سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

عالی قاپو و مسجد شیخ لطف الله چگونه ساخته شد


عالی قاپو و مسجد شیخ لطف الله چگونه ساخته شد

كوچك بودن مسجد شیخ لطف الله كه رو به روی كاخ عالی قاپو قرار گرفته, باعث شده كه در مورد ارتباط این دو بنا, افسانه هایی را به پا سازند اگر به راهنمایان محلی این دو بنا رجوع كنیم خواهند گفت كه در زیر میدان نقش جهان تونلی ساخته اند كه این تونل بین مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو حفر شده است تا زنان شاه عباس از درون این تونل عبور كنند و به مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو برسند اما آیا واقعا زنان شاه عباس برای رفتن از كاخ به مسجد از این تونل مخفی عبور می كرده اند

احداث میدان های دولتی در عهد صفویه از اهمیت خاصی برخوردار شد. میدان عبارت بود از محوطه ای كه بناهای عمده شهر در آن قرار می گرفت. این بناها عبارت بودند از: كاخ سلطنتی یا دیوان خانه حكومتی، بازار، مسجد جامع و بزرگ شهر. از بهترین نمونه های موجود در تاریخ ایران می توان به میدان نقش جهان اشاره كرد. عناصر تشكیل دهنده میدان نقش جهان عبارتند از: كاخ عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله، بازار، مسجد امام.

در این میان مسجد شیخ لطف الله و كاخ عالی قاپو، رو به روی هم قرار گرفته اند. كوچك بودن مسجد شیخ لطف الله كه رو به روی كاخ عالی قاپو قرار گرفته، باعث شده كه در مورد ارتباط این دو بنا، افسانه هایی را به پا سازند. اگر به راهنمایان محلی این دو بنا رجوع كنیم خواهند گفت كه در زیر میدان نقش جهان تونلی ساخته اند كه این تونل بین مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو حفر شده است تا زنان شاه عباس از درون این تونل عبور كنند و به مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو برسند. اما آیا واقعا زنان شاه عباس برای رفتن از كاخ به مسجد از این تونل مخفی عبور می كرده اند؟

مسجد شیخ لطف الله، بر خلاف مساجد اصفهان حیاط ندارد و مناره ای هم برای آن نساخته اند. رنگ كاشی های گنبد این مسجد هم بر خلاف دیگر مساجد ایران به رنگ نخودی است. به راستی داستان بنای عالی قاپو و مسجد شیخ لطف الله چه بود؟

● نوروز ۱۰۰۶، اصفهان

سال ها بود كه شاه عباس به اصفهان رفت و آمد داشت. او هر از گاهی به باغ بزرگ شهر اصفهان رفت و آمد می كرد. این باغ در زمان شاه طهماسب صفوی ساخته شده بود. سال ها قبل در این باغ، بنایی را مرمت كرده بودند. این بنا كاخ كوچكی بود كه در عهد تیموریان بنا شده بود. شاه عباس تصمیم گرفت كه عید سال ۱۰۰۶ هجری قمری را در آن كاخ بگذراند. او پس از آن كه موقعیت مناسب آن باغ را دید، تصمیم گرفت بنای كاخ را توسعه دهد و ساختمان هایی به صورت اندرونی و بیرونی به آن اضافه نماید. او دستور داد در این باغ بزرگ و زیبا، آبدارخانه، اصطبل و ساختمان های دیگری هم بنا كنند. او همچنین درباریان را تشویق كرد كه در مجاورت این باغ خانه هایی برای خود بسازند. شاه عباس تصمیم گرفته بود اصفهان را پایتخت حكومت خود قرار دهد.

خبر در بین معماران شهر پیچید كه شاه عباس قصد آن دارد بنای كاخ تیموریان را توسعه دهد. شاه، معماران زبده شهر را به كاخ خود در محله «دردشت» دعوت كرد و از آنها خواست كه طبقاتی روی طبقات كاخ تیموری بنا كنند. او به معماران گفت كه در صدد طرحی برای باغ كاخ هم باشند. معماران در این میان به مشورت پرداختند. پس از چند روز مشاوره به نزد شاه بازگشتند، و پیشنهاد دادند كه درمحل باغ، میدانی بزرگ بنا كند. آنها به شاه گفتند كه این میدان محل مناسبی برای تجمع مردم در روزهای مهم سال خواهد شد. آنها به شاه پیشنهاد دادند كه ساختمان های مهم شهر را در اطراف همین میدان بنا كند. شاه، طرح معماران شهر را پسندید و دستور داد هر چه سریع تر بنای عمارت میدان نقش جهان را آغاز كنند.

میدان نقش جهان به طول ۴۴۰ قدم و عرض ۱۶۰ قدم در حال ساخت بود. بنای میدان به گونه ای ساخته می شد كه عمارت عالی قاپو در مغرب آن قرار می گرفت.

معماران دیگری نیز روی كاخ دوره تیموری بنایی سه طبقه بر پا كردند. قسمت پایین عالی قاپور را اختصاص به دیوان خانه قرار دادند. آنها این قسمت از كاخ عالی قاپو را «دولت خانه مباركه» نامیدند. دولت خانه جایی بود كه كارهای اداری حكومت در آن انجام می گرفت. در طبقات بالایی كاخ هم، اتاق های اختصاصی شاه عباس قرار داشت.

سر در عالی قاپو از مرمر عالی ساخته شد. برای ورود به عالی قاپو، اختلاف سطحی به ارتفاع ۶ انگشت ساخته شد. این آستانه نیز از مرمر سبز رنگ ساخته شد. رنگ سبز نشانه معصومین علیه السلام بود. مردم هنگام ورود به بنا، هرگز اجازه نداشتند پا روی آن قرار دهند. هر كس كه پای خود را روی این سنگ قرار می داد، به شدت مجازات می شد. مردم می بایست این سنگ را می بوسیدند.

