سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

چالش امنیتی


چالش امنیتی

بدون تردید, انقلاب اسلامی ایران را می توان نقطه عطفی در تحولات بین المللی تلقی كرد جمهوری اسلامی ایران در حالی موجودیت یافت كه ایدئولوژی اصلی آن در تضاد كامل با سیاست های كاخ سفید بود چنین فرآیندی موجب شد كاخ سفید از آغاز انقلاب تاكنون سیاست های خصمانه ای را علیه كشورمان اتخاذ كند

بدون تردید، انقلاب اسلامی ایران را می توان نقطه عطفی در تحولات بین المللی تلقی كرد. جمهوری اسلامی ایران در حالی موجودیت یافت كه ایدئولوژی اصلی آن در تضاد كامل با سیاست های كاخ سفید بود. چنین فرآیندی موجب شد كاخ سفید از آغاز انقلاب تاكنون سیاست های خصمانه ای را علیه كشورمان اتخاذ كند.موقعیت و جایگاه ممتاز ایران در منطقه و مناسبات بین الملل، واشنگتن را واداشت

تا رویكردها و جهت گیری های سخت گیرانه تری را با به كارگیری عباراتی چون تروریسم، ناقض حقوق بشر و محور شرارت اتخاذ كند.نوشتار زیر، مروری است بر فراز و فرودهای رابطه ایران و آمریكا و چالش های امنیتی میان دو كشور كه می خوانید:

حضور در ایران

با اشغال ایران توسط متفقین در جریان جنگ جهانی دوم و حضور تأثیرگذار ایالات متحده در ایران، زمینه های حضور گسترده و سلطه همه جانبه آن فراهم شد. آمریكا با درك موقعیت استراتژیك و ژئواستراتژیك ایران و برخورداری از منابع عظیم نفت و همسایگی با شوروی، گسترش روابط دوجانبه و حذف سلطه انگلیس، سلطه مستقیم را در سیاست های استراتژیك خود قرار داد؛به گونه ای كه با افزایش حجم كمك های مستقیم و غیرمستقیم، تشكیل شبكه جاسوسی و جذب عوامل و دوستان، نفوذ در دستگاه های نظامی و غیرنظامی، تأثیرگذاری بر افكار عمومی، با حمایت از تمامیت ارضی ایران در جریان تجزیه آذربایجان توسط شوروی، طرح شعارهای استقلال، توسعه و آزادی در جهت تحقق اهداف بلندمدت خود اقدام كرد.

كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گام بلندی در جهت سیاست های بلندمدت و تسلط بر ایران و حضور همه جانبه و تأثیرگذاری در تمامی زمینه های دولتی بود.از جمله پی آمدها و آثار كودتای ۲۸ مرداد، گره خوردن امنیت داخلی و خارجی به اقدامات و سیاست های ایالات متحده، در راستای تأمین منافع آن بود. تشكیل سازمان اطلاعات و امنیت كشور(ساواك)، سازماندهی، تجهیز، آموز ش و گسترش نیروهای مسلح، نفوذ در سازمان ها و گروه های سیاسی و اجتماعی بخشی از اقدامات داخلی، تشكیل پیمان بغداد (و تبدیل آن به سنتو بعد از خروج عراق)، برقرار كردن روابط ویژه ایران و اسرائیل، ایفای نقش ژاندارمری در خلیج فارس برای حفاظت از منافع ایالات متحده، مقابله و سركوب گروه ها و جریان ها و سازمان های مسلمان و ضد آمریكایی، مهمترین زمینه های اقدامات امنیتی، سیاسی و نظامی دو كشور بود.

اهمیت حضور و سلطه ی ایالات متحده در ایران و منافع عظیمی كه توسط رژیم شاه در اختیار آن كشور قرار گرفت به اندازه ای بود كه «كسینجر» یكی از استراتژیست های ایالات متحده گفت: «شاه نادرترین متحد آمریكا در جهان بود» (۲) ایران «جزیره ثبات» و حیات خلوت دائمی آمریكا در خاورمیانه و یكی از دو ستون (همراه با اسرائیل) مورد اتكای آمریكا و غرب - خصوصاً در دهه۵۰ (شمسی) و با افزایش ناگهانی درآمد نفت برای تضمین سلطه نظام سرمایه داری و تداوم جریان نفت ارزان - و تضمین امنیت اسرائیل و اقمار آمریكا در منطقه، در سیاست خارجی آمریكا از جایگاه ویژه ای برخوردار شد. تحلیل و تبیین چگونگی روابط دو كشور و رابطه ویژه شاه زمامدار آمریكا نیازمند تحقیقی مستقل است.(۳)

