شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

چقدر به دیگران کمک می کنید


چقدر به دیگران کمک می کنید

بررسی علل کمک اشخاص به یکدیگر

این متن ، ترجمه و خلاصه شدة فصل دهم کتاب « روانشناسی اجتماعی » (Social Psychology) نوشتة بارون و برن (Robert A. Baron & Doon Byrne ) با عنوان « رفتار جامعه یار : کمک به دیگران » (Prosocial Behavior :helping others) می باشد که درصفحه شش روزنامه ایران مورخ پانزده شهریور ماه ۱۳۷۸با عنوان« مردم دچار درد بی تفاوتی شده اند ؟ » به زیور نشر آراسته گردیده است.

در سالهای اخیر شاهد وقایع هولناکی بوده ایم که خبر از حساسیت پایین جامعه نسبت به مسائل نوعدوستانه و جامعه یار می دهد. برای مثال در یکی دو سال اخیر حادثه بدرفتاری اعضای خانواده یی با دختر بجه کوچکشان که متاسفانه منجر به مرگ وی شد ، همه را متحیر ساخت. سال گذشته درحادثه یی دیگر که گوینده رادیو آن راشرح می داد ، دختر جوانی پس از تصادف و مجروح شدن بمدت پانزده دقیقه از مردم رهگذر استمداد و یاری می طلبید اما هیچ کس به کمک وی نشتافت تا این که وی بر اثر جراحات فوت کرد. گوینده رادیو با حرارت بسیار از روانشناسان ، جامعه شناسان و سایر دست اندرکاران مسائل اجتماعی در خواست می کرد تا به تحلیل و تفسیر این واقعه و سایر وقایع مشابه بپردازند . سؤ ال این است که آیا جامعه ما دچار درد بی تفاوتی شده است ؟ آیا مردم دیگر احساس مسئولیت نمی کنند و از کنار وقایع به سادگی می گذرند؟ آیا نسبت به درد همنوعان خود بی توجه شده اند ؟ آیا ...

رفتار جامعه یار در دهه ۱۹۶۰ به عنوان یک موضوع بسیار مهم مورد ملاحظه قرار گرفته و وارد ادبیات روانشناسی اجتماعی شد. بخش عظیمی از تحقیقات روانشناسی اجتماعی بر روی عواملی که تعیین کننده ارایه کمک و عدم ارایه آن از سوی اشخاص به فرد دردمند می شوند ، متمرکز شده است . به اعتقاد روانشناسان ، رفتار جامعه یار آن گونه فعالیتی را شامل می شود که به دیگران سود می رساند اما هیچ سود آشکاری برای فرد یاری رسان در بر ندارد. این رفتار حتی ممکن است منجر به ایجاد خطر برای فرد یا افراد یاری رسان شود . این مقاله سعی دارد تا با توجه به تحقیقات صورت گرفته در خصوص رفتار اجتماع یار به پاسخگویی سؤالات عنوان شده در بالا بپردازد.

● واکنش شاهدان در یک موقعیت اضطراری چگونه خواهد بود ؟

صبح زود روز ۱۳ مارس ۱۹۶۴ در نیویورک ، کیتی جینوویز ( kitty Genovese ) از سر کارش به عنوان مدیر یک کافه باز می گشت . وی ماشین خود را پارک کرده و در آستانه ورود به ساختمان آپارتمانش بود که ناگهان مردی با یک چاقو به وی حمله کرد . جینوویز فرار کرد اما مرد به تعقیبش پرداخت ، او را گرفت و مجروح ساخت . خانم جینوویز فریاد کمک خواست . چراغ بسیاری از آپارتمانهایی که مشرف به صحنه بود ، روشن شد. مرد مهاجم فرار کرد ، اما دوباره برگشت و مجدداً به قربانی که فریاد می زد ، حمله برد. خانم جینوویز تقریباً ۴۵ دقیقه پس از شروع حمله مرد مهاجم بر اثر جراحات ناشی از ضربات چاقو در گذشت . بعداً ۳۸ نفر گزارش کردند که صدای فریادهای زن را شنیده اند ، اما هیچکدام به کمک وی نرفته و حتی هیچ کس پلیس را نیز خبر نکرده بود.

