شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اساطیر در دیوان های سه گانه جامی


اساطیر در دیوان های سه گانه جامی

به مناسبت پانصدونوزدهمین سال درگذشت نورالدین عبدالرحمن جامی

نورالدین عبد الرحمن بن احمد بن محمد معروف به جامی (۲۴ آبان ۷۹۳- ۲۷ آبان ۸۷۱)، (۲۳ شعبان ۸۱۷ - ۱۷ محرم ۸۹۸ ه.ق) ملقب به خاتم الشعرا شاعر، موسیقیدان، ادیب و صوفی نامدار ایرانی سده نهم قمری است. در آنچه در پی می آید سعی شده است تا با بررسی تجلی شاعرانه اساطیر و داستان های حماسی در دیوان های جامی به عمق اندیشه ها و افکار وی پی برد و در جهت شناخت این شاعر و عارف متفکر بزرگ سده نهم، گامی کوچک برداشت.

یکی از عناصر مهم خیال شاعرانه اسطوره است. اگر دیگر عناصر خیال را ذهن شاعر باید بسازد، این عنصر از پیش ساخته و آماده بوده است و تنها شاعر در کاخ بلندی که از نظم پی می افکند از آن به عنوان مصالحی باید سود جوید و آن شاعری در این زمینه موفق تر است که ترکیب آن را بهتر بداند و در واقع اهمیت دانش اساطیری یکی از این جهت است که مبدا و سرچشمه افکار و عواطف آدمی است و امیدها، آرزوها، ترس ها، محبت ها و لذت های او را معلوم می کند و از این رو با فلسفه و دین ارتباط نزدیک دارد و دیگر از این جهت که در ادبیات و هنر تاثیر فراوان بخشیده است و در بین قدما آنان که از فرهنگ غنی ادب پارسی برخوردارند، کم تر شاعری توانا را می بینیم که از رمزواره ها، به نحو شایسته ای استفاده نکرده باشد، اما برداشت و طرز تلقی شاعران از اسطوره ها، همچنان که از نظر تاریخی به جو سیاسی و اجتماعی و محیط زندگانی ایشان بستگی دارد به میزان هنرمندی و قدرت تخیل ایشان نیز وابسته است اشاره به اساطیر غیرایرانی، در تصویرهای شاعران از اسطوره ها، لطف و رقت شعری بیش تری یافته و این رمزها تا رمز دقیق ترین معانی انسانی و الهی بالا رفته است:

شاه ترکان که پسندیده و به چاهم افکند

دستگیر ار نشو لطف تهمتن چه کنم

که اسطوره بیژن و منیژه را در آن لطافت عرفانی شعر خود به یاری طلبیده است و این تصویر زیبا را ارایه داده است.

بی گمان دگرگونی های تاریخی و اجتماعی، در نگرش و طرز تلقی شاعران از گونه های مختلف اساطیر، تاثیری غیرقابل انکار دارد. با نفوذ مذهب یا گسترش یافتن قدرت های بیگانه در ایران، که در طول تاریخ نوسان های بسیار داشته، در طرز تلقی شاعران از اساطیر، فراز و نشیب های بسیار دیده می شود. در آغاز شعر دری، به ویژه در دوره سامانیان و چغانیان که مخاطبان شعر، مردمی از نژاد ایرانی بودند، طرز برخورد شاعران با اسطوره ها رنگ خاصی دارد، هم از نظر نوع اساطیر و هم از نظر نوع نگرش و تلقی آن ها. در این عصر بهره گیری شاعران از اساطیر نژاد سامی اندک است و بیش تر جنبه ایرانی دارد، اما با نفوذ عنصر ترکی و گسترش روحیه تملق، چاپلوسی و نیز درهم کوبیدن روح ملی، برداشت و طرز تلقی شاعران از اساطیر به دو گونه تغییر پیدا می کند:

نخستین دگرگونی، گسترش حوزه اساطیری نژاد سامی که در کنار اساطیر ایرانی، در صور خیال شاعران فارسی زبان، جای خود را باز می کند و دومین دگرگونی که نتیجه مستقیم عوامل سیاسی و تاریخی است، خوارمایه شمردن و زبونی ارزش های اساطیری نژاد ایرانی است و در شعر دوره غزنویان و به ویژه دوره دوم فرمانروایی ایشان و عصر سلجوقیان گسترش بیش تری می یابد. داستان فردوسی با محمود غزنوی شاهدی براین مدعا است. همین طرز تلقی نژاد ترک از اساطیر ایرانی، که در حقیقت رمزهای معنوی و نشانه های معنویت تاریخی نژاد بود، در شعر گویندگان عصر سلجوقی به روشن ترین وجهی محسوس و آشکار است.

