پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

دو شیر پیش روی سزار کمدی


دو شیر پیش روی سزار کمدی

وقتی خانواده جورج آن همه فرزندشان را به یادگیری موسیقی ترغیب می‌کردند شاید هیچ‌وقت به فکرشان خطور نمی‌کرد که او دنبال نقاشی برود و دست آخر نمایشنامه‌نویس شود؛ نمایشنامه‌نویسی …

وقتی خانواده جورج آن همه فرزندشان را به یادگیری موسیقی ترغیب می‌کردند شاید هیچ‌وقت به فکرشان خطور نمی‌کرد که او دنبال نقاشی برود و دست آخر نمایشنامه‌نویس شود؛ نمایشنامه‌نویسی که امروز نامش به عنوان یکی از مهم‌ترین شخصیت های تئاتر مطرح است. جورج برنارد شاو (George Bernard, Shaw) نمایشنامه‌نویش ایرلندی در شهر دابلین در سال ۱۸۵۶ به دنیا آمد. در موزه دابلین نقاشی آموخته و بیست ساله بودکه راهی کشور انگلستان شد. در سال ۱۸۹۲ اولین اثر نمایشی خود را که از ژانری کمدی برخوردار بود به جامعه تئاتری عرضه کرد. نمایشی که در سه پرده بر روی صحنه آمد و تجربه موفقی نبود. «مرد سرنوشت» کار بعدی او در سال ۱۸۹۶ به اجرا درآمد؛ اثری که موضوع آن به زمان ناپلئون بناپارت ارتباط دارد و طنز در آن بر واقعیت‌های تاریخی غلبه می‌کند. کمدی اگرچه از نظر موضوع چیزی عمیق نیست اما برای مخاطب جذاب است و مورد استقبال قرار می‌گیرد. اثر بعدی شاو نمایشنامه فیلاندر است؛ نمایشنامه‌ای چهار پرده‌ای که در سال ۱۹۰۷ در لندن به نمایش گذارده شد. موضوع اصلی آن ناسازگاری و تضاد میان عشق و ازدواج و کشمکشی است، میان نسلی که پایبند سنت‌های اجتماعی است؛ نسلی که به قراردادها و سنت‌ها پشت‌پا می‌زند. برنارد شاو در سال ۱۸۹۹ نمایشنامه‌ای تحت عنوان قیصر و کلئوپاترا نوشت که در آن ژول سزار، سزار رومی به صورت طنز تغییر چهره داده است. شاو در مورد این اثر می‌گوید: «من در نمایشنامه‌ام از قیصر، شخصیت دیگری ساخته‌ام؛ شخصیتی به‌کلی متفاوت با آنچه شکسپیر در نمایشنامه‌اش آورده است.» در این اثر نیز مانند سایر آثار او، بازی‌ها بسیار پرتحرک و زنده جلوه‌گری می‌کند و محیط تاریخی به شیوه‌ای مستند و باشکوه است. برنارد در آثارش از شخصیت‌های تاریخی بهره جسته است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان آثار شاو را بیان تاریخی دانست که به شکل کمیک نوشته شده است. به‌طور کلی نمایشنامه‌های جورج یا از نوع کمدی است یا تراژدیی که مایه‌ای از کمدی دارد. موضوع عشق از عناصر همیشگی نمایشنامه‌های او به‌شمار می‌رود.

بهترین آثار نمایشی وی را می‌توان در بین سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۲ جست‌وجو کرد. هنر نمایشی هنرمند در این سال‌ها به حد اعلای پختگی می‌رسد. بعضی از نمایشنامه‌ها را وسیله اصلاح جامعه اروپا قرار می‌دهد؛ اصلاحی براساس عمل منطقی و صادقانه.

در نمایشنامه «انسان و برتر از انسان» زنی را نشان می‌دهد که با تمام وجودش در کنار شوهرش است و به او کمک می‌کند تا مشکلات زندگی را حل کنند. از نظر شاو اگر این نیروی حیاتبخش به طریق درستی راهنمایی شود بشر را به خلق مردان بزرگ قادر می‌سازد. وی در خلق نمایشنامه‌هایش مطالعاتی عمیق در مورد ازدواج، روابط زناشویی و روابط میان والدین و فرزندان انجام می‌دهد تا هنگام نوشتن به متنی علمی و بدون نقص برسد. این نکات روانشناسی و جامعه‌شناختی برای تماشاگر هیجان‌آور است زیرا برخی از این نکات بخشی از زندگی تماشاگران تئاترهای او به‌شمار می‌رود. حتی بعضی از نمایش‌های او جلوه تعلیمی به خود می‌گیرد. مثلاً نمایشنامه «اندروکلس و شیر»، بیشتر شبیه یک کار نمایشی برای بچه‌هاست و جنبه آموزشی دارد؛ آنجا که اندروکلس مردی پاک سرشت و حامی طبیعت، وارد جنگل می‌شود و خاری را از پای یک شیر بیرون می‌کشد. پس از چندی، اندروکلس در یک حادثه به دستور سزار محکوم به مرگ می‌شود و وی را به کام شیری می‌اندازند که برحسب اتفاق همان شیر جنگل است؛ شیری که اندروکلس خار از پایش بیرون کشیده است. مرد و شیر یکدیگر را می‌شناسند و سزار که برخورد این دو را می‌بیند مرد را آزاد می‌کند.

نمایشنامه «اندروکلس و شیر» مثل دیگر نمایش‌های شاو با روح بذله‌گویی توأم است. در آن تضادها و عدم تعادل‌های محیطی در مقابل چشمان تماشاگر قرار می‌گیرند؛ تضادهایی که برمبنای سنت‌ها و قراردادها بنا شده است. نمایشنامه‌های برنارد شاو در اروپا همیشه در حال اجرا بوده است. آثارش ابتدا در میان طبقه فرهیخته جامعه رسوخ کرد و بعداً در میان عامه مردم محبوبیت یافت. برنارد از نمایشنامه‌نویسانی است که بیش از دیگران مورد انتقاد قرار گرفته است، اما او بی‌وقفه می‌نوشت و در طول عمر ۹۴ ساله‌اش بالغ بر ۵۷ نمایشنامه نوشت که اکثراً سه پرده‌ای و تک‌پرده‌ای بوده‌اند. او شیفته کار و تحقیق درباره حقیقت و کمال انسانیت بود.