پیرامون این حادثه و علل عدم واکنش مردم در این واقعه ، پروفسور جان دارلی و لاتانه ( Darley & Latane ) با فرضیه توزیع مسئولیت ( Diffusion of Responsibility ) به بررسی پرداختند. بر اساس فرضیه آنها وظیفه شخصی که شاهد درخواست کمک دیگری است مشخص است ، اما افزایش تعداد شاهدان در یک واقعه ، مسئولیت هر کدام از آنها را تبدیل به کسری از تعداد آنها می کند. برای مثال در حادثه قتل خانم جینوویز هر فرد یک سی و هشتم از کل مسئولیت را به عهده داشته و این مقدار برای اقدام به کمک از سوی یکی از ایشان کافی نبوده است . بدین ترتیب فرضیه عمومی این است که افزایش تعداد تماشاگران احتمال وقوع رفتار جامعه یار را کاهش می دهد. دارلی ولاتانه منع اثر افزایش شاهدان در موقعیت اضطراری را اثر تماشاگر ( Bystanderd Effect ) نامیدند . این اصطلاح در بردارنده این معنا است که افزایش شمار تماشاگران احتمال ارایه کمک از سوی تماشاگران را کاهش داده و مدت زمان پیش از کمک را نیز افزایش می دهد.

دارلی و لاتانه معتقدند که هیچ فردی شک ندارد که هنگام وقوع یک موقعیت اضطراری می باید به یاری بشتابد اما معلوم نیست که هنگام بروز حادثه چنین واکنشی صورت پذیرد. دارلی و لاتانه (۱۹۷۰) یک سری عوامل شناختی را برشمرده اند که تماشاگران ( اغلب بطور ناخودآگاه ) باید از آنها عبور کنند تا اقدام به کمک نمایند:

▪ گام اول : تماشاگر باید به موقعیت اضطراری توجه کرده و آن را درک کند.

برای کمک ، نخستین گام تغییر توجه خود از موضوعات شخصی به موضوعات غیر منتظره است . بیشتر وقتها ما نور و صداها را غربال می کنیم زیرا آنها نامربوط هستند . در نتیجه، نادیده گرفتن موقعیت اضطراری آسان است . دارلی و باتسون( Batson ) در یک تحقیق نشان دادند که اشتغال می تواند مانع فعالیتهای جامعه یار شود. در تحقیق آنها مشخص شد که وقتی تماشاگران دلمشغولی های دیگری دارند ، احتمال خیلی ضعیفی وجود دارد که به دیگران کمک کنند.

▪ گام دوم : تفسیر موقعیت به عنوان یک موقعیت اضطراری.

در این مرحله فرد از خود می پرسد که آیا براستی یک موقعیت اضطراری رخ داده است یا موقعیت عادی و معمولی است ؟ تا زمانی که فرد مطمئن نشود که بطور واقعی شاهد یک فوریت است ، دلیلی برای کمک وجود ندارد و وی بدین ترتیب می خواهد از احمق جلوه گر شدن و مورد مسخره قرار گرفتن از سوی دیگران جلوگیری کند.بر اساس فرضیه اثر تماشاگر افزایش شاهدان جوی را فراهم می کند که ممکن است رفتار شما احمقانه ارزیابی شود . همچنین وجود ابهام در مورد کاری که می باید انجام گیرد باعث می شود تا تماشاگران برای کسب اطلاعات بیشتر خود را درگیر موقعیت اضطراری نکنند. به علاوه وقتی که موقعیت مبهم است ، شما احتمالاً به مقایسه اجتماعی تکیه می کنید و تفسیر شما منطبق بر نظرات و کردار دیگران خواهد بود. تماشاگران دوست و آشنا به وسیله گفت و گو با یکدیگر مسأله ابهام را رفع می کنند اما افراد غریبه چنین امکانی را ندارند و بنابراین قربانی حادثه نباید از گروه تماشاگران بی اطلاعی که موقعیت را بطور نادرستی تفسیر کرده اند ، انتظار کمک داشته باشد. این و اکنش گروهی به عنوان غفلت دستجمعی( Pluralistic Ignorance ) معروف است .

