جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

توزیع ناعادلانه ثروت


توزیع ناعادلانه ثروت

براساس اطلاعات موجود در خلال سال های ۸۵۱۳۸۰, تعداد جوانان ۲۹۲۰ ساله از ۱۲ میلیون نفر بالغ خواهد شد به عبارت ساده تر در این ۵ سال , سالانه ۸۰۰ هزار نفر بر خیل جوانان جویای كار و آموزش عالی , اشتغال و ازدواج افزوده می شود مشخصه اصلی دنیایی كه در آن زندگی می كنیم دگرگونی های پرشتابی است كه تمامی عرصه های زندگی انسان امروزی را تحت تاثیر قرار داده است

تحلیلی‌ بر یادداشت‌ سردبیر محترم‌ روزنامه‌ در تاریخ‌ ۱۰ آبان‌ ۸۴

براساس‌ اطلاعات‌ موجود در خلال‌ سال‌های‌ ۸۵۱۳۸۰، تعداد جوانان‌ ۲۹۲۰ ساله‌ از ۱۲ میلیون‌ نفر بالغ‌ خواهد شد. به‌ عبارت‌ ساده‌تر در این‌ ۵ سال‌، سالانه‌ ۸۰۰ هزار نفر بر خیل‌ جوانان‌ جویای‌ كار و آموزش‌ عالی‌، اشتغال‌ و ازدواج‌ افزوده‌ می‌شود. مشخصه‌ اصلی‌ دنیایی‌ كه‌ در آن‌ زندگی‌ می‌كنیم‌ دگرگونی‌های‌ پرشتابی‌ است‌ كه‌ تمامی‌ عرصه‌های‌ زندگی‌ انسان‌ امروزی‌ را تحت‌ تاثیر قرار داده‌ است‌. تردیدی‌ نیست‌ كه‌ شكل‌ و ساختار فعلی‌ جهان‌ برآیندی‌ از عوامل‌ گوناگون‌ است‌ كه‌ هر یك‌ عملكرد و تاثیر ویژه‌یی‌ دارد. همچنین‌ آشكار است‌ كه‌ علم‌، فرهنگ‌، اقتصاد و سیاست‌ اموری‌ به‌ هم‌ تنیده‌اند و بروز تحولات‌ در هر یك‌ از حوزه‌ها تاثیرگذاری‌ قابل‌ توجهی‌ در دیگر حوزه‌ها دارد اما به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ در هیچ‌ دوره‌یی‌ از تاریخ‌ بشر، دگرگونی‌ و تحولاتی‌ كه‌ در علوم‌ و فناوری‌ پدیدار شده‌ تا بدین‌ حد قادر به‌ تاثیرگذاری‌ بر سایر بخش‌ها نبوده‌ است‌. مجموعه‌ عوامل‌ فوق‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ شكاف‌ عمیق‌ و فزاینده‌یی‌ بین‌ سطح‌ زندگی‌ مردم‌ در كشورهای‌ توسعه‌یافته‌ با كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ شده‌ است‌ كه‌ اساسا از فاصله‌ علمی‌ و فنی‌ بین‌ این‌ گروه‌ها نشات‌ می‌گیرد. علی‌رغم‌ توزیع‌ ناعادلانه‌ ثروت‌ در جهانی‌ كه‌ بطور ناموزونی‌ بین‌ توانگران‌ و