آن چه مسلم است، این است که، عامه مردم با اساطیر و افسانه ها دلبستگی بیش تری داشته اند و از آنجا که همکاری با هیات حاکمه برای ایشان به آن معنا که در مورد طبقه روشنفکر و اهل فضل مصداقی داشته، مفهوم نیافته ایشان پاسداران حقیقی اساطیر بوده اند و می بینیم که در دوره های مختلف کار شاهنامه خوانی و شغل شاهنامه خوانی در میان مردم رواج داشته و هنوز هم، مردمان نواحی مختلف به ویژه عامه اهل خراسان، شب های زمستان را با خواندن شاهنامه و کتاب های افسانه ای سپری می کنند.

از نیمه دوم سده پنجم به ویژه از آغاز سده ششم هجری، آثار ضعف در نظم حماسه های ملی آشکار می شود و از این عهد به بعد است که اندک اندک به نظم آوردن داستان های ملی قدیم متروک می ماند. علت واقعی این امر در میان ایرانیان است که با حفظ و توسعه و نظم حماسه های ملی مباینت دارد.

به هرحال نگارنده سعی خواهد کرد در این پژوهش برداشت شاعرانه عبدالرحمن جامی را از اساطیر و روایت ها در حد توان باز کند. از آن جایی که زبان فارسی مرهون زحمات شاعر بزرگی چون فردوسی است که در راه حفظ زبان و اسطوره های ایرانی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و شاعران پس از وی از جمله استاد جام همواره از شاهنامه بهره مند شده اند. روایت های حماسی، اسطوره ای و تاریخی در دیوان های سه گانه جامی جایگاه ویژه ای دارند به طور کلی اسطوره، حماسه و تاریخ، پیوند ناگسستنی باهم دارند و در یک مسیر قرار می گیرند، "حماسه نقطه اتصال بین اسطوره و تاریخ است و حماسه ها زاییده اسطوره ها هستند. مردمی که دارای فرهنگی دیرینه و پیشینه ای اسطوره ای هستند، می توانند حماسه نیز داشته باشند، اما پاره ای از ملت ها بخت آن را نداشته اند که از سخنوری سترگ و حماسه سرایی چون فردوسی برخوردار باشند که حماسه ملی شان را به شور و شکوهی بی مانند، به شیوه ای بلند و دلپسند و ورجاوند جاودانه گرداند. از این رو پیشینه اسطوره ای این مردمان و حماسه شناسان شناخته و جهانی نشده است.

اشاره به اساطیر، خواه اساطیر ایرانی و خواه غیرایرانی، در تصویرهای شاعرانه مختلف رنگ های گوناگون به خود گرفته است و مطالعه در تحول شعر فارسی نشان می دهد که در طول زمان بهره مند شدن شاعران از اسطوره ها، لطف و دقت شعری بیش تری یافته و این رمزها تا مرز دقیق مبانی انسانی و خدایی بالا رفته است.

شاعران هر کدام از این انواع اساطیر در شعر فارسی، تلقی و برداشت مختلف داشته اند و دگرگونی های تاریخی در پسند یا رد این عناصر اساطیری تاثیر زیادی داشته است.

در دوران عبدالرحمن جامی با توجه به تعلیمات و عقاید وی، می توان گفت که اسطوره های اسلامی که به گفته دکتر شمیسا در مقدمه فرهنگ تلمیحات شامل اسراییلیات و اسطورهای مسیحی هم می شود، پرکاربردتر و در دیوان ها و آثار منظوم شاعران پر رنگ تر به نظر می رسد. باتوجه به اعتقادات استاد جامی، در دیوان های شعری وی اسطوره های اسلامی حجم بیش تری از ادبیات را به خود اختصاص داده است.

عبدالرحمن جامی به واسطه اطلاع و احاطه بر علوم دینی و مذهبی از روایت ها و قصه های اسلامی و دینی و اشعار خود بسیار سود جسته است. وی در بیش از ۳۸۵ بیت به این گونه اساطیر توجه کرده است. جامی، به نام، داستان ها و روایات مربوط به ۲۴ تن از اولیا و انبیا و شخصیت های بزرگ مذهبی و دینی در دیوان های سه گانه خود اشاره کرده است.

