یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جوانمردی و داد و آواز نرم


جوانمردی و داد و آواز نرم

اگر بخواهیم بعد اسلامی سنت اسلامی را در جوامع قدیم ایران مورد بررسی قرار دهیم, بهترین نمونه برای مطالعه, فرهنگ جوانمردی و فتوت است فرهنگ جوانمردی عموما برگرفته و متاثر از احادیث و روایات معصومین است که در قالب رفتار جوانمردان محقق شده است

اگر بخواهیم بعد اسلامی سنت اسلامی را در جوامع قدیم ایران‌ مورد بررسی قرار دهیم، بهترین نمونه برای مطالعه، فرهنگ جوانمردی و فتوت است. فرهنگ جوانمردی‌ عموما برگرفته و متاثر از احادیث و روایات معصومین است که در قالب رفتار جوانمردان‌محقق شده است.

نکته بسیار مهم در باب این فرهنگ، این است که حتی امروزه نیز می تواند نکات بسیار جالب و قابل به کارگیری برای زندگی امروزه ما داشته باشد. پهلوانان و جوانمردان ایرانی در سلوک خویش اصول و مبانی را مرعی می داشتند که اهم آن بر مدار هفت خصلت استوار بود که در زیر به بررسی کوتاه هر یک می پردازیم.

ـ دفاع از مظلوم و ضعیف: مولف سمک عیّار می نویسند: در جوانمردی روا نیست که قومی را در بلا رها کنیم.

فتیان راستین به این صفت متصف بوده و ازآنان جز جوانمردی و رادی انتظار نمی رفت. آنان با اعمال نیک و پسندیده و حفظ نوامیس مردم و دفاع از ضعفا در قبال ستمگران و ایجاد داد و دهش و قضاوت به عدل و پاکدامنی و عفت و دستگیری از فقرا و نیالودن به خصال ناجوانمردی شهره بودند.

فتیان سعی بلیغ به کار می بردند که خود را به ناجوانمردی نیالایند و جوانمردی را نه تنها در قول، بلکه در عمل نیز به قدرت و شدت رعایت کنند. آنان با حمایت از بیچارگان و غربا و مسافران وایجاد امنیت برای شهرها و روستاها موجب آسایش مردمان آن نواحی شده و با این اعمال خصال پاک اخلاقی و انسانی و رادمردی را نصب العین خود می کردند و در تمامی عمر به این شیوه عمل می کرده و روزگار می گذراندند؛ بنابراین یکی از اصول فتوت رعایت صفت دفاع از ضعفا و مظلومان چه پنهان و چه آشکار بوده است.

ـ راستی : جوانمردان، راستی و صداقت را سرلوحه زندگی خود قرار داده و در همه حال با این صفت روزگار می گذراندند، چنانچه از فتیان و جوانمردان راستین بجز راستی دیده و شنیده نشده است. جوانمردان در تمامی شئون زندگی چه در گفتار و چه در پندار و کردار پای از دایره راستی بیرون نگذاشته و کذب را به درون خود راه نمی دادند و هرگز از آن خارج نمی شد ند. حتی برای جوانمرد واقعی دروغ مصلحتی نیز روا نبوده، گرچه راستی و صداقت به ضرر وی تمام شده باشد.

ـ ستّاری : پرده پوشی اسرار و نقایض مردم و آشکارا نکردن آن و چشم پوشی از خطاهای آنان از وظایف عیّاران است و جوانمردان در رعایت این صفت سعی بلیغ به کار می برند. قابوس وشمگیر در کتاب خود در این باره داستانی نقل می کند: «شنودم که روزی به قهستان قومی از عیّاران نشسته بودند. مردی از در آمد و سلام کرد و گفت من رسولم از عیّاران مرو و شما را سلام فرستادند و می گویند که در قهستان چنین و چنین عیّارانند. یک کس از ما به خدمت شما می آید و سوألی داریم، اگر سوأل ما را جواب به صواب دهید که ما راضی شویم اقرار دهیم به کهتری شما و اگر جواب صواب ندهید اقرار دهید به کهتری ما.گفتند بگوی. گفت بگویند که جوانمردی چیست و ناجوانمردی چیست و میان جوانمردی و ناجوانمردی فرق چیست و اگر عیّاری بر راه گذری نشسته باشد، مردی بر وی بگذرد و... مردی با شمشیر از پس وی فراز آید و قصد کشتن وی دارد و عیّار را برسد که فلان مرد از اینجا گذشت؟ عیّار را چه جواب باید داد؟ اگر بگوید غمز (سخن چینی) کرده باشد و اگر نگوید دروغ گفته باشد و این هر دو عیّار پیشگی نیست. عیّاران قهستان چون این مسأله بشنودند به یکدیگر همی نگریستند. مردی بود در آن میان... برخاست و... گفت اصل جوانمردی آن است که هر چه بگویی بکنی و میان جوانمردی و ناجوانمردی فرق آن است که صبر کنی و جواب عیّارآن بود که از آنجا که نشسته باشد یک قدم فراتر نشیند و گوید، تا من اینجا نشسته ام کس نگذشت، تا راست گفته باشد و چون این سخن دانسته باشی درست گشت تو را که مایه جوانمردی چیست» و از این داستان مشهود است که کتمان اسرار و ستّاری در میان جوانمردان تا چه حد دارای ارزش و اعتبار است.

