جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بدقولی آثار و پیامدهای آن


بدقولی آثار و پیامدهای آن

اعتماد متقابل انسان ها, بزرگ ترین سرمایه اجتماعی است هر جامعه ای که افراد آن به یکدیگر اعتماد داشته باشند, به همان میزان از آرامش و آسایش بیشتری برخوردار خواهند بود زیرا اعتماد, همانند سیمان, عامل نگه داری مواد سخت درکنار هم و موجب چسبندگی آنهاست

اعتماد متقابل انسان ها، بزرگ ترین سرمایه اجتماعی است. هر جامعه ای که افراد آن به یکدیگر اعتماد داشته باشند، به همان میزان از آرامش و آسایش بیشتری برخوردار خواهند بود؛ زیرا اعتماد، همانند سیمان، عامل نگه داری مواد سخت درکنار هم و موجب چسبندگی آنهاست. اعتماد متقابل انسان ها درجامعه موجب می شود تا ضمن دست یابی به آرامش و امنیت، از فرصت های متقابل برای آسایش و امکانات یکدیگر بهره مند شوند.

از طرف دیگر هر عاملی این اعتماد اجتماعی را با خطر مواجه سازد، عامل بحران و نابودی آسایش و آرامش جامعه خواهد بود. از جمله این عوامل می توان به بدقولی و خلف وعده اشاره کرد. نویسنده در این مطلب برآن است تا با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، نقش منفی بدقولی را در زندگی فردی و اجتماعی و نیز معنوی و مادی و آثار آن را بیان کند.

● اعتماد، سرمایه اجتماعی

از مفاهیم دین، اصطلاح سرمایه اجتماعی است. این اصطلاح هر چند که بیشتر درحوزه اقتصادی و توسعه مورد توجه اقتصاددانان بوده ولی محدوده آن فراتر از این حوزه و عملکرد و تاثیرات آن نیز گسترده تر و فراتر از آن است. تعاریفی که برای سرمایه اجتماعی بیان می شود نیز بیشتر با رویکرد اقتصادی و توسعه اقتصادی است.

از جمله تعاریفی که برای سرمایه اجتماعی بیان شده می توان به موارد زیر اشاره کرد. برخی گفته اند: سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه و پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می شود (فوکویاما ۱۹۹۹).

پیر بوردیو جامعه شناس متاخر فرانسوی نیز با تقسیم بندی سرمایه ها در نظام اجتماعی به سه شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی معتقد است که سرمایه اجتماعی، ارتباطات و مشارکت اعضای یک جامعه برای نیل به اهداف آنهاست.

سرمایه از نظر بوردیو سه شکل اساسی دارد: ۱- سرمایه اقتصادی که قابل تبدیل شدن به پول است و به شکل حقوق مالکیت قابل نهادینه شدن است. ۲- سرمایه فرهنگی که در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل می شود و به شکل کیفیت آموزشی نهادینه می گردد؛ ۳-سرمایه اجتماعی که از تعهدات اجتماعی ساخته شده است و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی می باشد و یا ممکن است درشکل یک عنوان اشرافی نهادینه شود.

بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تاثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده که این پدیده تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف به جا می گذارد. سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره جامعه و نیز هزینه های عملیاتی سازمانها شود.

سرمایه اجتماعی را می توان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست: اعتماد متقابل، تعامل اجتماعی متقابل؛ گروه های اجتماعی؛ احساس هویت جمعی و گروهی؛ احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛ کارگروهی.

سرمایه اجتماعی مفهومی کلی است که از اجزای متفاوتی تشکیل شده است. ابعاد سرمایه اجتماعی عبارتند از: اعتماد اجتماعی، ارزش های اجتماعی، امنیت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آگاهی و شناخت، انسجام اجتماعی و سرمایه فرهنگی.

به عقیده برخی صاحب نظران، اعتماد مهم ترین بعد سرمایه اجتماعی است و ابعاد دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهد؛ چرا که اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی است و زمینه ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه می باشد.

یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی، «شبکه اعتماد» است. شبکه اعتماد عبارت است از گروهی از افراد که براساس اعتماد متقابل، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلات خود استفاده می کنند. از این رو، اعتماد نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینه های مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد می تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف به وجود آید.

مفهوم مفید بعدی «شعاع اعتماد» است. تمامی گروههای اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. در یک نتیجه گیری می توان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی، برون گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروههای دیگر داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می رود.

به هر حال، آنچه یک جامعه را در کنار هم قرار می دهد و موجب انسجام میان آنان می شود، اعتماد عمومی است که افراد یک جامعه نسبت به یکدیگر دارند. هر چه درجه اعتماد میان افراد جامعه و سطح آن افزایش داشته باشد، به همان میزان انسجام میان افراد جامعه و همکاری و همدلی بیشتر خواهد شد و با افزایش سطح و میزان انسجام، رسیدن به آسایش و آرامش در آن جامعه از ضمانت فزون تر برخوردار خواهد شد.

● نقش بدقولی در بی اعتمادی اجتماعی

قول در فرهنگ و ادبیات عربی به معنای گفتار و سخن آمده، ولی در فرهنگ و ادبیات فارسی، قول به معنای گزاره و جمله انشایی است. در کاربردهای فارسی، قول دادن به معنای وعده به انجام دادن یا ندادن کاری در آینده است. واژه انگلیسی Promise در این معنا به کار می رود.

در حقیقت قول دادن و قرار گذاشتن، نوعی پیمان و عهد زبانی است که میان دو نفر انجام می گیرد. شخصی به صورت عقد یا حتی ایقاع و یک طرفه به دیگری قول می دهد که کاری را انجام دهد و یا کاری را ترک کند. البته در اینکه ترک انجام کاری نیز قول باشد، شک و تردید نیست؛ زیرا کودک مثلا به والدین خود قول می دهد تا از این پس دروغ نگوید و دست به اسباب بازی دیگری بدون اجازه نزند. بنابراین، متعلق قول می تواند فعل یا ترک باشد.

از نظر معنایی، دایره قول و قرار گسترده تر از دایره عقد و عهد و پیمان است؛ زیرا قول و قرار می تواند به شکل ایقاعی نیز انجام گیرد، به این معنا که شخص به خودش قول بدهد که کاری را انجام دهد یا ترک کند و یا اینکه قولی به دیگری بدهد.

به سخن دیگر، قول و قرار می تواند به شکل عقد دوطرفه انجام گیرد و هر یک متعهد به انجام یا ترک کاری شوند و در آخر این قول و قرار، با هم دست بدهند و تعهد بسپارند که ملتزم به آن قول و قرارشان باشند. همچنین می تواند این قول و قرار یک طرفه و به شکل ایقاعی انجام گیرد؛ به این معنا که شخصی متعهد به انجام یا ترک کاری شود بی آنکه طرف دیگری یا وجود داشته باشد یا متعهد به مفاد قول و قرار باشد.

پس براساس تعریفی که در فرهنگ ایرانی و فارسی وجود دارد، قول و قرار، نوعی قول سدید و سخن استوار است که به شکل پیمان و عهد یک طرفه و یا دوطرفه انجام می گیرد و شخص خود را متعهد و ملتزم به انجام مفاد آن می داند.

● تفاوت قول با پیمان و قرارداد

البته قول و قرار با عقد و عهد پیمان و مانند آن تفاوت دارد؛ زیرا قول و قرار بیشتر جنبه اخلاقی دارد، درحالی که عقد و عهد و پیمان، جنبه حقوقی دارد. بر این اساس، مخالفت و عدم وفا به قول و قرار تنها به عنوان یک رذیلت اخلاقی شناخته می شود و کسی که به قول و قرارهایش پایبند می باشد، به عنوان انسانی با فضیلت و بااخلاق شناخته می شود؛ اما مخالفت با عقد و عهد، افزون بر اینکه تبعات اخلاقی دارد، تبعات حقوقی نیز بر آن بار می شود و مجازات های قانونی برای آن در نظر گرفته شده و شخص ملتزم است تا پاسخ گوی تبعات و پیامدهای عدم وفای به عقود و عهود باشد.

