جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

۳ قله ترانه سرایی در ایران


۳ قله ترانه سرایی در ایران

اگر قرار بود برای وطن, ترانه ای بسراییم فکر می کنید چگونه باید شروع می شد «ای خطه ایران مهین, ای وطن من» و یا مثلا «ز من نگارم خبر ندارد جز استقامت, وطن علاج دگر ندارد» حتما باید «بهار» بود و پس از انقلاب مشروطه این گونه سرود

آفتاب:اگر قرار بود برای وطن، ترانه‌ای بسراییم فکر می‌کنید چگونه باید شروع می‌شد: «ای خطه ایران مهین، ‌ای وطن من» و یا مثلا «ز من نگارم خبر ندارد جز استقامت، وطن علاج دگر ندارد» حتما باید «بهار» بود و پس از انقلاب مشروطه این‌گونه سرود. اگر در دوره «بهار» نباشیم و از نسل بعد از «عارف» که به شیوه شعر و موسیقی، توامان وفا دارند مثلا «امیرجاهد» چنین ساخته باشد: «هزار دستان به چمن، دوباره آمد به سخن.» اما اگر بعد از ۱۳۱۹ و تاسیس رادیو باشد حتما «مرتضی محجوبی» آهنگی می‌سازد که قرار است بنان بخواند؛ پس لابد شعرش هم از «رهی معیری» است. «من از روز ازل دیوانه بودم.» البته سخن ما از میهن و ترانه‌های حماسی-ملی بود و در همین دوران «دکتر گل گلاب» سرود ایران را برای آهنگی از «خالقی» سرود.

اگر چند دهه ترانه‌سراها با وجه عاشقانگی و تغزلی، مشابه آنچه در رادیو بود پرواز کنیم تا به دهه پنجاه برسیم، خارج از ترانه‌های پاپ و پاپ سیاسی و مد روز، در فضای موسیقی ایرانی هوشنگ ابتهاج است و محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج است و حسین علیزاده، هوشنگ ابتهاج است و پرویز مشکاتیان: «ای عاشقان ‌ای عاشقان پیمانه‌ها پر خون کنید.»مروری کوتاه بر یکصد سال ترانه و تصنیف و ترانه‌سرایی در ایران به‌خوبی نشان می‌دهد که ترانه‌سرایی تا چه میزان اهمیت داشته و شماری از مهم‌ترین آثار موسیقی ایرانی بر پایه کار ترانه‌سرایان استوار شده است. پس از انقلاب به دلایل متعدد، نه‌تنها شعر کلاسیک جای ترانه‌سرایی را می‌گیرد بلکه به جای ساخت ملودی و بعد طراحی شعر ترانه، وجه اصلی، مبتنی بر انتخاب شعر کلاسیک و بعد ساخت ملودی روی آن، رواج می‌یابد. بی‌تردید از شعر کلاسیک نمی‌توان گذشت. حافظ، سعدی و مولانا آنقدر اهمیت دارند که خود را در فضای موسیقی تحمیل کنند. به خصوص که موسیقی ایران بیشتر آوازی است پرسش اساسی اینجاست که اگر شعر کلاسیک و فاخر ایرانی وجهه اصلی اجرای آواز است آیا انتخاب و اجرای آن برای کار ترانه و تصنیف هم به همان میزان اعتبار دارد. آثار ارزشمند و ماندگار آهنگسازان سه دهه آخر اعتبار این رویکرد را نشان می‌دهد. در این میان، باید از رهی معیری، ملک‌الشعرا بهار و امیر جاهد یادی کنیم که از ترانه‌سرایان نامدار این سرزمین‌اند. در اینجا با توجه به اهمیت ترانه‌سرایی در موسیقی ایرانی نگاهی مختصر به آثار این سه ترانه سرا خواهیم افکند.