ـ مروّت: جوانمرد واقعی در صفت اخلاقی مروّت حدّ و مرزی قائل نشده و در تمامی شئون زندگی، خود را ملزم به رعایت صفت مروّت حتی بر بیگانگان و دشمنان خود می دانست (جوانمردان، مروّت را بدایت جوانمردی، نهایت آن را بدایت فتوت، نهایت فتوت را بدایت ولایت متصور شده، سخت بدین امر و رعایت جزء به جزء آن معتقد بودند و در رسیدن به سرچشمه ولایت که در وجود سرور جوانمردان عالم علی المرتضی(ع) و اولاد پاکش متجلّی گشته از هیچ کوششی فرو گزاری نمی کردند).

بنا بر اصل مروّت، هرکسی را که به عیاران پناه می آورد، در کنف حمایت خود قرار داده و از جان و دل پذیرای مهمان خود بوده و احترام و ارزش فراوانی برای او قائل شده و دشواری و گاهی خطراتی را نیز از جانب مهمانان فراری و تعقیب شدگان از سوی دستگاه های حکومتی بر جان می خریدند.

مولف سمک عیّار می نویسند:

از جوانمردی کدام شقه داری، روح افزا گفت: از جوانمردی امانتداری به کمال دارم که اگر کسی را کاری افتد و به من حاجت آرد من جان پیش او سپر کنم و منت بر جان دارم... و اگر کسی در زینهار من آید به جان از دست ندهم تا جانم باشد و هرگز راز کسی با کسی نگویم و سرّ او را آشکار نکنم.

ـ امانتداری: جوانمردان به جهت صفات عالی و اخلاقی خود همواره مورد اعتماد و اطمینان مردان و زنان اهل زمان خود بودند و چه بسا که در بسیاری موارد جوانمردان محرم راز این افراد بوده و به عنوان اعتماد ، مکنونات قلبی و اسرار یا انواع اشیای خود را جهت حفظ و حراست نزد ایشان می سپردند و جوانمردان خود را ملزم به حفظ و حراست این امانات تا پای جان می کردند. در تواریخ به کرات از افرادی که جهت سفر به اماکن مقدسه، اشیای گرانبهای خود را نزد ایشان به امانت سپرده و بعداز سالیان دراز هنگام مراجعت آن امانت را از جوانمرد شهر یا منطقه خود باز پس گرفته اند، یاد شده است. امانتداری جوانمردان دامنه گسترده تری داشته است از جمله:

امانت در گفتار، امانت در کردار، امانت در اندیشه و اسرار دیگران، امانت در کار و پیشه و... .

ـ وفای به عهد: یکی دیگر از اصول و مبانی فتوت واقعی، وفای به عهد وپیمان بوده و جوانمردان در این امر شهره خاص و عام بودند. از جوانمرد راستین خلف وعده سر نمی زده و اگر چنین امری پیش می آمد بناچار عواقب ناشی از آن را به جان می خرید و تنبیهات سختی را به تشخیص پیر یا کهترعیّار مردان بالاجبار پذیرا می شده است. از جمله این تنبیهات اصل اخراج بوده است (تنبیهات مختلف دیگری نیز نسبت به خطای خاطی از سوی پیر فتیان مد نظر قرار می گرفت که در تواریخ مدون ذکری به میان نیامده، بلکه در میان خود ایشان مرسوم بوده و جزو رمز و رازهای آیین جوانمردی بوده است که سینه به سینه نقل گردیده، از جمله پُرکردن آب انبارهای افراد سالخورده یا تهیه هیزم مردمان از کار افتاده از بیابان به مدت معین و قراردادی).

ـ حق نمک: فتیان به حق نمک و حفظ حرمت آن سخت معتقد و پایبند بودند. اگر جوانمردی با فرد یا افرادی نمک می خورد هرگز نمکدان نمی شکست و در هر زمان حق نمک را حتی بعد از سالیان دراز نیز حفظ و حراست می کرد. هرگز خیانتی از فتی واقعی نسبت به حق نمک دیده نشده و قسم ایشان به نمک همانند قسم های بزرگ بوده است.

نمک و حقوق آن در میان طوایف و نژادهای مختلف ایران تا امروز مرسوم بوده و اگر با شخصی بیگانه نمک خورده شود، فرد در کنف حمایت میزبان قرار گرفته و همچنین مال، جان و نوامیس میزبان نیز همانند نوامیس و جان و مال فرد نمک خورده بوده و خیانت به هیچ عنوان قابل گذشت و اغماض نبوده است و در زمان حال نیز به فردی که بدی یا خیانتی را نسبت به دیگری انجام می دهد، می گویند نمک خورد و نمکدان شکست . حق نمک در میان طبقات اصیل و سنتی ایرانی تا امروز حفظ و صیانت گردیده و یکی از خصال باارزش اخلاقی این سرزمین کهن است.

هوشنگ شکری



همچنین مشاهده کنید