بنابراین، میان اصطلاحاتی چون قول و قرار از یک طرف و عقد و عهد و پیمان از طرف دیگر، تفاوت جدی وجود دارد و عواقب و پیامدهای هر یک با دیگری متفاوت است.

بدقولی، از نظر اخلاقی رفتاری نابهنجار و ضدارزشی است که به عنوان یک رذیلت ناپسند اخلاقی معرفی شده است. جامعه ای که از سرمایه اخلاقی و اعتماد عمومی در سطح بالایی برخوردار می باشد افزون بر اینکه متعهد به عقود و عهود می باشد، به قول و قرارهای خود نیز پایبند است؛ زیرا این سطح از اعتماد عمومی موجب افزایش انسجام و همدلی اجتماعی و همگرایی و همکاری میان افراد جامعه می شود و روند معاملات و تعاملات و ارتباطات اجتماعی را تسهیل می کند.

اگر افراد جامعه به قول و قرارهای خود وفادار و صادق الوعد باشند، به جای آنکه همه چیز را در دایره بوروکراسی ثبت و ضبط کنند و زندگی خود را در مجاری قانونی و حقوقی، سامان دهند، در مجاری اخلاقی کارها را پیش می برند و با یک دست دادن و تعهد شفاهی و زبانی، معاملات بزرگی را سامان می دهند و نقل و انتقالات بزرگ به سادگی و آسانی و روانی انجام می گیرد. در چنین جامعه ای که اصول اخلاقی فراتر از احکام قانونی حاکمیت دارد، کارهای بزرگ اجتماعی به سادگی و آسانی صورت می گیرد و افراد جامعه به حکم حاکمیت اخلاق و سطح بالای اعتماد عمومی در آرامش و آسایش در کنار هم زندگی خود را سامان می دهند.

در مقابل، هرگونه بی قولی، به معنای فقدان اعتماد اجتماعی در جامعه و بیانگر نوعی بحران اخلاقی در جامعه است. هرچند که چنین جامعه ای با احکام قانونی وحقوقی سفت و سخت، همکاری اجتماعی را سامان می دهد، ولی نمی تواند به رشد و شکوفایی کامل دست یابد و در دو عرصه آرامش و امنیت و آسایش و رفاه اقتصادی با مشکل جدی مواجه خواهد شد؛ زیرا آنچه جامعه را به کمال می برد، همکاری های همدلانه است که بیانگر انسجام و وحدت ملی می باشد.

به سخن دیگر، اجتماع، خود یک خانواده بزرگ است که اصل حاکم بر آن می بایست اصول اخلاقی و عشق و محبت و مودت جمعی باشد؛ چرا که اگر بخواهد نظام اجتماعی را عقلانیت و حقوق و قوانین، سامان دهد، در یک کف از تعاملات اجتماعی باقی خواهد ماند و هرگز روابط اجتماعی سالم در آن شکل نخواهد گرفت. جامعه همانند خانواده همان اندازه که به عقلانیت و قانون مداری نیاز دارد، فراتر از آن به احسان و محبت و مودت نیاز دارد که ریشه در اصول اخلاقی چون وفای به قول و قرارها دارد. میزان وفای به عهد و سطح عمل و التزام به این قول و قرارها نشان می دهد که تا چه اندازه انسجام و همدلی و نیز همکاری و معاونت میان اعضای یک خانواده بزرگ به نام جامعه وجود دارد. هرچه پایبندی و التزام به قول و قرارها افزایش یابد، به همان میزان سطح اعتماد عمومی و نیز سطح همکاری و همدلی و انسجام نیز افزایش می یابد.

بدقولی در جامعه، به معنای بحران اخلاقی است و از آثار آن بی اعتمادی اجتماعی و از دست رفتن سرمایه های بزرگ برای جامعه و در نتیجه عامل واگرایی و تفرقه و فقدان امنیت و آرامش و همچنین آسایش و کاهش رشد اقتصادی و بحران در آن خواهد بود.