▪ گام سوم : پذیرش مسئولیت ارایه کمک.

در مرحله سوم تماشاگر باید برای انجام فعالیت اجتماع یار احساس مسئولیت کند. اگر شما در موقعیتی باشید که مثلاً فریاد کمک غریقی را می شنوید و بطور آشکاری نیز نجات غریق را می بینید ، بعید است که اقدام به کمک کنید زیرا نجات غریق را مسئول رسیدگی به این موقعیت می دانید. در یک جامعه مدنی که قوانین مشخصی وجود داشته و کارها بر اساس این قوانین تقسیم شده اند و نهادهایی در پذیرش مسئولیت مقابله با شرایط اضطراری سازمان یافته اند و دارای مهارتهای لازم جهت مقابله با فوریتها می باشند ، همانند آتش نشانی ، اورژانس ، پلیس ، کمیته امداد و ... تماشاگران مسئولیت اقدام را به آنها ارجاع می دهند.

بدین ترتیب وقتی مسئولیت کمتر روشن است ، ما فرض می کنیم که فردی که نقش رهبری را در گروه به عهده دارد باید آن عمل را انجام دهد. یکی از دلایلی که باعث می گردد تا احتمال اقدام یک تماشاگر افزایش یابد این است که کسی نباشد تا مسئولیت را بپذیرد. هر چه تعداد افراد بیشتری در موقعیت حضور داشته باشند ، تقسیم مسئولیت منجر به کاهش رفتار جامعه یار می گردد.

▪ گام چهارم : بدانیم چه باید بکنیم .

چگونگی عمل بستگی به پیچیدگی و یا سادگر موقعیت اضطراری دارد. برخی از موقعیتهای اضطراری مستلزم مهارتها و دانشهای ویژه یی است . برای مثال اگر شما شنا بلد نیستید ، نمی توانید به کسی که غرق شده است کمک فوری کنید . هر گاه ناظری دارای دانش و یا تجربه و مهارتهایی باشد ، چه تماشاگران دیگری حضور داشته باشند ، یا حضور نداشته باشند ، وی مسئولیت را پذیرفته و اقدام به ارایه کمک می کند. برای مثال با حضور دو تماشاگر در یک حادثه ، پرستارها بیشتر کمک ارایه می کنند تا غیر پرستارها . اما اگر فقط یک ناظر حضور داشته باشد ، پرستار یا غیر پرستار بطور برابر کمک خواهند کرد.

▪ گام پنجم : تصمیم به ارایه کمک .

بالاخره در این مرحله فرد عملاً اقدام به کمک خواهد کرد ، اما حتی در این مرحله نیز رفتار جامعه یار ممکن است به علل مختلف و از جمله ترس از عواقب منفی بازداری شود . مثلاً ممکن است تماشاگران با این احتمال که ممکن است برای روشن شدن وضعیت تحت بازداشت و مواخذه قرار گیرند ، از کمک کردن امتناع ورزند .

البته لازم به ذکر است که این مراحل شناختی در زمان کوتاهی مرور شده و منجر به اقدام یا عدم اقدام برای کمک رسانی می شوند.

● چقدر به دیگران کمک می کنید ؟

این متن ، ترجمه و خلاصه شدة فصل دهم کتاب « روانشناسی اجتماعی » (Social Psychology) نوشتة بارون و برن (Robert A. Baron & Doon Byrne ) با عنوان « رفتار جامعه یار : کمک به دیگران »

(Prosocial Behavior :helping others) می باشد که در صفحه شش روزنامه ایران مورخ هفتم دی ماه ۱۳۷۸ با عنوان« چقدر به دیگران کمک می کنید ؟» به زیور نشر آراسته گردیده است .

