چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

راه خداوند


راه خداوند

روزگاری مردی فاضل زندگی می کرد. او هشت سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا می شد و دعا می کرد تا روزی با یکی از اولیایی خدا و یا مرشدی آشنا شود .
یک روز هم …

روزگاری مردی فاضل زندگی می کرد. او هشت سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا می شد و دعا می کرد تا روزی با یکی از اولیایی خدا و یا مرشدی آشنا شود .

یک روز هم چنان که دعا می کرد، ندایی به او گفت به جایی برود. در آ«جا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را نشانش می دهد. مرد وقتی این ندا را شنید. بی اندازه مسرور شد و به جایی که به او گفته شده بود، رفت. در آنجا با دیدن مردی ساده، متواضع و فقیر با لباسهای مندرس و پاهای خاک آلود، متعجب شد.

مرد آن طرف را کاملا نگاه کرد اما کس دیگری را ندید. بنابراین به مرد فقیر رو کرد و گفت : « روز شما بخیر » مرد فقیر به آرامی پاسخ داد : « هیچ وقت روز شری نداشته ام »

پس مرد فاضل گفت : « خداوند تو را خوشبخت کند »

مرد فقیر پاسخ داد : « هیچ گاه بدبخت نبودم »

تعجب مرد فاضل بیشتر شد : « همیشه خوشحال باشید »

مر فقیر پاسخ داد : « هیچگاه غمگین نبودم »

مرد فاضل گفت : « هیچ سر در نمی آورم. خواهش می کنم بیشتر به من توضیح دهید »

مرد فقیر گفت : « با خوشحالی این کار را می کنم. روزی خیر برایم آرزو کردی در حالی که من روز شری نداشته ام زیرا در همه حال، خدا را ستایش می کنم. اگر باران ببارد یا برف، اگر هوا خوب باشد یا بد، من همچنان خدا را می پرستم. اگر تحقیر شوم و هیچ انسانی دوستم نباشد، باز خدا را ستایش می کنم و از او یاری می خواهم بنابراین هیچ گاه روز شری نداشته ام.

تو برایم خوشبختی آرزو کردی در حالی که من هیچ وقت بدبخت نبوده ام زیرا همیشه به درگاه خداوند متوسل بوده ام و می دانم هرگاه که خدا چیزی برایم نازل کند، آن بهترین است و با خوشحالی هر آنچه را برایم پیش بیاید، می پذیرم. سلامت یا بیماری، سعادت یا دشمنی، خوشی یا غم، همه هدیه هایی از سوی خداوند هستند.

تو برایم خوشحالی آرزو کردی، در حالی که من هیچ گاه غمگین نبوده ام زیرا عمیق ترین آرزوی من، زندگی کردن بنا بر خواست و ارده ی خداوند است ».

aramesh-e-motlagh.mihanblog.com