● وفای به قول و قرار، نشانه ای از ایمان

در برخی از روایات وفا به وعده و قول و قرارها نشانه ای از ایمان، و بدقولی نشانه ای از نفاق دانسته شده است: المومن اذا وعد وفی و المنافق از وعد جفی؛ مومن چون وعده دهد و قراری بگذارد، بدان وفا می کند و منافق چون وعده کند بدقولی می کند.

همچنین در روایت است که: آیه المنافق ثلاث: اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا اؤتمن خان؛ نشانه منافق سه چیز است: ۱-سخن به دروغ بگوید ۲- از وعده تخلف کند ۳- در امانت خیانت نماید. (صحیح مسلم، کتاب الایمان، حدیث ۹۸)

خداوند در آیاتی وفاداری به عهد و پیمان و نیز قول و قرارها را بسیار مهم و نشانه ای از مکارم اخلاقی دانسته است. اصولا جامعه اسلامی که می بایست بر مدار اخلاق و محاسن بلکه مکارم آن سامان یابد، جامعه ای است که نه تنها به قول و قرارهای رسمی که در قالب عقد و عهد، نوشته می شود پایبند است بلکه نسبت به قول و قرارهای شفاهی و زبانی نیز ملتزم است و می کوشد تا از مفاد آن تخلف نکند.

جامعه ای که به سوگندها و قول و قرارها و عهد و پیمان های خویش ملتزم نیست، اصلا جامعه ایمانی شمرده نمی شود. خداوند در آیه ۲۱ سوره توبه درباره جامعه کافر، به ویژگی آنان در پیمان شکنی و بدقولی اشاره می کند و می فرماید: اگر سوگندهای خود را پس از پیمان خویش شکستند و شما را در دینتان طعن زدند، پس با پیشوایان کفر بجنگید، چرا که آنان را هیچ پیمانی نیست، باشد که از پیمان شکنی باز ایستند.

اما جامعه ایمانی نه تنها به قراردادهای حقوقی پایبند است بلکه حتی به قول و قرارهای اخلاقی خود نیز ملتزم است و صادق الوعد می باشد. از صفاتی که خداوند برای حضرت اسماعیل نبی(ع) مطرح می کند، صادق الوعد بودن ایشان است و می فرماید: واذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیاً؛ هان ای پیامبر! در این کتاب پرشکوه ات از «اسماعیل» نیز یاد کن؛ چرا که او همواره به وعده های خویش وفا می کرد و پیامبری بود که به سوی قوم «جرهم» فرستاده شد. (مریم، آیه۴۵)

«ابن عباس» آورده است که: حضرت اسماعیل(ع) با مردی عهد بست که در جایی در انتظار آمدن او بماند، و آن بنده خدا وعده اش را فراموش کرد و «اسماعیل» یک سال در آنجا انتظار کشید تا او آمد. این بیان از حضرت صادق(ع) نیز روایت شده است، اما «مقاتل» آورده است که آن حضرت(ع) سه روز در آنجا انتظار کشید. (اصول کافی، کلینی، ج۲، ص۶۸، مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه)

بدیهی است هرگز منظور این نیست که حضرت اسماعیل کار و زندگی اش را تعطیل کرد بلکه مفهومش این است که در عین ادامه برنامه هایش مراقب آمدن شخص مزبور بود. (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ذیل آیه)

درباره رسول خدا(ص) روایت شده است که آن حضرت با شخصی در کنار کعبه قرار ملاقات داشتند و آن شخص فراموش کرد. حضرت تا سه روز منتظر ماند تا به آن شخص خبر دادند، آن شخص آمد و عذرخواهی کرد. همچنین پیامبر با کسی وعده گذاشت که هنگام ظهر او را ملاقات کند، ولی چون او نیامد، حضرت تا غروب منتظر ماند. (تفسیر نور، قرائتی، ذیل آیه)