● اثر خلق مثبت و منفی در رفتار یاری رسان

شاید چنین بنظر برسد که در حالت خوش خلقی احتمال کمک رسانی فرد به یک شخص نیازمند بیشتر است و بدخلقی در رفتار نوعدوستانه مداخله می کند ؛ اما تحقیقات نشان می دهد که اثرات خلق بر کمک رسانی تا حدی پیچیده است زیرا متغیرهای دیگری را نیز باید به حساب آورد.

▪ اثرات خلق مثبت : کودکان در زمان هایی از والدین خود درخواستی می کنند که آنها سرحال و خوشحال باشند. در تحقیقات کنترل شده ، یک بوی خوش ، یک گل یا بوی لیمو ترش اثر مثبت مشابهی دارند و روی هیجانات و فعالیتهای جامعه یار تاثیر میگذارند.آثار رایحه مطبوع به زندگی روزانه ما گسترش می یابد. در یک موقعیت اضطرارای فردی که خوشحال است ، احساس قدرت می کند و از جمله می تواند در مقابل درخواست کمک ،« نه» بگوید و آنجا را ترک کند. هر زمانی که خوش خلقی بدین معنی باشد که از فرد سوء استفاده شود ، کمک رسانی کاهش می یابد. بنابراین یک یافته عمومی این است که اگر نیاز به کمک روشن باشد و عمل به آن منجر به پیامدهای منفی نمی شود ، هیجانات مثبت منجر به رفتار جامعه یار می گردد ولی اگر در مورد نیاز به کمک ابهام وجود داشته باشد و پیامدهای منفی بهمراه داشته باشد ،هیجانات مثبت عمل یاری رسانی را باز می دارند.

▪ اثرات خلق منفی : تحقیقات نیز ثابت کرده است که خلق منفی مانع رفتار جامعه یار می شود زیرا فرد در این حالت درگیر نیازها و نگرانیهای خود است . یک مطالعه یاری رسانی در ۲۶ شهر ایالات متحده پیشنهاد می کند که عوامل محیطی منفی مانند تمرکز شدید جمعیت ، بالا بودن مخارج زندگی و میگساری منجر به کاهش کمک رسانی به غریبه های نیازمند می شود. با این وجود اگر رفتار یاری رسانی باعث ایجاد احساس خوبی برای فرد شود ، هیجان منفی رفتار جامعه یار را افزایش می دهد. چنین پاسخی تنها زمانی رخ می دهد که احساسات منفی فرد شدید نباشد ، وضعیت واقعاً اضطراری باشد و یاری رسانی بیشتر از آنکه مشکل و نامطلوب باشد ، جالب و تفریحی باشد.

● شباهت قربانی به تماشاگر و اسنادهای مسئولیت قربانی

به اعتقاد وینر (Weiner) اگر ما این اسناد را بدهیم که قربانی مسئول مشکل خویش است از پاسخ به وی طفره می رویم وتمایلی به کمک نخواهیم داشت ، زیرا در نهایت این قربانی است که ملامت می شود . با این وجود اگر اسناد چنین باشد که مشکل ناشی از شرایطی است که تحت کنترل قربانی نبوده احتمال هم حسی و ارایه کمک به او وجود خواهد داشت .

مطالعات نشان داده است که بین شباهت قربانی به خود و سرزنش کردن رابطه وجود دارد. بر این اساس در جنایتی مانند تجاوز به عنف با توجه به اینکه اکثر تجاوزات جنسی از سوی مردان بر علیه زنان صورت می گیرد ، احتمالاً زنان بیشتر خود را شبیه به قربانی و مردان خود را بیشتر شبیه به تجاوزگر تصور می کنند. در نتیجه شباهت بیشتر به فرد قربانی باعث می شود که قربانی برای مورد حمله قرار گرفتن سرزنش شود ، ولی شباهت بیشتر به تجاوزگر باعث می شود فرد خود را تا حدی مقصر بداند.

