چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

بدترین نوع ترور


بدترین نوع ترور

بی تردید یکی از زشت ترین چهره های ترور, استفاده از نام دین و مذهب است ترور ها گاه از سوی یک فرد انجام می شود و گاه یک دستگاه یا حتی یک دولت, اما انگیزه ترورها مهم تر از عوامل اجرایی آن است

بی‌تردید یکی از زشت‌ترین چهره‌های ترور، استفاده از نام دین و مذهب است. ترور‌ها گاه از سوی یک فرد انجام می‌شود و گاه یک دستگاه یا حتی یک دولت، اما انگیزه ترورها مهم‌تر از عوامل اجرایی آن است.

برخی ترورها از روی انگیزه های سیاسی صورت می گیرد و برخی از روی انگیزه های قومی یا دینی. ترورهای سیاسی، چارچوب مشخصی دارد.

بیشتر ترورهای سیاسی به صورت یک سناریو طراحی و به اجرا گذاشته می شود. هدف در ترورهای سیاسی بیشتر سیاستمداران سرشناس است. گاه نیز گروهی با انجام یک ترور مشخص می خواهد به گروه رقیب پیامی بفرستد. این ارسال پیام های خونین از سوی دستگاه های اطلاعاتی و دولت ها نیز انجام می شود. ترورهای قومی و قبیله ای، رنگ و بویی از دوران جاهلیت و یک توحش دیرپا دارد که حمله های شبانه و غافلگیرکننده، ترور رهبران قبایل و اقوام از جمله این اقدامات تروریستی است.

اما چنان که گفته شد، بدترین و خطرناک ترین شیوه های ترور، کشتن دیگران به نام دین است. این اتفاق زمانی می افتد که اهداف سیاسی به رنگ مذهب آغشته می شود یا یک گروه تروریستی می خواهد برای توجیه اعمال خود از دین سوءاستفاده کند. القاعده یک شبکه تروریستی بین المللی است که از دین برای ترور استفاده می کند. این گروه با تکیه بر برداشت های افراطی از دین اسلام، جوانان گمنام را جذب خود کرده و برای انجام عملیات تروریستی در اقصی نقاط جهان آموزش می دهد. حادثه ۱۱ سپتامبر یکی از برجسته ترین اعمال تروریستی گروه القاعده بود که انجام آن به چند جوان تحصیلکرده مسلمان و عرب در آمریکا واگذار شد. القاعده به همین شیوه ادامه داد و با ورود به عراق جنگ های فرقه ای را هم چاشنی آن کرد. اقدامات تروریستی القاعده در عراق که به رهبری ابومصعب الزرقاوی صورت می گرفت اوج این فعالیت ها بود. برای نخستین بار القاعده در عراق از عملیات انتحاری برای کشتن انبوه شهروندان شیعه استفاده کرد؛ سلسله عملیاتی که در آن افراد بی گناه فراوانی کشته شدند. این شیوه هنوز هم ادامه دارد و رهبران القاعده برای تربیت انتحاری های خود از شیوه های مختلفی استفاده می کنند که در سرلوحه آنها آموزش های مذهبی سخت و خشن به چشم می خورد.

به نظر متفکران شیعه، دین اسلام با ترور و تروریسم هیچ نسبتی ندارد و کرامت انسانی به گونه ای گرامی داشته می شود که هیچ کس حق خدشه دار کردن آن را ندارد. در قرآن، کلمه «ارهاب» که امروزه به عنوان ترور از آن استفاده می شود، به معنای ترس از خدا تعبیر و درجاهایی نیز از آن به عنوان ترساندن دشمنان از طریق قدرت نظامی آشکار معرفی شده است. در سنت و سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه نیز حادثه ای که به عنوان یک حادثه تروریستی یاد شود مشاهده نمی شود. از آن گذشته، امامان شیعه همواره در معرض طرح ها و توطئه های تروریستی قرار داشته اند که شهادت امام علی(ع) یک نمونه بارز و برجسته آن است. روحانیون شیعه نیز به تبعیت از ائمه خود با ترور و تروریسم میانه ای نداشته و هرگونه اقدام تروریستی را مخالف دین دانسته اند.

اما در میان اهل سنت روحانیونی هستند که از اقدامات تروریستی حمایت می کنند. یک نمونه آن حمایت روحانیون وهابی وابسته به عربستان سعودی است که همچنان از اقدامات تروریستی گروه های مخالف در سوریه پشتیبانی می کنند. با وجود این که بارها اقدامات تروریستی این گروه ها به عیان نشان داده شده برخی روحانیون اهل سنت از جمله شیخ یوسف القرضاوی، روحانی مصری تبار ساکن قطر از آنان حمایت کرده وجوانان را به پیوستن به آنها تشویق می کنند. حمایت امروز این روحانیون از گروه های تروریستی شاید برای عده ای تعجب آور باشد اما اگر روند کار گروه های تروریستی طی یک دهه گذشته دنبال شود، این مساله طبیعی و عادی جلوه خواهد کرد. از یک دهه پیش که شبکه القاعده به اقدامات تروریستی دست زد بسیاری از کارشناسان نسبت به عواقب این گونه اعمال هشدار دادند و نوشتند خطر این گونه اقدامات بیش از آن که متوجه کشورهای غربی و از جمله آمریکا باشد متوجه دین اسلام خواهد بود. از این رو سفارش کردند که باید از همین ابتدای کار با قاطعیت جلوی سوءاستفاده از دین گرفته شود تا گروه های تروریستی به خود جرات ندهند اقدامات خشن و وحشیانه خود را به عنوان «جهاد در راه خدا» توجیه کنند.

معروف است که می گویند همیشه انحراف های مذهبی از نقاط ریز و خطوط باریک شروع می شود و در ادامه فاصله گرفته و روز به روز بر زیان و ضررشان افزوده خواهد شد. از همان دوران که اسامه بن لادن و ایمن الظواهری، پیام های رادیویی و ویدئویی خود را با آیاتی از قرآن کریم شروع کردند این احساس خطر وجود داشت اما کمتر کسی به آن توجه می کرد. استفاده از قرآن واحادیث برای توجیه اعمال تروریستی یک بدعت خطرناک بود که علاوه بر آسیب رساندن به دین به تروریست ها این امکان را می داد تا با قدرت و اعتماد به نفس بیشتری به اعمال غیرانسانی خود ادامه دهند.

متاسفانه تروریسم هنوز هم درجهان قربانی می گیرد و ترور به نام دین نیز همچنان ادامه دارد. به نظر می رسد هنوز هم دیر نشده و علمای دینی می توانند با تفکیک مبانی دینی از مسائل سیاسی راه را بر سوءاستفاده گروه های تروریستی ببندند و اجازه ندهند دین قربانی مطامع گروه های تروریستی در سراسر جهان ـ از عراق گرفته تا سوریه ولبنان و از شرق گرفته تا غرب ـ شود.

رحیم محمدی