فقیران‌ توزیع‌ شده‌، وضعیت‌ تكان‌دهنده‌ آن‌ است‌ كه‌ خلا عظیمی‌ كه‌ ملل‌ برخوردار از سطوح‌ علمی‌ بالاتر را از پایین‌تر جدا می‌كند بسی‌ عمیق‌تر از فاصله‌ ملل‌ ثروتمند و فقیر است‌. كشورهای‌ توسعه‌یافته‌ بدان‌ جهت‌ از لحاظ‌ علمی‌ و تكنولوژی‌ از قابلیت‌های‌ بیشتری‌ برخوردارند كه‌ در آنها تولید و مبادله‌ اطلاعات‌ بسیار سریع‌تر از كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ صورت‌ می‌گیرد. در نتیجه‌ در این‌ كشورها ثروت‌ و قدرت‌ با شتاب‌ بیشتر تولید، ذخیره‌ و منتشر می‌گردد و این‌ تحولات‌ به‌ آنها امكان‌ می‌دهد تا در صورت‌ برنامه‌ریزی‌ مناسب‌ و كارآمد از قابلیت‌های‌ موجود به‌ پیشرفت‌های‌ فزاینده‌یی‌ دست‌ یابند. با توجه‌ به‌ قابلیت‌های‌ موجود در كشور و وجود نیروی‌ انسانی‌ فعال‌ و جوان‌ در كشور شاید هنوز خیلی‌ دیر نباشد كه‌ با تلاشی‌ همه‌جانبه‌ و بی‌وقفه‌ این‌ شكاف‌ها را پر نمود و فاصله‌ كشور را با سایر كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ كاهش‌ داد، اما در صورت‌ غفلت‌ و كندی‌ در همگامی‌ با این‌ تحولات‌ كشور در فاصله‌ بسیار بعید از مرزهای‌ پیشرفت‌ قرار خواهد گرفت‌ براین‌ اساس‌ گفته‌ می‌شود كه‌ تا چند سال‌ آینده‌ اگر كشور نتواند خود را به‌ توسعه‌ یافتگی‌ برساند فرصت‌ را برای‌ همیشه‌ از دست‌ خواهد داد. بنابراین‌ ما چاره‌یی‌ جز تقویت‌ صنایع‌ كوچك‌ و برپایی‌ ساختارهایی‌ كه‌ بتوانند با برطرف‌ كردن‌ موانع‌ راه‌ را برای‌ ایجاد مبادله‌ سریع‌ دانش‌ و اطلاعات‌ باز كنند نداریم‌. نظام‌ آموزش‌ عالی‌ ایران‌ با وجود توسعه‌ كمی‌ و كیفی‌ چشمگیر در سال‌های‌ متمادی‌ با موانع‌ و مشكلات‌ زیادی‌ روبرو است‌ كه‌ ایفای‌ رسالت‌ اساسی‌ و سنگین‌ یاد شده‌ را با دشواری‌ها و كندی‌های‌ زیادی‌ مواجه‌ كرده‌ است‌. از سوی‌ دیگر توسعه‌ كمی‌ آموزش‌ عالی‌ بویژه‌ در بخش‌های‌ غیردولتی‌ و موسسات‌ وابسته‌ به‌ دستگاه‌های‌ اجرایی‌ حفظ‌ كیفیت‌ و استانداردهای‌ آموزش‌ عالی‌ كشور را با تعارض‌ و چالش‌ جدی‌ مواجه‌ ساخته‌ است‌. انبوه‌ فارغ‌التحصیلان‌ این‌ مراكز و عدم‌ توانایی‌ دولت‌ برای‌ پاسخگویی‌ به‌ نیازهای‌ روز افزون‌ این‌ طیف‌ از جامعه‌ شرایط‌ حادی‌ را فرا روی‌ دولت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ قرار داده‌ است‌. بویژه‌ عدم‌ توانایی‌ بخش‌ خصوصی‌ برای‌ جذب‌ و به‌ كارگیری‌ این‌ نیروها مزید برعلت‌ شده‌ و برشدت‌ مشكلات‌ در سالیان‌ اخیر افزوده‌ است‌. مشكل‌ دیگری‌ كه‌ برمشكلات‌ فارغ‌التحصیلان‌ می‌افزاید غیرمتعارف‌ بودن‌ بازار كار در كشور است‌. زیرا در بازار كار ایران‌ برخلاف‌ بازار كار بسیاری‌ از كشورهای‌ توسعه‌ یافته‌ كه‌ رویكرد بازار كار به‌ نیروی‌ كار ماهر و با تحصیلات‌ عالیه‌ گرایش‌ دارد در ایران‌ این‌ گرایش‌ معطوف‌ به‌ نیروی‌ كار غیرماهر و غیربومی‌ با تحصیلات‌ پایین‌تر است‌ به‌ این‌ ترتیب‌ نرخ‌ بیكاری‌ در كشور همزمان‌ با افزایش‌ تحصیلات‌ افزایش‌ می‌یابد بطوری‌كه‌ نرخ‌ مزبور بیش‌ از ۲۱ درصد عنوان‌ شده‌ كه‌ بالاتر از میانگین‌ بیكاری‌ كشور است‌. تحول‌ دیگر كه‌ در آموزش‌ كشور اعم‌ از دولتی‌ و غیردولتی‌ صورت‌ پذیرفته‌ افزایش‌ تعداد دختران‌ و بعضا غالب‌ شدن‌ تعداد آنها نسبت‌ به‌ دانشجویان‌ یا فارغ‌التحصیلان‌ مرد است‌. این‌ موضوع‌ بویژه‌ در مورد رشته‌های‌ علوم‌ پایه‌ و علوم‌ انسانی‌ بیشتر مصداق‌ داشته‌ و اكثریت‌ دانشجویان‌ یا فارغ‌التحصیلان‌ در سال‌های‌ منتهی‌ به‌ دهه‌ ۸۰ مربوط‌ به‌ دختران‌ می‌باشد.