در صورت وقوع حادثه ای برای فردی که از نظر جنسیت ، سن ، نژاد و غیره شبیه به شما است معمولاً راههای مختلفی را برای کنترل هیجانات نامطلوب خویش بکار می برید. تعریف ادراکی وضعیت قربانی به عنوان عدم شباهت وی به شما ، سعی بر فاصله گرفتن از قربانی مشابه بوسیله اسناد مسئولیت به خود وی و سرزنش قربانی برای بوجود آوردن احساس عدم کنترل بر اوضاع ، از این گونه راهها است .

مردم در مواجه با قربانی بدین علت که باعث یادآوری احتمال خطر برای آنها می شود احساس ترس می کنند و در نتیجه به دو نوع دفاع روی می آورند :

۱) سرکوبی (Represion). که تمایل به اجتناب یا انکار تهدید دارد.

۲) حساسیت (sensitization). تمایل به نگرانی در مورد تهدید و سعی در کنترل آن بوسیله تمرکز بر آنچه رخ داده است .

تورنتو (Thornton) پیش بینی می کند که دفاع های حساسیت به احتمال بیشتری قربانی را سرزنش می کند تا آنهایی که از دفاع سرکوبی استفاده می کنند. بر عکس افراد سرکوبگر ، افرادی با دفاع حساسیت ، تمایل به انکار ، فراموشی و فرونشاندن ندارند بلکه تهدید را بوسیله مقصر کردن قربانی کاهش می دهند . آنها می گویند :« آن فرد واقعاً شبیه من نیست زیرا اگر به جای او بودم با دقت و هشیاری از صحنه کنار می رفتم. »

● فعالیت های جامعه یار از دیدگاه شخصی که نیاز به کمک دارد

در رفتار جامعه یار علاوه بر تماشاگران، قربانی نیز می تواند نقش مهمی در قبل و بعد از ارایه کمک داشته باشد.

درخواست کمک. تحقیقات پیرامون اثر تماشاگر نشان می دهد که ابهام می تواند یک رفتار جامعه یاررا سد کند.شاید یکی از راههای مستقیم از بین بردن ابهام این باشد که قربانی تقاضای کمک کند ، اما این معمولاً اتفاق نمی افتد . برای مثال افراد خجالتی نسبت به تقاضای کمک از جنس مخالف خود بی میل می باشند. همچنین زنان بیش از مردان ، بزرگسالان جوان بیش از سالمندان و افرادی که وضعیت اقتصادی اجتماعی بالایی دارند نسبت به افرادی که از وضعیت اجتماعی پائینی برخوردارند بیشتر تقاضای کمک می کنند.

یکی از دلایل عمده بی میلی عده ای از مردم برای درخواست کمک این باور است که اگر آنها چنین کنند از نظر کفایت در سطح پائینی بنظر خواهند آمد . جالب توجه است که هر چه فرد یاریگر به فرد خواهان کمک بیشتر شبیه باشد ، بی میلی برای تقاضای کمک بیشتر می‌شود .توضیح اینکه شباهت امکان دارد تا حدودی بر عدم کفایت فرد خواهان کمک صحه گذارد. کمک خواستن از فردی که با شما تفاوت دارد خوب است (مسن تر ، جوانتر ، ثروتمند تر و ... ) ، زیرا آنها ممکن است بعضی از مهارتها یا تدابیری را که شما ندارید داشته باشند اما کمک خواستن از فردی که درست شبیه شما باشد اشاره به این می کند که افراد دیگر زرنگتر ، قویتر و یا از جهات دیگر شایسته تر از شما هستند.

