جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

بگردیم دنبال خوبی‌‌ها


بگردیم دنبال خوبی‌‌ها

آنقدر از اتفاق‌های بد و ناخوشایند نوشته‌ایم و نوشته‌اند و گفته‌ایم که گویی دیگر هیچ اتفاق خوبی و هیچ حادثه مثبتی در اطرافمان رخ نمی‌دهد. آنقدر از خودمان و از همسایه‌ها و فامیل …

آنقدر از اتفاق‌های بد و ناخوشایند نوشته‌ایم و نوشته‌اند و گفته‌ایم که گویی دیگر هیچ اتفاق خوبی و هیچ حادثه مثبتی در اطرافمان رخ نمی‌دهد. آنقدر از خودمان و از همسایه‌ها و فامیل و در و دیوار و این و آن غیبت کرده‌ایم که گویی انگار به هیچ وجه نمی‌شود رودررو حرف زد.

انگار که نمی‌شود از خوبی‌ها گفت. همه ما که نه، اما بسیاری از ما انگار ذهنمان را عادت داده‌ایم به هیجان‌های منفی و دلمان نمی‌خواهد از رخدادهای خوب و از خوبی‌ها لذت ببریم.

حرف که می‌زنیم مدام به دنبال مچگیری هستیم. فکر می‌کنیم همه دروغ می‌گویند، مگر این که خلافش ثابت شود.

برخی از ما حتی به خودمان زحمت نمی‌دهیم به دنبال راست و دروغ حرف آدم‌ها برویم و از همان ابتدا بنا را بر دروغ بودن حرف می‌گذاریم و براساس این ذهنیت واکنش‌هایی نشان می‌دهیم که نتیجه‌اش معمولا خوشایند و مطلوب نیست.

ماجرا برای برخی از ما دیگر از نیمه‌های پر و خالی لیوان‌ها گذشته و انگار زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم که ماهیت خود لیوان‌ها را زیرسوال ببریم.

برخی از ما، شاید هم بسیاری از ما دیگر احوالپرس کسی نمی‌شویم، مگر این که کاری داشته باشیم. برخی از ما اگر کسی که سال‌ها با ما بوده و در رفاقت فصل مشترک داشته‌ایم، همین‌طور بی‌خود و بی‌جهت زنگ بزند و احوالمان را بپرسد تعجب می‌کنیم و شاید هم نیشخندی بزنیم و به این کار بخندیم.

بعضی از ما پا را فراتر گذاشته‌ایم و اگر ببینیم که دو نفر یا چند نفر در گوشه‌ای از این اجتماع انسانی ـ در مهمانی و اداره و خیابان و این‌ور و آن‌ور ـ با رعایت جوانب انسانی و بدون آزار دیگران می‌گویند و می‌خندند به آنها ایراد می‌گیریم و می‌گوییم چه انسان‌های سرخوشی یافت می‌شوند.

بعضی وقت‌ها، بعضی از ما آنقدر خودمان را سیاه و اطرافمان را سیاه‌تر نشان داده‌ایم که انگار بنای انسانی بر مدار همین سیاهی‌ها می‌چرخد و اگر کسانی حالشان بی‌دروغ و بی‌کلک و بی‌غیبت و بی‌مردم‌آزاری خوب است به آنها شک می‌کنیم و می‌گوییم حالشان خوش نیست.

چه اشکالی دارد که برای بهتر شدن حال خودمان هم که شده بگردیم و خوبی‌ها را بیابیم و آنها را سینه به سینه نقل کنیم.

چه اشکالی دارد که فقط وقتی دعوایی دیدیم و جنازه‌ای روی دستمان ماند و چاقویی کشیده شد و شیشه‌ای شکسته شد تلفن را برنداریم و خودمان و روزنامه‌ها و عالم را خبردار نکنیم.

چه اشکالی دارد ذهنمان را از هیجان‌های منفی و گرایش به اخبار سیاه به سمت کارهای خوب و خیرخواهی‌ها سوق دهیم و برای یافتن خوبی‌ها قدم برداریم.

صولت فروتن