اسطوره های شعر جامی ترکیبی است که با عنصر غالب در آن اساطیر و تلمیحات اسلامی و گاه به تطبیق عناصر اسطوره ایرانی و سامی پرداخته از قبیل آمیزشی که در مورد سلیمان و جم شده است جامی نگین رام کننده دیوها را، نه به سلیمان بلکه به جمشید منسوب می داند.

نگینی داشت جم کز یمن آن بود

به ملک انس و جن مسند نشینی

(دیوان جلد ۱، صفحه ۷۰۸)

رمزهای اسطوره واری که در شعر جامی در زمینه عشق وجود دارد، بیش تر رمزهای اسطوره های عرب است، به خصوص داستان های عشقی شاعران عرب، حتی گویندگان دوره اسلامی و همچنین معاشیق عرب و عرایض شعر گویندگان تازی و همچنین اسطوره ها و تلمیحات غنایی ایران از قبیل ذکر شیرین و فرهاد یا خسرو و شیرین و لیلی و مجنون.

استفاده جامی از این گونه اسطوره ها مقدمه ای شد برای خلق آثاری چون مثنوی های هفت اورنگ، که باتوجه به عارف و صوفی مسلک بودن جامی، وی با دیدی عرفانی و برداشتی عارفانه و صوفیانه به این اساطیر نگریسته است.

روی مجنون بود در لیلی ولی زد بحر عشق

عاقبت موجی که گم شد لیلی و مجنون در او

(دیوا ن جلد ۳، صفحه ۵۵۷)

همین طور جامی نسبت به اساطیر ایرانی و حماسی هم بی توجه نبوده هرچند به نسبت با دیگر موارد، کم تر از این اسطوره ها بهره برده، که آن هم با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و محیطی که استاد جام در آن می زیسته و با رواج عقاید عرفانی، دینی و صوفی گرایانه زمینه ای فراهم شد تا به این اسطوره ها کم تر توجه شود.

کاسه می خور که خواهد کاسه سر خاک خورد

بود نقش کاسه زرین سخن کاووس را

(دیوان جلد ۱، صفحه ۲۰۷)

ز نقد عشق چو باشد که خزانه دل را

چه سود حشمت جمشید و گنج افریدون

(دیوان جلد ۱، صفحه ۶۶۳)

وی بیش تر برای وعظ و اندرز و عبرت آموزی از اساطیر حماسی ایرانی بهره برده است. وی به مجموعه داستان های حماسی و اسطوره ای به داستان های جمشید، فریدون، کاووس، کیخسرو و رستم توجه کرده است.

جمشید این پادشاه اسطوره ای در پهنه ادبیات قوم ایرانی و سروده های فارسی سرایان، قلمرو وسیعی را به خود اختصاص داده و علاوه بر قدرت تخیلی که از روز اول در سرزمین اساطیری کسب کرده، قدرت تخیل شاعران و میزان ذوق هنرمندی ایشان نیز روزبه روز بر شوکت و جلالش افزوده، و او را بر قله ای دیگر و تازه تر از رفعت و جلال رسانده است.

جامی هم که فردی ایرانی و علاقه مند به تاریخ و اساطیر ایرانی است، نسبت به این پادشاه بی توجه نبوده و از میان پادشاهان اسطوره ای بیش ترین توجه خود را نسبت به جمشید نشان داده است و به تخت جم، جام جم و جام گیتی نمای اشاره کرده است.

به عقیده جامی جمشید همان سلیمان است و مقصود او از جام و تخت جمشید همان جام و تخت سلیمان است که البته به این مطلب پیش از این اشاره شد. وی در ۴۰ بیت در دیوان های سه گانه خود به داستان جمشید توجه کرده است.

زجام می چو تو را وقت خوش شود

جامی فرید حشمت شاه جم اقتدار طلب

(دیوان جلد۱، صفحه ۲۴۶)

صفت جام جهان بین که حکیمان گویند

رمزی از جام بلور و می بی غش باشد

(دیوان جلد ۳، صفحه ۵۴۸)

پادشاهی فریدون در تاریخ ایران طلیعه روشنایی، آزادی، آبادانی، عدل و دادگستری است، چرا که ظلمت، ظلم و بیداد ضحاک که سالیان دراز براین سرزمین چیره بود، به همت فریدون و پایمردی کاوه آهنگر زدوده شد. تصویری که از فریدون و ضحاک در شعر شاعران آمده است، به علت اشتهار این شخصیت های اسطوره ای بسیار است. اما در دیوان عبدالرحمن جامی به این موضوع کم تر توجه شده است و در پنج بیت به فریدون و گنج فریدونی اشاره شده است.

