جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

نشانه های وجود معبود


نشانه های وجود معبود

آیا وجود خدا استدلال پذیر است

مسئله وجود خداوند و باور متدینان به وجود خداوند، مسئله‌ای است که در فلسفه دین، جایگاهی محوری دارد. برای ورود به این مسئله، لازم است توجه کنیم که در معرفت‌شناسی دینی درخصوص باورهای متدینان می‌توان سه رویکرد را از یکدیگر متمایز کرد؛ رویکرد ایمان‌گرایانه، رویکرد قرینه‌گرایانه و رویکرد عمل‌گرایانه.

با توجه به تعریف سنتی معرفت به «باور صادق موجه»، رویکرد قرینه‌گرایانه بر عنصر «توجیه» تأکید می‌ورزد. توجیه ما را با مسئله دلیل‌آوری بر صدق باورهای دینی مرتبط می‌کند. یک متدین وظیفه دارد که برای باورهای دینی خود اقامه دلیل کند و در صورتی که باوری دینی را بدون دلیل مورد پذیرش قرار دهد ولو این که در نهایت معلوم شود که آن باور صادق بوده است، اما نه تنها در پذیرش باور خود موجه نیست، بلکه حجتی نیز در قبال خود خداوند نخواهد داشت.

رویکرد قرینه‌گرایانه می‌تواند درخصوص تمام باورهای دینی و یا درخصوص پاره‌ای از باورهای دینی اتخاذ شود. براین اساس، می‌توانیم از قرینه‌گرایی کلی یا قرینه‌گرایی موضعی سخن بگوییم.

از سوی دیگر، رویکرد قرینه‌گرایانه بسته به این که چه نوع روش استدلالی در آن مورد استفاده قرار گیرد، به برهانی و استقرایی تقسیم می‌شود. در روش برهانی، شرایط دلیل مورد استفاده در اثبات خداوند لازم است از حیث ماده (محتوا)ی استدلال و صورت (ساختار منطقی) آن شرایط برهان را دارا باشد. براین اساس، اقامه یک استدلال برهانی می‌تواند وجود خداوند را اثبات کرده و یقین معرفت‌شناختی به ما اعطا کند.

در رویکرد استقرایی که در دوره جدید پس از پیشرفت‌های علمی و براساس روش‌های علمی ساماندهی شده است. روش استدلال، روش استقرایی از نوع بیزی (Bayesianism) می‌باشد. در این روش ادعا می‌شود که مجموعه‌ای از ادله به صورت مجموعه‌ای وجود خداوند را محتمل‌تر می‌سازد و به همین دلیل لازم است وجود خداوند مورد پذیرش قرار گیرد.

نماینده مشهور این طرز فکر در دوران معاصر، ریچارد سوئین‌برن است که دیدگاه خود را در این خصوص در سه کتاب «مفهوم خدا»، «وجود خدا» و «عقل و ایمان» مطرح کرده است.

در رویکرد ایمان‌گرایانه از نوع ویتگنشتاینی، استدلال امری بی‌ربط به باورهای دینی تلقی می‌شود. در این رویکرد، الفاظ در یک نحوه زندگی معنادار می‌شوند و معناداری آنها ناشی از پیروی افراد یک جامعه زبانی از قواعد نانوشته آن جامعه است. با توجه به وجود نحوه‌های زندگی گوناگون، قواعد متعدد و مختلفی وجود خواهد داشت که سبب ساز تحقق بازی‌های زبانی (اصطلاح مورد استفاده ویتگنشتاین) متکثر خواهد شد. بازی زبانی دینی، دارای قواعد متفاوت از بازی زبانی علمی است. هرچند که در نحوه زندگی علمی نیاز است در مواردی باورهای یک دانشمند مدلل شود اما در نحوه زندگی دینی، که خداوند برای متدین یک اسم خاص است، نیازی به اقامه دلیل برای وجود خداوند نیست و افرادی که طالب اقامه دلیل هستند در واقع قواعد بازی زبانی علمی را به بازی زبانی دینی تعمیم می‌دهندکه این تعمیم کاری خطاست.

در رویکرد ایمان گرایانه کرکگور، اقامه استدلال مضر به حال ایمان تلقی شده است و در رویکرد معرفت شناسی اصلاح شده، باور به وجود خداوند در میان باورهای بدیهی می‌گنجد که نیازمند استدلال نیستند. در رویکردهای عمل‌گرایانه بر آثار عملی باورهای دینی تأکید می‌شود. پاسکال با مقایسه میان سود بی‌نهایت ناشی از باور به وجود خداوند با ضرر اندک در زندگی دنیوی نتیجه‌ می‌گیرد که یک شخص حتی اگر در مقام شرط‌بندی باشد عاقلانه آن است که به نفع وجود خداوند شرط ببندد زیرا اگر خداوند وجود داشته باشد او به سود بی‌نهایت دست می‌یابد و اگر معاذالله خداوند موجود نباشد، او چیز زیادی از دست نمی‌دهد. تأکید پاسکال بر سود اخروی است اما جیمز در اوایل قرن بیستم با زنده کردن روش پاسکال بر سود دنیوی تأکید می‌ورزد.

