جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

شرح ویرانی


شرح ویرانی

کسی چنان که منم در زمانه بی کس نیست
جهان بناست که باشد ولی از این پس نیست
به انتقام کدامین گناه می سوزم
مرا رها بگذار، این شکنجه ها بس نیست
دلی برای به دریا زدن مرا کافی ست
دلی که …

کسی چنان که منم در زمانه بی کس نیست

جهان بناست که باشد ولی از این پس نیست

به انتقام کدامین گناه می سوزم

مرا رها بگذار، این شکنجه ها بس نیست

دلی برای به دریا زدن مرا کافی ست

دلی که از غم دیوانگان ملبس نیست

نگو فضای قفس شرح حال ویرانی ست

که طعم حادثه تا انتها چنین گس نیست

دوباره کهنه سواری غریب می میرد

به روی لاشه ی گندیده غیرکرکس نیست