سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

معنا و مفهوم مشروطه


معنا و مفهوم مشروطه

در سراسر تاریخ پرفراز و نشیب ایران بویژه در زمان قاجاریه شاه همیشه قدرت مطلق و یگانه مرجع رسیدگی به مسائل کشوری و لشکری بوده, هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود

در سراسر تاریخ پرفراز و نشیب ایران بویژه در زمان قاجاریه شاه همیشه قدرت مطلق و یگانه مرجع رسیدگی به مسائل کشوری و لشکری بوده، هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود. پس از او شاهزادگان بودند که هر کدام در گوشه ای از کشور همانند شاه فرمان می دادند وخواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت.

بر سر معنا و مفهوم مشروطه میان علما وروشنفکران اختلاف نظر وجود داشت. علما معتقد بودند که مشروطه همان عدالتخانه است و هدف از آن محدود ومشروطه کردن حاکمیت به مجموعه ای از قواعد و قوانین شرعی است. اما منظور منورالفکرها از مشروطه ایجاد یک ساختار سیاسی ویژه بود که از مشروطه غربی و نظام های سیاسی حاکم بر کشورهایی مثل انگلستان وبلژیک الگوبرداری شده بود. البته آنها در تدوین قانون اساسی به سراغ قانون فرانسه نیز رفتند که نظام حاکم این کشور جمهوری بود. در حقیقت روح قانون اساسی از قانون اساسی فرانسه اتخاذ شده بود اما ساختار آن را براساس قوانین حاکم بر انگلستان تعریف و تبیین کرده بودند. تعریفی که غرب گراها از مشروطه داشتند با تعریف مرجعیت شیعه کاملامتفاوت بود. مراد و منظور علما از مشروطه، مشروط کردن سلطنت بود و هدف و منظور غرب گراها مشروط و محدود کردن سلطنت و دین و مذهب و روحانیت شیعه. به همین دلیل بود که شعار اصلی و نخستین مردم و علما عدالتخانه بود و رهبران جنبش نظیر سیدمحمد طباطبایی جابه جا تصریح داشتند که عدالتخانه می خواهند نه مشروطه و جمهوری. مرحوم طباطبایی در مجلس سوگواری صدیقه طاهره سلام الله علیها بر سر منبر گفت: می گویند ما... مشروطه طلب و جمهوریخواه هستیم و با اینها می خواهند شاه را از ما برنجانند. ولی ما تنها عدالتخانه می خواهیم. ما اجرای قانون اسلامی را می خواهیم، مامجلس می خواهیم که درآن مجلس شاه و گدا در حدود قانون مساوی باشند. عدالتخانه با برخورداری کامل از حمایت علما می توانست گامی بلند و مستحکم و در عین حال کم هزینه در جهت شورایی شدن و قانونمندی حکومت باشد و تدریجا با ثبات فرهنگ و نظام شورایی در عرصه سیاست کشورمان با حفظ موازین و اصول اسلامی به سوی نظامی

تمام‌عیار پارلمانی حرکت کند. طراری بیگانگان و شیفتگان غرب نگذاشتند که قیام اصیل ملت سیر طبیعی اش را طی کند و در نتیجه به رغم تحولات چشمگیری که در شکل و ظاهر رژیم صورت گرفت، محتوا تغییر نکرد، بلکه استبداد جابه جا شد و به جای استبداد قاجاری استبداد مهیب تر رضاخانی حاکم شد.

● عبرتهای مشروطه

نهضت مشروطه علاوه بر نقاط روشن و مبین ظرفیتهای شکل گرفته جامعه شیعی ـ که در انقلاب اسلامی به نحو کاملتری بروز یافت ـ دارای عبرتهایی است که نشانگر نقاط ضعف عمل و تفکر جامعه شیعی در آن مقطع خاص است که شناسایی و رفع این نقاط ضعف چراغ راه انقلاب اسلامی بوده است.

الف) اختلافات موجود در بین علما و دو گروه مؤثر روحانیت در مشروطه که بیانگر فقدان نظم فکری و انسجام رهبری از یک سو و نشناختن عمق تفکرات تجددگرایی و باطن تحول و نوزائی اتفاق افتاده در مغرب زمین است.

ب) ضعف در مدیریت بحران و حوادث داخلی و عدم شناخت کافی از قدرت طراحی و توطئه دشمن بیرونی بویژه رژیم انگلستان. در این راستا می‌توان هجرت علما به قم و خالی گذاشتن صحنه اصلی درگیری را اشتباه در مدیریت نهضت خواند که عناصر روشنفکر و تجددخواه در یک برنامه طراحی شده توسط دولت انگلستان ۱۴۰۰۰ جمعیت را به سفارت کشاند و مسیر مطالبات واقعی آنان را تغییر داد و علما در بازگشت با عمل انجام شده مواجه گردیدند و مدیریت خواسته‌ها و اهداف نهضت در اختیار روشنفکران غرب زده قرار گرفت.

ج) مشروعه خواهان به رهبری شیخ فضل الله اگرچه ماهیت و باطن مشروطه و روشنفکران را به خوبی درک کرده بودند و ناسازگاری تفکر و عمل آنان را با اسلام ناب دریافته بودند و لیکن به گونه‌ای عمل کردند که شائبه حمایت از استبداد از موضعگیری‌های آنان استشمام گردید و همین باعث اتحاد جریانات دیگر در مقابل آنان شد. به نظر می رسد سکوت در مقابل حمله به مجلس و سرکوب مشروطه خواهان و عدم موضعگیری از سوی آنان و تأکید بر اسلام خواهی و شریعت محوری می‌توانست جایگاه خاص آنان را حفظ نماید و این جریان دچار این سرانجام نگردد.

د) اما مهمترین نقیصه و کمبود نهضت مشروطه که باعث هدر رفتن زحمات عالمان شیعه و مرجعیت گردید نهادینه نشدن بحث ولایت فقیه و عدم درک ضرورت وجود ولی فقیه است که در ادامه رهبری نهضت را به روشنفکران سپرد و عملاً بعد از پیروزی نهضت روحانیت نتوانست بر انقلاب مشروطه مدیریت کند.

در عصر غیبت، تفکراتی همچون عدم جمع میان سلطنت و فقاهت و نیز نزدیک دانستن زمان ظهور، موجبات کمتر طرح شدن برخی مسائل حکومتی از دیدگاه مذهب شیعه را فراهم آورد. در دولت صفویه زمینه تصدی برخی مسائل سیاسی ـ اجتماعی توسط فقیهان فراهم گردید و این امر توانست قسمتی از مسائل را ـ که کمتر مجال طرح یافته بود ـ به عرصه بحث علمای شیعه آورد؛ از جمله بحث ولایت فقیه که مرحوم کرکی در عصر صفویه مطرح نمودند ولیکن در عصر مشروطیت شاهد به ثمر نشستن این بحث نیستیم و نظام سلطنتی به عنوان یک نظام پذیرفته شده و لازم الاجرا در ارتکازات عمومی وجود دارد و لذا بعد از سقوط محمد علی شاه باز هم نظام شاهنشاهی پابرجا می‌ماند و فرزند ۱۲ ساله او احمد علی شاه به سلطنت برگزیده می‌شود. اهمیت موضوع آنجا مشخص می‌گردد که نهادینه شدن مباحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه و پذیرش آن در جامعه شیعی آثار و برکات خود را در طراحی، ایجاد و مدیریت انقلاب اسلامی و حرکت رو به رشد آن نمایان می نماید.

عباس فراهانی