شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

گاه رویاها را به حال خود واگذاریم


گاه رویاها را به حال خود واگذاریم

رویای ذهنی شما چیست؟ منظور از این پرسش این است کاری که واقعا دوست دارید مانند سفر به دور دنیا، گرفتن یک جایزه بزرگ، آموختن زبانی جدید یا بالا رفتن از کوه اورست. خوب این خیلی خوب …

رویای ذهنی شما چیست؟ منظور از این پرسش این است کاری که واقعا دوست دارید مانند سفر به دور دنیا، گرفتن یک جایزه بزرگ، آموختن زبانی جدید یا بالا رفتن از کوه اورست. خوب این خیلی خوب است که ما چنین آرزوهایی داشته باشیم. اما چه کارهایی برای آرزوهایتان انجام داده اید. برای مثال از شغل تان انصراف بدهید همان طور که هر کاری که دوست دارید انجام دهید. این می تواند کمی سخت باشد. آن وقت چگونه پول برای زندگیتان به دست می آورید؟ و فرض کنید ضمن آن که درآمد و شغل مهمی دارید. آیا حاضرید برای به دست آوردن آرزوهایتان این شغل را رها کنید؟ یک مثال: پل درایسون چهل سال سن دارد. او حرفه خود را با تجارت آغاز کرد و خیلی زود در کارش موفق شد. او ثروتی را با احداث کارخانه که تجهیزات پزشکی به مردم بود ارایه می کرد، به دست آورد. سپس او وارد سیاست شد. او پول زیادی برای حزب کارگر به دست آورد. دولت انگلستان نیز او را به استخدام هایوس آف لرد درآورد جایی برای طبقات بالایی اتاق پارلمان بریتانیا است.(این یعنی که او الان لرد درایسون است نه به طور ساده آقای درایسون) سپس او وزیر نیرو در این کشور شد. او عهده دار خرید تجهیزات برای نیروی مسلح بود. او به طور آشکار یک شغل سیاسی خوب و آینده درخشان داشت اما لرد درایسون یک رویا داشت. آرزوی او ماشین سواری با سرعت زیاد بود. او یک ماشین استون مارتین شش سیلندر خرید. او در پیست ماشین سواری رانندگی می کرد. سپس او در مسابقات شرکت کرد و پس از مدتی در چند مسابقه برنده شد.

مردمی که او را می شناختند گفتند او خیلی شجاع و باهوش است. مخصوصا خیلی علاقمند به راندن ماشین است. در هر صورت من فکر می کنم که ماشین سواری مسابقه ای احمقانه مانند بوکس است با وجود این که می دانم خیلی ها با من موافق نیستند. خیلی هم دوست دارم نامه استعفای لرد درایسون را بخوانم. در این نامه جناب لرد می نویسد که فرصت برای رقابت در مسابقات امریکا برای سال آینده را پیدا کرده است. او علاقه خودش را برای گرفتن جایزه مسابقه لومانز بیست و چهار ساعته فرانسه اعلام می کند و با این جود فرصت ادامه کار در پارلمان را ندارد. پس، از شغلش استعفا می دهد. دوست دارید نامه ای برای رییس تان بنویسید؟

جناب رییس، من می خواهم به کیش بروم و در آنجا به غواصی در اعماق دریا بپردازم. لطفا استعفای مرا بپذیرید. یا جناب رییس، من خیلی خوشحالم که توی دربند دارم کباب چنجه درست می کنم من به خاطر خواسته های قلبی ام از کارم استعفا می دهم، چون می خواهم اولین کسی باشم که عقبکی از کوه پایین می آید!