آمریكا و انقلاب اسلامی

با آگاهی از آنچه كه در ۲۵ سال بعد از كودتا گذشت، وقوع انقلاب اسلامی پدیده ای فوق العاده یا بسیار مهم نبود، بلكه از دیدگاه تمامی تحلیلگران سیاسی و اجتماعی غرب پدیده ای عجیب، باورنكردنی، ناشناخته و غیرمتعارف بود كه بسیاری از معادلات، اوضاع و احوال و ساختارهای موجود را دگرگون و شرایط كاملاً متفاوتی را ایجاد كرد. غرب به ویژه آمریكا مجبور شد بازتعریف و بازشناخت و بازبینی كاملاً عمیقی از اسلام، روحانیت، تشیع و ایران داشته باشد. رویكرد اولیه غرب «سیاست صبر و انتظار» برای آشنایی و آمادگی برخورد با پدیده جدید بود، اما ایالات متحده به دلایلی چند از همان آغاز نه تنها واقعیت را پذیرا نشد، كه صریحاً و علنا و با تعصب در مقابل آن ایستاد. ایالات متحده حاضر به اعتراف و به رسمیت شناختن و تن دادن به موازین، مقررات و اصول متعارف بین المللی نشد. با این تفكر و موضع گیری وضعیت كاملاً جدید و پیچیده ای شكل گرفت كه در طی ۲۵ سال گذشته جغرافیای سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی منطقه را دگرگون كرده است. جریان روابط و آنچه بر دو كشور پس از پیروزی انقلاب گذشته از ابعاد متعددی قابل پژوهش و نتیجه گیری می باشد. اما آنچه در این نوشتار به اختصار به آن پرداخته می شود، چالش های امنیتی ناشی از تعارض دو كشور و تضاد دیدگاه ها و منافع ملی است. در سیاست خارجی و بین المللی هر كشور نمودهایی از تهدید و ضدیت بر ضد دیگران وجود دارد. این امر در رویكرد واقع بینانه نسبت به رفتار دولت ها ظهور بیشتری دارد. كسب قدرت و اقتدار در ابعاد متعددی برای به حداكثر رساندن منافع ملی و رقابت با دیگران اصل اساسی در سیاست می باشد. بر این اساس، سیاست بین المللی به ویژه در نظام های استكباری مبتنی بر قدرت است و چالش های امنیت و منافع ملی كه اساسی ترین مقولات مورد توجه دولت ها و مراكز علمی و مطالعات سیاسی و اجتماعی است.

در تعاملات و برخوردهای جمهوری اسلامی ایران و آمریكا طیف گسترده ای از تهدیدات - كه شامل مؤلفه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی می باشد - نقش دارد. لذا سطح تهدیدات و چالش های امنیتی برضد ج.ا.ا. رو به افزایش است.

آمریكا و سیاست دشمن سازی

وجود دشمن و تهدید جدی خارجی برای سیاست داخلی و جلب پشتیبانی و حمایت از دولت در سیاست خارجی، یكی از شگردهایی است كه بعضی دولت ها برای انسجام داخلی و اهداف خارجی به كار می گیرند. ایالات متحده به دلائل متعددی - از جمله نداشتن هویت مشترك و قابل اتكا - به شدت نیازمند مجری این سیاست بوده و می باشد. پس از جنگ جهانی دوم، خطر غول كمونیسم، فرصتی برای سركوب حركت های ضد امریكایی، سلطه، استثمار و خلاصه هر ظلم و تجاوزی در جهان بود.(۴) سیاست ضدكمونیستی ایالات متحده منافع فوق العاده ای برای دولت و ملت آمریكا در داخل و خارج داشت؛ به گونه ای كه زمینه ساز قدرت بلامنازع جهانی آن شد:

پس از فروپاشی شوروی، برای آینده ایالات متحده یكی از سه احتمال متصور بود:

۱. نظام سرمایه داری و سلطه جهانی آمریكا نیز همانند شوروی متلاشی شود.

۲. نظام دوقطبی به نظام چند قطبی تغییر وضعیت دهد و آمریكا یكی از چند قدرت بزرگ شود.

۳. آمریكا به صورت «تك ابرقدرت» و «حاكم بلامنازع» جهان شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.