در چوبی عالی قاپو را نیز به صورت مرتفع ساختند. این در را از یكی از روضه های نجف اشرف آورده بودند. این در به گونه ای مقدس شده بود كه حتی پادشاه نیز از آن به صورت سواره وارد نمی شد.

پس از این سر در، دو تالار بزرگ ساخته شد. این دو تالار، به عنوان دیوان خانه شاه مورد استفاده قرار می گرفت. در یكی از این تالارها كارمندانی كار می كردند و مامور بودند تا نامه هایی را كه برای شاه فرستاده شده بود، تنظیم كنند و جواب آن را تهیه نمایند.

تالار دیگر محل استقرار وزیر شاه بود. در كنار این تالار دو اتاق بزرگ برای استقرار نگهبان شاه ساخته شد. نام این دو اتاق را «كشیك خانه»‌می گفتند. چندی نگذشت كه مردم شهر برای فرار از تنبیه و یا جور ظالمان به این دو اتاق پناه می بردند و از شاه طلب كمك می كردند.

تالار دیگری در درون عالی قاپو ساخته شد. این تالار مخصوص دیدار شاه با سفیران كشورهای خارجی بود و در انتهای باغ كاخ سلطنتی قرار داشت. در اطراف ورودی قصر، پلكان های مارپیچ كوچكی ساخته شد. این پله ها طبقات پایین را به طبقات بالاتر ارتباط می داد. در هر طبقه نیز یك تالار مركزی ساخته شد. در اطراف، اتاق های كوچك دیگری نیز اضافه گردید.

● سال ۱۰۱۱ هجری قمری

چندی از بنای عظیم میدان نقش جهان نگذشته بود كه به شاه عباس خبر رسید شیخ لطف الله، از علمای بزرگ شیعه، به قزوین پناه برده است. شیخ لطف الله از علمایی بود كه در جبل العامل لبنان ساكن بودند. هنگامی كه به او خبر رسیده بود در ایران پادشاهان صفوی، مذهب رسمی كشور را تشیع اعلام كرده اند و فقه های شیعه را مورد احترام قرار می دهند، او نیز مانند جمع كثیر دیگری از علمای بحرین و جبل العامل، و در اوایل عمر خود از لبنان به ایران مسافرت كرد و در مشهد مقدس مقیم شد. شاه عباس چون از ورود او به ایران آگاه گردید، شیخ لطف الله را به خدمت آستانه حضرت امام رضا (ع) مفتخر گرداند.

شاه عباس تصمیم گرفته بود كه علمای شیعه را در پایتخت جدید خود اسكان دهد. بنابراین دستور داد كه شیخ لطف الله به اصفهان عزیمت كند. او معماران شهر را برای احداث محل تدریس شیخ به عمارت نیمه تمام كاخ عالی قاپو فرا خواند و به آنها گفت: «ای معماران بزرگ اصفهانی، نیك می دانید كه شیخ لطف الله از علمای بزرگ عالم تشیع، میهمان كشور ماست. او چندی پیش، برای آن كه از گزند ازبكان در امان باشد، به قزوین، پایتخت ما پناه برده. نیك می دانید كه قزوین تا سالی پیش از پایتخت های ما به شمار می رفت، اما اراده كرده ایم كه این شهر، اصفهان را، پایتخت خود قرار دهیم. به همین دلیل، این عالم بزرگ نیز در پایتخت ما اقامت خواهد كرد و به تدریس مشغول می گردد.

حال از شما معماران اصفهانی، درخواستی دارم و آن این كه برای این مرد بزرگ بنایی در خور، جهت تدریس و برای عمارت شیخ ما طرحی نو در اندازید.»

فردای آن روز، هر یك از معماران با نقشه ای به دربار شاه رفتند. در این میان، پیر مردی به نام استاد حسین، نقشه ای متفاوت داشت. او مسجدی كوچك و بدون حیاط را طراحی كرده بود. او حتی برای مسجد شیخ هم مناره ای طراحی نكرده بود. این نقشه باعث تمایز طرح او با دیگر طرح ها می شد. وقتی كه شاه از طرح استاد حسین خوشش آمد، همهمه در میان معماران پیچید. شاه طرح عجیبی را پسندیده بود. یكی از معماران نزد شاه رفت و گفت: «ای پادشاه، امر شما مبارك است؛ اما آخر چگونه می توان مسجدی را بدون مناره ای طراحی كرد. ما كه برای سر در مسجد خود مناره طراحی می كنیم، تنها به دلیل زیبایی مساجدمان نیست، مناره برای جلوگیری از رانش طاق های سر در مسجد است تا مسجد خراب نشود؛ حتی در یزد برای جلوگیری از خراب شدن طاق ها، برای مناره ها دو پشت بند عظیم ساخته اند. حال چگونه این مسجد و آن سر در بلندش پایدار خواهد بود.»

شاه عباس گفت: «راست می گویی. من هم مسجد جامع یزد را دیده ام، الحق كه پشت بندهای عظیمی دارد. حالا چه پاسخی داری، استاد حسین؟»

استاد حسین گفت: «آری، گفته های معمار درست است. مناره ها همان كار را می كنند؛ اما اگر به جای مناره در اطراف سر در مسجدمان دیوارهایی بسازیم، باز هم سردرها خراب خواهد شد؟»

همه معماران یك صدا پاسخ دادند: «خیر، استاد.»

محمدباقر خسروی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.