نادلر دریافت که در شرایط کلی ، کمک خواهی می تواند به دیده تحقیر نگریسته شود . مثلاً فرهنگ غرب به استقلال و اعتماد بنفس به عنوان شاخص هایی برای بسندگی و قدرت فردی بها می دهد ، در نتیجه اگر فردی تقاضای کمک نماید ممکن است بیشتر معنی وابستگی دهد تا استقلال . وقتی نادلر به بررسی ادراکات افرادی پرداخت که تقاضای کمک کرده بودند ، دریافت افرادی با زمینه اقتصادی اجتماعی پایین، فقدان های بیشتری با درخواست کمک احساس می کنند زیرا به نظر می رسد این تصور قالبی را که چنین فردی وابسته ، بی کفایت و ناموفق است را در آنها تایید می کند.

به خاطر دریافت کمک چه احساسی دارید؟ شخصی که کمک دریافت می کند بعضی وقتها واکنش منفی و بعضی وقتها واکنش مثبت نشان می دهد. براساس نظریه فیشر ، نادلر و ویچرالاگنر (whitcheralagner)(۱۹۸۲) ارایه کمک بوسیله یک دوست یا افراد مشابه در یک کار مهم تهدید کننده بوده ، عزت نفس را پایین می آورد و واکنش منفی نسبت به کمک کننده ایجاد می کند ، اما ممکن است منجر به این شود که فرد در آینده به خود کمک کند. بر عکس این وضع، اگر درخواست کمک از سوی یک فرد غریبه ، غیر مشابه و برای یک کار بی اهمیت باشد تهدید کننده نبوده و عزت نفس را پایین نمی آورد و واکنش های منفی برای کمک کننده فراهم نمی آورد ، اما باعث نمی گردد تا که فرد در آینده به خود کمک کند.

● عوامل تکمیلی مؤثر بر رفتار اجتماع یار

علاوه بر گرایشات شخصی گوناگون و جنبه های موقعیت خارجی ، عوامل مؤثر بر رفتار اجتماع یار عبارتند از :

۱) در معرض الگوهای اجتماعی مناسب بودن ،

۲) ویژگیهای مختلف قربانی ،

۳) مشوقهای خاص برای ارایه کمک .

نقش الگوهای اجتماعی . یک عامل تعیین کننده رفتار جامعه یار وابسته به نوع رفتار دیگران می باشد. به عبارت دیگر اگر دیگران کمک بکنند، شما نیز کمک خواهید کرد. حتی وجود اسکناس و سکه در صندوق اعانات به تشویق پاسخ کمک منجر خواهد شد. به عبارت دیگر جمع آوری پول برای نیازمندان و فروش یک فرآورده از بسیار جهات فرایندهای روانشناختی مشترک دارند. بنابراین وجود افرادی که یاریگر می باشند منجر به ایجاد یک هنجار اجتماعی می شود. حتی تماشای تلویزیون و برنامه هایی که الگوهای کمک رسانی را القاء می سازد می تواند منجر به ایجاد یک هنجار اجتماعی برای کمک رسانی بین بینندگان شود.

ویژگیهای قربانی . ویژگیهای قربانی از تعیین کننده های مهم کمک رسانی است . ما برای کمک به کسانی که دوستشان داریم و از جمله افراد شبیه خود به خودمان و یا کسانی که مسئول آسیب به خود نمی باشند برانگیخته می شویم .

● یاریگران چه کسانی هستند ؟

تحقیقات نشان می دهند که برخی از افراد در موقعیت های ویژه احتمال رفتار یاریگرانه آنها افزایش می یابد . مستی ( بعلت تأثیر الکل در کاهش اضطراب پیامدهای منفی عمل ) ، داشتن تجربه و دانش ضروری و کسب مهارت در فوریت پزشکی باعث تسهیل رفتار اجتماع یار می شود. برخی از پژوهشگران یک گرایش را در رفتار اجتماع یار دخیل می دانند و عده ای دیگر ترکیبی از گرایشات فردی را علت رفتار جامعه یار می دانند.

