یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

متمایزترین سانحه


متمایزترین سانحه

خبر سوانح هوایی, هولناک است, هولناک تر از خبر هرگونه تلفات سوانح, حوادث و حتی جنگ هاست وقتی خبر سقوط یک هواپیما را می شنویم, حس ترس و وحشت برای ما حادث می شود, به نحوی که گویی این حادثه درباره یکی از نزدیکان ما, و حتی خود ما رخ داده است شاید هیچ حادثه ای به این شدت با ما رابطه نزدیکی برقرار نکند

خبر سوانح هوایی، هولناک است، هولناک‌تر از خبر هرگونه تلفات سوانح، حوادث و حتی جنگ‌هاست. وقتی خبر سقوط یک هواپیما را می‌شنویم، حس ترس و وحشت برای ما حادث می‌شود، به نحوی که گویی این حادثه درباره یکی از نزدیکان ما، و حتی خود ما رخ داده است. شاید هیچ حادثه‌ای به این شدت با ما رابطه نزدیکی برقرار نکند.

وقتی خبر کشته شدن افرادی بی گناه در یک جنگ را می شنویم نیز، اگر ردی از انسانیت در ما موجود باشد، بسیار متاثر می شویم. اما شکل این دو تاثر بسیار متفاوت با تاثر ناشی از خبر سانحه هوایی است زیرا کشته شدن در جنگ، در ساختار ذهنی ما، به شکل سنتی، معنادار است.

عمدتا یک سوی جنگ باطل است، و گاه یک سوی آن، حق است. ناراحتی انسان ها برای کشته شدگان سوی باطل جنگ، از جنس افسوس به حال آنهاست؛ افسوس به حال کسانی که نه راه درستی و اخلاق را طی کردند، و نه بهره ای از جنگ طلبی و زیاده خواهی خود بردند، آنها بازندگان بزرگی هستند اما در اینجا به نوعی می توانیم ناراحتی خود را با متهم کردن آنها در مرگ خودشان، تسکین دهیم.

ناراحتی ما برای کشته های سویه حق یک جنگ نیز از جنس خاصی است، ما مرگ آنها را ارزشمند و معنادار می یابیم، و بنابراین حس تلخ و عبثی نسبت به مرگ آنها نداریم.

اما خبر مرگ حادثه دیدگان در یک سانحه هوایی به طور معمول چنین نیست. وقتی خبر یک سانحه هوایی هواپیمای مسافربری را می شنویم پیش از هر چیز وضعی را به یاد می آوریم که یک مسافر هواپیما در آن قرار دارد؛ یک وضع استثنایی که با هیچ وضع دیگری قابل مقایسه نیست.

اغلب سرنشینان هواپیمای مسافربری در یک اطمینان محض و کور قرار دارند، اطمینان به مجموعه ای از تشکیلات، که به طور معمول، هیچ اطلاعی از آنها ندارند: وضع فنی هواپیما، وضع روانی و جسمی خلبان، وضع فنی رادارهای برج مراقبت و شرایطی که کارمندان آن دارند و... یک اختلال کوچک در هر یک از اعضای این مجموعه می تواند تمام سرنشینان یک هواپیما را با مرگی نابهنگام و هراسناک مواجه کند.

چنین وضعی با هیچ یک از اوضاع دیگری که در آن قرار داریم، قابل مقایسه نیست. حتی در تصادفات رانندگی نیز مسافران عمدتا به چنین شیوه ای غافلگیر نمی شوند، و پیش از هر حادثه، معمولا مسافران از نامساعد بودن وضع جاده، یا خودرو، یا تمرکز نداشتن راننده، مطلع می شوند و این در حالی است که مسافران هواپیما، عمدتا تا لحظه ای قبل از سانحه مرگبار، با هیچ علامت هشداربرانگیزی مواجه نمی شوند و اگر هم استثنائا با چنین علامتی مواجه شوند، هیچ قدرتی برای جلوگیری از سانحه ندارند بنابراین مسافرت با یک هواپیما، به معنای اعتماد و اطمینانی است تقریبا کور به یک مجموعه بزرگ.

از این رو، خبر مرگ مسافران در سانحه هوایی، برای ما، از هر خبر دیگری هولناک تر است، این هولناکی همراه است، زیرا ما نه قادریم به این مرگ ارزش و بهایی ببخشیم و نه قادریم مسافران را در مرگ خود مقصر بدانیم.

شاید سانحه هوایی هواپیمای مسافربری، تلخ ترین و نفرت انگیزترین نمونه تبعات زندگی در معیت با فناوری است. اعتماد فناوری و شبکه عناصری که فناوری ایجاد می کند، در مسافرت هوایی به اوج خود می رسد.

اعتماد به این شبکه پیچیده و حساس، در سطح مسافران، ناگزیر است، اما این به معنای رضایت دادن به مراقبت و نظارت حداقلی به این مجموعه نیست بلکه اولا به واسطه اهمیت موضوع، شایسته است این نظارت با سختگیرانه ترین معیارها صورت گیرد و ثانیا حوزه عمومی نیز به واسطه رسانه های علمی، درمعرض اطلاعات علمی و میزان رعایت معیارهای مسافرت هوایی، از سوی شرکت ها و عاملان مربوط قرار گیرند، به نحوی که اطمینان کور، به حداقل میزان ممکن کاهش یافته و اعتمادآگاهانه به حداکثر ممکن ارتقا یابد.

حسین برید