● لزوم وفای به هر قول و قرار

گاهی انسان با خود قول و قراری می گذارد که آن را انجام دهد و یا ترک کند. مثلا خودمان را ملتزم به انجام دادن یا ترک کاری می کنیم که در اصل شریعت واجب نیست، مثل نذر. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص۵۹۱، «عهد») و گاه نیز با دیگری قول و قراری می گذاریم که به شکل وعده است. اگر خودمان یا دیگری عهدی بستیم یا وعده ای دادیم می بایست به آن وفادار باشیم و برخلاف آن عمل نکنیم؛ زیرا این گونه مخالفت ها نوعی خیانت به خودمان است و رفتاری ضداخلاقی تلقی می شود.

از نظر قرآن هرگونه عهدشکنی در هر قالب و شکلی رفتاری ضداخلاقی است و باید ترک شود؛ زیرا آثار و عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت که از جمله آنها فسق (بقره، آیه۶۲ و ۷۲؛ اعراف، آیه۱۰۲) و نفاق است. (توبه، آیات ۵۷ تا ۷۷) افزون بر اینکه اینگونه رفتارهای ضداخلاقی و ارزشی موجب محرومیت از عنایت خداوندی (آل عمران، آیه۷۷) و دوستی و محبت خدا (انفال، آیات۶۵ تا ۸۵) می شود.

انسان در مقام انسانیت می بایست به هر عقدی که در هر قالب و شکلی چون قول و قرار زبانی یا عهد درونی و بیانی یا عقد حقوقی و قانونی بسته وفادار باشد؛ چرا که آیه یک سوره مائده به صراحت از اوفوا بالعقود تعبیر کرده است؛ صیغه امر «أوفوا» بر وجوب التزام به مفاد عقد دلالت دارد که از آن به لزوم عقد تعبیر می شود و چون «عقود» جمع دارای الف و لام است، عموم از آن استفاده می شود. همچنین از اطلاق عقد و کاربردهای آن می توان دریافت که شامل عهد و قول و قرارها نیز می شود؛ (لسان العرب، ج۹، ص۳۰۹، «عقد») هر چند که در اصطلاح، عقود تنها به قراردادهای حقوقی و قانونی اطلاق می شود و در اصطلاح فقه اسلامی ایجاب امری از یک طرف و قبول آن از طرف دیگر است، به طوری که تأثیر آن به دیگری وابسته باشد. (دائره المعارف، مصاحب، ج۲، ص۱۷۴۵، «عقد» و نیز: مصطحات الفقه، ص۷۷۳)

بنابراین هر کسی که قول و قرار می دهد باید بدان عمل کند و قول و قراری ندهد که توانایی انجام آن را ندارد یا از نظر زمانی و کمیت و کیفیت نمی تواند آنچنان که قول می دهد عمل کند؛ پس با توجه به توان و شرایط خود قول دهد و نگوید که وعده و قولی داده شد و خود را ملتزم به وفای بدان نداند. برخی از مسئولان عادت کرده اند که برای معرفی مجموعه سازمانی و وزارتی خود در رسانه ها وعده هایی بدهند و قول هایی را مطرح کنند که یا توان انجام آن را ندارند یا در آن زمان نمی توانند به پایان برسانند و التزامات و تعهدات خود را انجام دهند؛ اینان باید بدانند که با این کار نه تنها کار ضدارزشی و اخلاقی انجام دادند بلکه سرمایه اجتماعی دولت و نظام اسلامی را با خطر مواجه می سازند.

پس لازم است در قول و قرار گذاشتن ها و وعده دادن ها متوجه بود که آیا از نظر زمانی یا مقدار و کمیت و کیفیت می تواند در آن سطح که قول می دهد عمل کند؛ اگر نتوانست می بایست پاسخ گو باشد و اگر شرایط به نظر او موافق بوده ولی ناگهان شرایط تغییر کرده و او نتوانسته به قول خود عمل کند باید عذرخواهی کند و خود را موظف به پاسخ گویی و عذرخواهی بداند.

علی جمشیدی