کرده یاقوتی طبق ها را ز زر ناب پر

گوییا ضحاک گل بر گنج افریدون زده است

(دیوان جلد ۱، صفحه ۳۳۰)

به بهای سر یک موی ز زلفت نرسد

طالب وصل تو گر افریدون آرد

(دیوان جلد ۱، صفحه ۵۲۷)

شیخ جام در دیوان های خود به کاووس و کیخسرو در پنج بیت توجه کرده وی همواره شخصیت های حماسی ایران پیش از اسلام را به واسطه جلال و شکوهشان توصیف کرده و با ذکر نام آن ها ناپایداری و فانی بودن دنیای دون را متذکر شده است.

با طبل اجل کوس نمی دارد سود

صیت کی و کاووس نمی دارد سود

(دیوان جلد ۱، صفحه ۸۵۷)

"بزرگ ترین پهلوان حماسی ما رستم است. آنچه شاید بر بعضی خوانندگان گرامی ما روشن نباشد، این است که روش و منش، کار و کردار بسیاری از پهلوانان داستان های حماسی بعدی و حتی اخلاق و صفات و تدابیرهای بسیاری از پهلوانان و شخصیت های خود شاهنامه تقلیدی از روش و کارهای رستم است و همان گونه که شاهنامه سرچشمه و نخستین منبع و منشا بسیاری چیزها در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی است، رستم نیز پیشرو و پیشکسوت همه پهلوانان ایرانی است و تمام دلیران افسانه، تاریخ و حماسه، قدم برجای پای وی می نهند... و رستم مظهر و سرمشق و نمونه پهلوانان ایرانی است."

استاد جام هم با آگاهی کامل از داستان زندگی رستم در یک بیت به وی اشاره می کند:

بگریز از کشاکش این زال کوژپشت

زیراکه این کمان نه به بازوی رستم است

به عقیده جامی قدرت این روزگار خمیده، آن قدر زیاد است که قدرت فردی مانند رستم در برابر آن چیزی به حساب نمی آید.

بدیهی است که همه شاعران از نظر استفاده از اسطوره ها و داستان های حماسی در اشعار خود در یک سطح نیستند و قدرت برخی از بهره بردن از تلمیحات از دیگران بیش تر است. این مطلب البته به مسایل گوناگون دیگری هم بستگی دارد و یکی از عوامل مهم آشنایی شاعر با این گونه داستان هاست و دیگر، شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه و دیدگاه و جهان بینی شاعر نسبت به این گونه داستان ها و روایات است. با بررسی های انجام گرفته در دیوان های سه گانه شیخ جام و با توجه به ویژگی های سبک عراقی، استفاده از اساطیر ایرانی به ندرت و آن هم به صورت خام و تنها با ذکر نام رجالی معروف چون جمشید، رستم و بدون اشاره به ماجرای خاص به کار رفته است. همانگونه که ذکر شد در این پژوهش سعی شد که با بررسی تجلی شاعرانه اساطیر و داستان های حماسی در دیوان های جامی به عمق اندیشه ها و افکار وی پی برد و در جهت شناخت این شاعر و عارف متفکر بزرگ سده نهم، گامی کوچک برداشت.

نویسنده : سیمین دخت مردانی کرانی

سرچشمه ها

۱- محمدرضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، چاپ هشتم، نشر آگاه، تهران، ۱۳۸۰، صفحه ۲۳۹-۲۴۰.

۲- ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ۴ جلد، چاپ ششم، نشر فردوسی، تهران ۱۳۷۱، جلد ۲، صفحه ۳۶۲.

۳- محمدرضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، چاپ هشتم، نشر آگاه تهران، ۱۳۸۰، صفحه ۲۴۲.

۴- میرجلال الدین کزازی، رویا، حماسه، اسطوره، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۶، صفحه ۱۸۸.

۵- محمد جعفر محجوب، آفرین فردوسی، نشر مروارید، تهران، ۱۳۷۱، صفحه ۱۲۲.

۶- نور الدین عبدالرحمن جامی، دیوان (فاتحه الشباب)، مقدمه و تصحیح اعلا خان افصح زاده، نشر میراث مکتوب، تهران، ۱۳۷۸.

۷- نورالدین عبدالرحمن جامی، دیوان (واسط العقد و خاتمه الحیات)، مقدمه و تصحیح اعلا خان افصح زاده، نشر میراث مکتوب، تهران، ۱۳۷۸.