اما ابن‌سینا رویکردی قرینه‌گرایانه از نوع برهانی به مسئله وجود خداوند دارد. دلیل این مدعا چیست؟ برای این منظور باید چند گام برداشته شود.

▪ گام اول: توجه به این‌که ابن‌سینا برای وجود خداوند اقامه استدلال کرده است.

مراحل استدلال او این چنین است:

۱) بطلان این نظریه که موجودات عالم در محسوسات منحصر هستند.

۲) توضیح این‌که اگر جهان دارای مبدأیی باشد، آن مبدأ غیرمحسوس خواهد بود.

۳) تمایز نهادن میان علل وجود و علل ماهیت در تحقق یک معلول. علت فاعلی و علت غایی علت‌های وجود و علت مادی و علت صوری، علت‌های ماهیت هستند. این تمایز با توجه به زیادت وجود بر ماهیت در فلسفه ابن سینا معنا می‌یابد.

۴) با توجه به توضیح شماره ۳، زمینه فراهم می‌شود تا ابن سینا توضیح دهد که اگر جهان دارای مبدأی باشد آن مبدأ علت فاعلی است.

۵) تمایز نهادن میان ممکن‌الوجود و واجب الوجود. این تمایز این زمینه را فراهم می‌کند که اگر جهان دارای علت فاعلی باشد آن علت فاعلی، واجب‌الوجود خواهد بود.

۶) بنا به تعریف ممکن‌الوجود، ممکن‌الوجود نیازمند علتی غیر از خودش است و با توجه به بطلان اولویت ذاتی، آن علت واجب‌الوجود خواهد بود.

این استدلال نشان می‌دهد که عالم نیازمند علتی ایجادی است که واجب الوجودی باشد.

▪ گام دوم: اقامه استدلال به تنهایی نمی‌تواند سبب قرینه‌گرایانه شدن یک رویکرد شود زیرا استدلال‌ها می‌توانند از نوع اثباتی یا تنبیهی باشند. آنچه یک رویکرد را قرینه‌گرایانه می‌کند استدلال اثباتی است. استدلال تنبیهی در مواردی به کار می‌رود که وجود چیزی بدیهی است ولی ذهن از آن غافل است. شأن استدلال تنبیهی غفلت‌زدایی است و نه اثبات‌کنندگی.

حال سؤال این است که آیا استدلال ابن‌سینا استدلال تنبیهی است یا استدلال اثباتی. اگر این استدلال از نوع اثباتی باشد رویکرد او قرینه‌گرایانه خواهد بود اما اگر استدلالش از نوع تنبیهی باشد رویکرد ابن سینا قرینه‌گرایانه نخواهد بود.

▪ گام سوم: با مراجعه به آثار ابن سینا به شواهدی دست می‌یابیم که نشان می‌دهد او این استدلال را اثباتی می‌داند و نه تنبیهی و به همین خاطر رویکرد او به مسئله وجود خداوند رویکرد قرینه‌گرایانه است.

ابن سینا در الهیات شفا می‌گوید وجود خداوند موضوع فلسفه نیست چون خداوند بدیهی نیست و می‌توانیم برای آن دلیل اقامه کنیم. نفی بداهت وجود خداوند از سوی ابن‌سینا نشان می‌دهد که او استدلال خود را استدلال تنبیهی نمی‌داند.

از سوی دیگر، به نظر شارحان ابن سینا، در جایی که ابن سینا در فصلی از فصول کتاب اشارات و تنبیهات از تعبیر تنبیه استفاده می‌کند محتوای آن فصل را بی‌نیاز از استدلال می‌داند و در جایی که از تعبیر «اشارة» بهره می‌گیرد آن فصل را نیازمند اثبات دانسته است. با مراجعه به فصول پانزده‌گانه اول از نمط چهارم متوجه می‌شویم که برخی از فصول با عنوان «تنبیه» و برخی با عنوان «اشارة» آمده‌اند که سبب می‌شود کل ساختار استدلال را استدلال تنبیهی قلمداد نکنیم.

آنچه گفته شد نشان می‌دهد که رویکرد ابن سینا به مسئله وجود خداوند رویکرد قرینه‌گرایانه است

دانشیار گروه فلسفه و کلام

دانشگاه امام صادق(ع)

- مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی دکتر رضا اکبری است که در همایش «ابن سینا و دین‌شناسی» و در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارائه شد.