اثر گرایشات خاص در رفتار جامعه یار . آیا رفتار جامعه یار بوسیله انگیزه خود خواهانه (egoism) بر انگیخته می شود ( بطور محدودی با رفتار نوع دوستی ارتباط دارد ) یا مردم بدین علت که نیاز به نوع دوستی دارند (انگیزه غیر خود خواهانه (Unselfish) که مربوط به رفاه حال دیگران است ) نسبت به یاری دیگران اقدام می کنند. تحقیقات نشان می دهد که افرادی که دارای یک نیاز قوی به تایید دارند ، احتمال دارد که به دیگران کمک نمایند زیرا بعد از اقدام ، مردم از آنها قدردانی می کنند. بیشتر تحقیقات ظاهراً برانگیزه نوعدوستانه تماشاگران متمرکز است که بیشتر بر پاسخ همحسی تاکید دارند. به عبارت دیگر فردی که اقدام به ارایه کمک می کند با دیگران همدلی می کند ، شخص ناراحت را درک می کند و از پیامد تجربه ناگوار آگاه است .

علاوه بر احساس موقعیت دردناک دیگران ، افراد همحس دارای سه ویزگی دیگر نیز هستند :احساس همحسی یا یک نوع توجه به نیازهای دیگران ، ادراک دیگران یعنی توانایی این که خود را به جای دیگران بگذارند ، و احساس همحسی حتی تحت شرایط دروغین نیاز به کمک. در سنجش همحسی ، زنها به دلیل تفاوتهای ژنتیکی و یا به دلیل تجربیات فرهنگی نسبت به مردها همحسی بیشتری دارند.

ترکیب متغیر های گرایشی در پیش بینی رفتار جامعه یار .کنت (Knight) و همکاران نشان دادند که هر متغیر گرایشی به تنهایی عامل پیش بینی خیلی خوبی نمی باشد چرا که یک ترکیب از ارتباط متغیر ها باید علت رفتار جامعه یار باشد.در تلاش گسترده ای که از سوی بیر هوف (bierhoff) ، کلاین(Klein)و کرامپ(kramp) (۱۹۹۱) برای تعیین ویژگیهای شخصیت نوع دوست صورت پذیرفت ، پنج مؤلفه عمده چنین افرادی بشرح ذیل بیان گردید :

۱) افرادی که به کمک بر می خیزند ، همحسی قسمت مهمی از خود پنداره (self concept) ایشان را تشکیل می دهد. این افراد خود را مسئول و اجتماعی ، خودگردان ، خواهان برجای گذاشتن یک اثر خوب و عمیق ، و دستیابی به اهداف از طریق همنوائی و شکیبایی معرفی می کنند.

۲) افرادی که اولین کمک را به قربانیان ارایه می کنند ، در تمایلی بنام اعتقاد به عدالت جهان (Belief in a just word)نمره بالاتری از دیگران بدست می آورند. این افراد جهان را مکانی منصف و قابل پیش بینی می دانند که در آن اعمال خوب پاداش می گیرند و اعمال بد کیفر می بینند.

۳) این افراد مسئولیت اجتماعی را می پذیرند و عقیده دارند که باید نهایت سعی خود را در کمک به دیگران بعمل آورند.

۴) این افراد دارای کنترل درونی (Inernal locus of control) بوده و عقیده دراند که رفتارشان بالاترین نتایج مثبت و کمترین نتیجه منفی را بدنبال دارد. به عبارت دیگر، خود را مهرة ناتوانی نمی بینند که اسیر بخت و تقدیر و دیگر نیروهای کنترل ناپذیر باشند.

۵) این افراد در بخش خود محوری (Ego centrism) نمره پایین تری از گروه گواه کسب می کنند. افرادی که در کمک کردن در سطح پایین تری قرار دارند ، به خود اهمیت بیشتری می دهند و از نظر رقابت در سطح بالایی قرار دارند.

علی بدیع