازدواجهای میان قومیتی که از دیرباز عامل تقویت تنوع فرهنگی در میان ساکنان بومی قاره آمریکا بوده است، از بین رفت. اکثر قبیلهها هیچ تمایلی به تصاحب زمینهای دیگران نداشتهاند، چرا که این گونه اقدامات میتواند به گسترش زد و خوردهای احتمالی بیانجامد. همچنین در جنگهای گذشته قومی، حتی کشتن دیگران نیز به عنوان یک هدف شناخته نمیشد، بلکه آنها تنها به محاصره موقت سایر قبیلهها، عبور از خطوط فرضی میان قبیلهای و یا به اسارت گرفتن آنان میپرداختند.
امروزه ما شاهد گونههای دیگری از این آدمخواریهای جنگافروزانه و سارقانه از سوی کشاورزان و دامداران علیه حشرات، حیوانات، دختران، گرگها و شغالها هستیم. به علاوه، گونههای مختلف ساکن در جنگلهای استوایی نیز در خطر نابودی قرار گرفتهاند. این شیوه زندگی ماست. و البته این ویژگیها به بخشی از ویژگیهای بنیادین فرهنگ ما بدل شده است. لذا این مطلب نباید ما را به تعجب وادارد که در سایه دو برابر شدن جمعیت زمین در ۳۷ سال اخیر، ما شاهد موجی از خشونت و قتل عام و جنگ در سراسر دنیا بودهایم. ایالات متحده به اجرای قوانین موردنظر خویش در حوزه نفت میپردازد و ما در مناطق نفتخیز دنیا به جنگ مشغولیم. در این شرایط، استفاده کلیساهای ما از بازی خشن «کافران را بکشید» در جهت اغوای کودکان، چندان تعجبآور نخواهد بود. به علاوه، امروزه ما در بخشهای نفتخیز آفریقا نظیر کنگو شاهد آن هستیم که در سایه سلطه فرهنگ آمریکایی، تجاوزات جنسی آنچنان گسترده شده است که حتی شاهد انعکاس آن در صفحه اول روزنامه «نیویورک تایمز» هستیم.
همه این ماجراها، بخشهایی از جنبههای مختلف فرهنگ ماست که همه ساله در روز بزرگداشت ورود کریستف کلمب به خاک آمریکا، جشن گرفته میشود.
محسن داوری
تامهارتمن
منبع: www.CommonDreams.org
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست