سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

تاریخ سازی در بزنگاه تاریخ


تاریخ سازی در بزنگاه تاریخ

درباره جهانگیر میرشکاری

تعریف سینما به مثابه هنر، در نخستین سال‌های پس از انقلاب، راهی بود برای حفظ آن. این نگاه راست‌کیشانه به سینما، هرچند که یکی از دلایل مهم ورشکستگی سینمای ایران در سال‌های اخیر، لااقل از جنبه نظری هست ولی در عین حال هویت کنونی سینمای ایران را ساخته است.

به این ترتیب وظیفه‌یی برای هنرها و از جمله برای سینما تعریف شد تا واقعیت را بگوید و حتی حقیقت را. از یک منظر همین باور از سینما، انتظار مواجهه واقع‌گرایانه را از سینما داشت و همین تفاوت در نگاه و تغییر ذایقه، به تغییرات بنیادین در ساختار سینمای ایران منجر شد. قرار بود همه‌چیز در خدمت این واقع‌گرایی باشد، از نوع قصه‌ها تا پرداخت بصری، چه در فیلمبرداری، چه در صحنه و لباس و چه در چهره‌پردازی و سایر جزییات. طبیعی بود که این نوع نگاه جدید که ریشه در آخرین سال‌های پیش از انقلاب داشت تمایل به هر چه واقعی نشان دادن داشت و دیدنی‌ترین جلوه این تمایل در بازیگری بود. صدابرداران سر صحنه از همین دوره بود که قدم به سینمای ایران گذاشتند.

از یک سو، تمایل به واقع‌گرایی، به معنی هنرپیشگانی بود که طبیعی رفتار کنند و از سوی دیگر تغییر در تلقی از سینما، شکل تولید فیلم در سینمای ایران را تغییر داد. پیش‌تر از این دوبله یکی از راه‌های کم کردن مدت زمان تولید و در عین حال کم کردن هزینه‌ها بود که به شیوه‌یی مرسوم در سینمای تجاری ایران تبدیل و به شکل گرفتن زیبایی‌شناسی‌اش منجر شد. در حالی که در شکل جدید تولید و با تصدی‌گری دولت، مدت زمان تولید پروژه‌های سینمایی افزایش یافته بود که به تغییر در الگوی تولید راه می‌داد، فیلمبرداری به تدریج از حالت روی دست خارج شد و سر و کله صدابرداران سر صحنه هم پیدا شد. جهانگیر میرشکاری یکی از نخستین کسانی بود که در سال‌های پس از انقلاب قدم در این راه گذاشت.

درباره رابطه مابین سینما و تلویزیون در ایران کمتر گفته شده است ولی بسیاری از تغییرات فنی، ساختاری و حتی زیبایی‌شناسانه سینمای ایران ماحصل تلویزیون است، میرشکاری نیز یکی از کسانی است که کارش را در تلویزیون آغاز کرد. در واقع کار او و دیگر صدابرداران سر صحنه هر چند در سینما نوآورانه بود ولی در واقع کار روزمره‌یی بود که او همه روزه داشت در تلویزیون انجام می‌داد، سنت تازه صدابرداری همزمانی که با ورود او به سینما به تدریج به سنتی مرسوم در تولید فیلم در ایران تبدیل شد، ماحصل نوآوری تلویزیون بود. با توجه به همه اینها پس عجیب نبود که در نخستین سال‌های ورود صدابرداری سر صحنه، این کار بیشتر به فیلم‌هایی محدود می‌شد که قرار نبود چندان توفیقی در گیشه داشته باشند، چنانچه تا سال‌های میانی دهه ۱۳۷۰ هنوز بسیاری از فیلم‌های تجاری سینمای ایران دوبله می‌شدند ولو اینکه خود بازیگران به جای خود حرف می‌زدند، مثلا به فیلم «بلوف» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۷۲) نگاه کنید که خسرو شکیبایی به جای خودش صحبت می‌کند.

تلاش میرشکاری و دیگران در سال‌های میانه دهه ۱۳۶۰ کار را به جایی رساند که سینمای ایران در این سال‌ها یکسره سنت قدیمی‌تر دوبله‌اش را فراموش کند و دیگر همه فیلم‌ها به شکل صدابرداری همزمان فیلمبرداری شوند، تنها مثال نقض شاید فیلم «جرم» (مسعود کیمیایی، ۱۳۹۰) باشد که آن هم هنگام عرضه نسخه دی‌وی‌دی‌اش با دو صدای سرصحنه و دوبله عرضه شد. به این ترتیب بود که سنت دوبله که هنوز به چشم عده‌یی نوستالژی روزهای خوش سینماست، به شکلی حاشیه‌یی در سینمای ایران تبدیل و کم و بیش از ساختار تولید فیلم خارج و به جریانی در عرضه انیمیشن‌های ویدیویی یا دوبله برنامه‌های مختلف تلویزیونی محدود شد.

به این ترتیب به تدریج این سنت حتی به تولید فیلم‌های تجاری هم راه یافت چنانچه از میانه دهه ۱۳۷۰ و با کنار رفتن نسل قدیمی فیلمسازان تجاری، نسل جوان‌تر که با این شیوه جدید آموزش دیده بودند هم صدابرداری سرصحنه را به دوبله ترجیح دادند. جهانگیر میرشکاری شاید ناخواسته، بیان جدیدی به سینمای ایران داد و سازوکار آن را متحول کرد. سینمای ایران بعد از ورود او یکسره به چیزی جدید تبدیل شد. رویای آنانی که سینما را هنری والا می‌انگاشتند، چه غلط و چه درست، به حضور کسی چون میرشکاری شدیدا وابسته بود. حضور او در بزنگاه تاریخی سینمای ایران نامش را برای همیشه در سینمای ایران جاودانه کرد. در آینده، اگر از سینمای ایران سخنی گفته شود، بدون نام بردن از او ناقص خواهد بود.

حافظ روحانی