رویای ائتلاف

تلاش برای تک محوری کردن قدرت و یا به تعبیری بدست گیری گرانیگاه اصلاحات به وضوح آن چیزی است که دوم خرداد سخت ازآن رنج می برد

در شرایطی که فضای سیاسی کشور شاهد شکل گیری فضای مبارزات انتخاباتی می باشد، عمق یافتن اختلافات در پیکره گروههای دوم خردادی این روزها آرزوی ائتلاف را برای آنان سخت دست نایافتنی می نمایاند.

گرچه تمامی گروههای اصلاح طلب در موضع وجود یک رقیب مشترک توافق یافته اند ولیکن مسیر اتحاد و ائتلاف در این جبهه دستخوش تلاش برای بدست گرفتن گرانیگاهی قرار گفته که حتی وجود آن رقیب این گروهها را در یک حلقه متحد نمی سازد. اصلاح طلبان که پس از انتخابات ریاست جمهوری و طی کردن سومین انتخابات شوراها به مدل و مکانیسمی جهت ائتلاف دست یافته بودند اما به دلیل جنس انتخابات مجلس شورای اسلامی و نیز عبور رئیس جمهورآینده از میان کرسی های پارلمان اقتضائات عملگرایانه را پیشه خود ساخته و کنش ها و واکنش هایی را برابر یکدیگر تدارک دیده اند. گرچه دراین میان تدبیرپردازان گروههای دوم خردادی برای مدیریت این جبهه و همبستگی بیشتر محورخاتمی- هاشمی و کروبی را مطرح کردند تا بتوانند بخش اعظمی از نحله های فکری در این جبهه را واحد کنند و لیکن با تکذیب این مثلث از جانب اطرافیان آقای هاشمی مثلث اصلاح طلبان به محور خاتمی- کروبی تقلیل یافت. خروج هاشمی رفسنجانی از این مثلث و عبور وی ازنقش آفرینی های جناحی مثلث دیروز اصلاح طلبان را به محوری تبدیل ساخته که بی شک با اظهارات اخیر مهدی کروبی بحران جدید در میان اصلاح طلبان را به نمایش گذاشت.

تلاش برای تک محوری کردن قدرت و یا به تعبیری بدست گیری گرانیگاه اصلاحات به وضوح آن چیزی است که دوم خرداد سخت ازآن رنج می برد.

تلاش های دو سوی محور کنونی اصلاح طلبان برای بدست گیری گرانیگاه زمانی خود را ظهور و بروز می دهد که سید محمد خاتمی این روزها سفرهای استانی و تبلیغاتی خود را سخت افزایش داده و به دنبال تقویت روحیه نیروهای استانی است که پس از انتخابات سال ?? مهدی کروبی با تشکیل حزب اعتماد ملی آنان را تحت لوای ایجاد یک ضربه گیر به دور خود گرد آورده است. مهدی کروبی نیزگرچه با تشکیل حزب اعتماد ملی از بخش سنتی جناح چپ (به دلیل حمایت نکردن مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب از وی در انتخابات) فاصله گرفته است ولیکن مرام و نظام اندیشگی وی آنچنان است که کروبی با بخش های تکنوکرات جناح چپ و گروههای دوم خردای به دلایل مختلفی زاویه دارد. به تعبیر دیگر مهدی کروبی به دلیل تجربه دوران ریاست جمهوری خاتمی بویژه مجلس ششم به صرافت دریافته است که گروههایی همچون سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت همچنان تاثیرگذاری خود را برروی محور دیگردر جبهه دوم خرداد برای خود حفظ کرده اند.

مهدی کروبی بی شک برای محور ساختن خود در جبهه اصلاحات چند دلیل دیگر نیز دارد:

الف) استعداد رادیکالیسم در بخش چپ های تکنوکرات

ب) خصلت طردسازی و انحصارطلبی این جریان

ج) تلاش جریان مزبور جهت تشکیل یک جبهه فراگیر دمکراسی خواهی و افزایش شعاع دایره اصلاح طلبی با دامنه سوسیال دمکرات تا لیبرال دمکرات

د) حرکت و بازی طیف مزبور با نتیجه حاصل جمع جبری صفر و. . .

حال با توجه به این تفاسیر به نظر می رسد که نظر به تاکیدات مهدی کروبی مبنی بر نرسیدن جبهه دوم خرداد به یک لیست مشترک باید عملا آرزوی ائتلاف در گروههای دوم خردادی را دست نایافتنی تلقی کرد مگر آنکه سایر گروههای دوم خردادی طی یک توافق عملگرایانه ?- نقش محوری مهدی کروبی را دراین جبهه بپذیرند?- شرایط و خواستهای حزب اعتماد ملی را در اولویت فعالیت های خود قرار دهند و ?- از هم اینک کاندیدای ریاست جمهوری خود را انتخاب و به توافقات خود پایبند باشند.