با توجه‌ به‌ پایین‌ بودن‌ نرخ‌ مشاركت‌ نیروی‌ كار در كشور و بویژه‌ مشاركت‌ نیروی‌ كار زنان‌، مشكلات‌ به‌كارگیری‌ این‌ نیروها ابعاد گسترده‌تری‌ می‌یابد،این‌ موضوع‌ به‌ جوان‌ بودن‌ جمعیت‌ كشور از یك‌ سو و غیرفعال‌ بودن‌ بخش‌ اعظم‌ جمعیت‌ كشور از سوی‌ دیگر مربوط‌ می‌باشد. براساس‌ گزارش‌ دفتر اقتصادكلان‌ سازمان‌ مدیریت‌ و برنامه‌ریزی‌ كشور نرخ‌ مشاركت‌ نیروی‌كار مردان‌ در سال‌ ۱۳۸۰، ۵\۶۱ درصد و برای‌ زنان‌ ۱۱ درصد برآورد شده‌ است‌ كه‌ مبین‌ نامطلوب‌ بودن‌ بازاركار و نبود بازار مناسب‌ برای‌ فعالیت‌ نیروی‌كار بویژه‌ زنان‌ می‌باشد. نكته‌ دیگری‌ كه‌ بسیار حایز اهمیت‌ است‌ تنزل‌ كیفیت‌ آموزش‌ عالی‌ بویژه‌ در چند سال‌ اخیر است‌. هرچند تلاش‌های‌ زیادی‌ برای‌ ارتقای‌ كیفیت‌ آموزش‌ عالی‌ در كشور صورت‌ پذیرفته‌ است‌، اما این‌ افزایش‌ به‌ تناسب‌ جذب‌ دانشجویان‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌ و هنوز كاستی‌های‌ زیادی‌ در این‌ زمینه‌ در كشور بویژه‌ در دانشگاه‌های‌ غیردولتی‌ مشاهده‌ می‌گردد. افزایش‌ غیرمنطقی‌ آموزش‌ عالی‌ بویژه‌ در بخش‌ غیر دولتی‌ در سالیان‌ اخیر بدون‌ توجه‌ به‌ ارتقای‌ كیفیت‌ این‌ موسسات‌ شرایطی‌ را فراهم‌ آورده‌ است‌ تا بسیاری‌ از مراكز دولتی‌ و بعضا خصوصی‌ تمایلی‌ برای‌ به‌كارگیری‌ این‌ نیروها نداشته‌ باشند. افزون‌ براین‌ به‌ دلیل‌ فقدان‌ بسترهای‌ مناسب‌ برای‌ به‌كارگیری‌ نخبگان‌ دانشگاهی‌ و نبود بازار كار مناسب‌ فرار مغزها به‌عنوان‌ یك‌ معضل‌ در چند سال‌ اخیر در كشور نمود یافته‌ بعضا به‌ عنوان‌ بحران‌ از سوی‌ مسوولین‌ مطرح‌ شده‌ است‌. مساله‌ دیگری‌ كه‌ باید به‌ آن‌ تاكید گردد نامطلوب‌ بودن‌ جذب‌ دانشجو در رشته‌های‌ مختلف‌ است‌. زیرا در پاره‌یی‌ از رشته‌ها نظیر علوم‌ پایه‌ و علوم‌انسانی‌ و كشاورزی‌ كه‌ بیشترین‌ دانشجویان‌ و فارغ‌التحصیلان‌ كشور را تشكیل‌ می‌دهند بازار كار مناسب‌ وجود نداشته‌ و اكثر فارغ‌التحصیلان‌ این‌ رشته‌ها با معضل‌ بیكاری‌ مواجه‌ هستند. بویژه‌ این‌ موضوع‌ در مورد فارغ‌التحصیلان‌ دختر بیشتر مصداق‌ دارد. در حال‌ حاضر تعداد زیادی‌ از این‌ فارغ‌التحصیلان‌ با مشكل‌ بیكاری‌ مواجه‌ می‌باشند.

پیشنهادات‌

۱ همكاری‌ علمی‌ آموزش‌ و پرورش‌ با جامعه‌ از جمله‌ صنعت‌ در راستای‌ تشویق‌ دانش‌آموزان‌ به‌ فراگیری‌ علوم‌ و افزایش‌ علاقه‌ آنان‌ به‌ ادامه‌ تحصیل‌ در رشته‌های‌ مورد علاقه‌

۲ اصلاح‌ نظام‌ پرداختی‌ فرهنگیان‌ و ارتقای‌ كیفیت‌ معیشتی‌ و رفاهی‌ مسكن‌ بهداشت‌ درمان آنان‌

۳ توسعه‌ مراكز فنی‌وحرفه‌یی‌ و ارتقای‌ آن‌

۴ توسعه‌ آموزش‌های‌ كارودانش‌ و مهارت‌ آموزی‌

۵ گسترش‌ آموزشكده‌های‌ فنی‌وحرفه‌یی‌ برای‌ تربیت‌ فناوران‌

در این‌ یاداشت‌ یكی‌ از ابعاد مساله‌ بیكاری‌ موانع‌ و مشكلات‌ نظام‌ آموزش‌ عالی‌ آن‌ مورد بررسی‌ و تحقیق‌ قرار گرفت‌، در حالی‌ كه‌ نرخ‌ رشد بیكاری‌ در ایران‌ با توجه‌ به‌ تركیب‌ جمعیتی‌ آن‌ در زمینه‌های‌ دیگری‌ هم‌ دارای‌ ابعاد گسترده‌تر می‌باشد نیازمند بحثی‌ دقیق‌ و كارشناسانه‌ است‌.

مریم‌ صالح‌پور از رشت‌