۱) ملک‌الشعرا بهار: خیلی‌ها معتقدند ملک‌الشعرا بهار به لحاظ سواد و دانش در عرصه ادبیات استادی مسلم، یگانه دوران و حتی در محضر برخی از بزرگ‌ترین ادیبان تمام اعصار بوده است. منبع استناد چنین ادعایی کتاب سبک‌شناسی اوست با این حال وجه شاعری او آنچنان که باید به عرصه عمومی نیامده است و برخی‌ها بر ذوق ادبی‌اش خرده هم می‌گیرند و البته اشعارش چندان هم روان نیست. مردی با دانش بسیار در ادبیات که به فنون ادبی و شعر کلاسیک و پیشینیان بسیار مسلط است و وجه شاعری‌اش با اماواگر روبه‌رو است. ترانه‌های او زیبا، ماندگار، ارزشمند و بخشی از هویت موسیقی ایرانی است که بر موسیقی بزرگانی چون درویش‌خان و مرتضی‌خان نی‌داوود سراییده شده است. بی‌تردید او اگر تنها «مرغ سحر» را هم سروده بود برای شأن ترانه‌سرایی‌اش همین یک ترانه بسیار بسیار مشهور، کافی بود.

۲) امیر جاهد: محمدعلی امیرجاهد را مردم کمتر می‌شناسند و با وجودی که دیوان اشعارش به همراه نت آهنگ‌ها چاپ شده حتی در میان موسیقیدانان هم تنها یکی، دو ترانه‌اش معروف است. شاید خواندن بخشی از نظریات او در مورد خوانندگان، ضمن جذابیت، مجالی برای شناخت بیشترش باشد. «خوانندگان عصر حاضر فقط از روی قریحه و به طور دیمی خواننده شده و هریک که ذوق و سلیقه و صدای مطبوع‌تری داشته‌اند بیش از دیگران مورد استقبال مردم قرار گرفته‌اند ولی هرگاه از نظر علمی و عملی آزمایش شود، نواقص بسیار در وضع و سبک و مایه خوانندگی امروز وجود دارد که تشریح محسوس و قابل فهم به اختصار ممکن نیست. ناگفته نماند، که در آوازخوانی باید موقع و مکان و محیط را در کمال دقت در نظر گرفت. مثلا اول صبح ابوعطا و حجاز و دشتی، شنونده را از حرارت زندگی بازمی‌دارد، در حالی که غالبا نغمه‌های راست‌پنجگاه و ماهور و چهارگاه اعصاب شنونده را تقویت می‌کند و سرور و نشاط می‌بخشد، شور و همایون نیز مخصوص اول شب است که گرمی و هیجان نشاط‌انگیزی در شنوندگان ایجاد می‌کند و نوا نیز اختصاص به آخر شب دارد.»

۳) رهی معیری: محمدحسن رهی‌معیری شاعر و ترانه‌سرای اوایل قرن حاضر هم در عرصه شاعری جایگاه مناسبی داشت و ترانه‌سرایی‌اش هم وجهی نیکو یافت. رهی اگرچه در کار شاعری‌اش رویکردی کلاسیک و به نوعی قدمت‌گرا داشت و نیم‌نگاهی به سعدی در آثارش دیده می‌شود، با این حال ترانه‌هایش در عین نظام واژگانی ادبی وجهی روآمد دارد.

رهی کارش را به نوعی با رادیو و مرتضی‌خان محجوبی شروع کرد و البته بعدها با خالقی، تجویدی و... هم کار کرد.

شاید «خزان عشق» مشهورترین ترانه او باشد اما «کاروان» ساخته محجوبی و در نگاه خود او «آزاده» ساخته تجویدی هم جایگاهی دارند و بخشی از مصاحبه رادیویی با رهی معیری را که مربوط به دهه ۴۰ است دیدگاه او را در مورد ترانه و تصنیف بازتاب می‌دهد. «در مورد تصنیف و ترانه از زمان‌های خیلی قدیم اطلاعات کافی در دست نیست ولی می‌دانیم که بعضی از شعرای کهن شعر خود را با آهنگ می‌خواندند. می‌دانیم که «رودکی» استاد شاعران، قصیده مشهور «بوی جوی مولیان‌ آید همی» را با آهنگ خاصی خوانده و به وسیله نغمه‌های «چنگ» تاثیر آن را چند برابر کرده. متاسفانه چون خطی برای ضبط آهنگ‌های موسیقی قدیم ایرانی وجود نداشته، از ترانه‌های پیشین اثری باقی نمانده ولی آنچه در عرض ۵۰، ۶۰سال اخیر سینه به سینه به ما رسیده، ترانه‌های شیداست.»

الهام تفرشیان