دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

شیعه صفوی و علوی


شیعه صفوی و علوی

نقدی بر اندیشه های دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی با استفاده از الگوها و نمادهای سنّتی «تشیّع سرخ علوی» مردم را به انقلاب‏ تحریک و تشویق کرد و تعبیرهایی کرد که خیلی بین نسل جوان جا افتاد و یکی از آن‏ها مساله‌ شیعه‌ علوی و شیعه‌ صفوی بود که‏ شریعتی، کتابی به همین نام نوشت و به شیعه‌ صفوی و پادشاهان‏ صفوی خیلی تاخت و به عقیده‌ من، حرف او از نظر علمی و تاریخی‏ پایه و مایه‏‌ای ندارد. صفویه استقلال ایران را تأمین کردند و مرزهای ایران را به همان‏ مرزهای عصر ساسانی رساندند.

اگر جلادت شاه اسماعیل صفوی نبود که مذهب شیعه‌ اثنی‏ عشری را مذهب رسمی ایرانیان اعلام کند، معلوم نبود به گفته‌‏ مورخان آن زمان ایران در قبال وسوسه‌ سلاطین عثمانی که مایل‏ به توسعه‌ امپراتوری خود در سراسر بلاد اسلام بودند، چه سرنوشتی‏ پیدا می‏کرد؟ شادروان شریعتی شیعه‌ علوی و شیعه‌ صفوی‏ را به شیوه‏ای عنوان کرده است که گویی شاه اسماعیل با قدرت قاهره‏ تشیع را بدون هیچ‏گونه سابقه‏ای به ایرانیان تحمیل کرد است، در صورتی که ما می‏دانیم اولا، علی ابن ابی طالب(ع) از صدر اسلام همیشه‏ مورد علاقه‌ ایرانیان بوده، کما اینکه جلال الدین مولوی بدون‏ اینکه شیعه مذهب باشد، در شعر معروفش می‏گوید: «از علی آموز اخلاص عمل» و ثانیا، سالیان دراز سلسله‏های گوناگون در نقاط مختلف کشور، مذهب رسمی اتباع خود را شیعه‌ اثنی‌عشری قرار دادند. ثالثا شهرهایی نظیر کاشان، قم، سبزوار، استرآباد، سمنان و تفرش از آغاز اسلام تشیّع مذهب بودند. در میان این شیعیان، مکرّر حکومت‏ها و دولت به دست شیعیان‏ تشکیل شده بود؛ از جمله یکی حکومت سربداران بود که برای دفاع از دو برادر ساکن ناحیه‏‌ای شیعه‌نشین که مورد ظلم حکام قرار گرفته‏ بودند، جماعتی قیام کردند و بعد از شکست حکام، حکومتی به یاری‏ شیعیان به پا کردند که بعدها صفویه آن را مستحکم کردند. قیام دیگر به وسیله‌ قوام الدین مرعشی در مازندران بود که مانند دیگر سلسله‏های مازندران از دیرباز از شیعیان بودند، ولی این قیام‏ به وسیله‌ یکی از پیشوایان صوفی و شیعی مذهب رخ داد که پیروان‏ او به خاطر او شمشیر زدند، پیروز شدند و دولت مرعشیان نامیده‏ شدند. در دوران حمله‌ مغول که ابتلائات و مسائل مختلفی بر مردم‏ غارت‏زده و مظلوم ایران عارض می‏شد، توجه این مردم به کسانی‏ جلب می‏شد که قادر بودند به تسلی و تشفی خاطر آن‏ها بپردازند. به‏ این جهت مشایخ و زهاد مورد توجه عموم از کوچک و بزرگ قرار گرفتند. به گفته‌ دکتر ذبیح‌اللّه صفا در تاریخ ادبیات ایران، مشایخ‏ شیعه از اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم به بعد از بذل توجه به‏ نیازمندان کوتاهی نکردند و در نهایت، همین خدمات آن‏ها منجر به‏ تشکیل حکومت‏های شیعه گردید. جالب آنکه اسلام و به ویژه مذهب‏ شیعه توانست از فرزندان مغولان سنگدل و شقی انسان‏های خادمی‏ را برای مردم به وجود آورد. به عنوان مثال می‏توان از غازان خان نواده‌‏ هلاکو خان (۶۹۴ تا ۷۰۳) نام برد که ایلخان سراسر ایران بود. او عده‏ای از علمای شیعه و سنی را در دماوند دعوت کرد که به بحث‏ بنشینند تا برای او روشن شود که کدام مذهب برتر و بر حق است. غازان خان بعد از این مجلس، مذهب شیعه را برگزید. او برای پذیرایی‏ از تهی‌دستان و سادات در تمام ایران دارالضیافه‏ها و دارالسیاده‏ها ساخت. مالیات کشاورزان را تقلیل داد و از تعرض روسای سپاه به‏ کشاورزان جلوگیری کرد. در دوره‌ او شنب غازان که هم محل عبادت‏ و هم محل ترجمه و تالیف کتاب بوده در تبریز ساخته شده و در زمان‏ غازان هم‏چنین ربع رشیدی که طرح آن را وزیر او رشیدالدین فضل‌اللّه‏ ریخته بود، ساخته شد. توجه و مهربانی غازان خان تا این اندازه بود که‏ فرمان داد تا برای پرندگان مهاجر، جیره‌ غذایی تهیه کنند. (۱)

فرزند او محمد خدابنده یا الجایتو به مذهب شیعه‌ اثنی عشری‏ در سراسر ایران رسمیت بخشید. خطبه را به نام ۱۲ امام خواندند و به نام ۱۲ امام سکه زدند. سلطان محمد خدابنده، مسجد عظیم‏ سلطانیه را ساخت. علمای شیعه را برای تدریس در آنجا جمع کرد.

از جمله‌ این علما، شمس‌الدین محمد آملی صاحب کتاب معروف‏ نفائس الفنون را (در چندین جلد پر حجم) به زبان فارسی تألیف‏ کرد. آیا نباید به یاد آوریم که بیش از صد سال قبل از به‏ سلطنت رسیدن شاه اسماعیل، مریدان شیخ صفی که شیعیان‏ آذربایجان و گیلان و نواحی اطراف بودند، خانقاه اردبیل را که مقبره‌‏ شیخ صفی‌الدین و خاندانش نیز بود، به یک کانون تبلیغات شیعی که‏ زیارتگاه مشتاقان و ملجا ستم دیدگان و متظلمان نیز می‏شد، تبدیل‏ کردند. طوایف ترکمان مرزهای شرقی آسیای صغیر هم که در سازمان اتحادیه‏های نظامی و اداری عثمانی راه نیافته بودند، یا به‏ چشم سوءظن نگریسته می‏شدند، به خانقاه اردبیل روی آوردند و البته‏ انتساب اولاد شیخ به خاندان رسول هم که یک شجره نسب بسیار معروف، آن‏ها را از طریق امام موسی کاظم (ع) به شجره‌ علوی‏ منسوب می‏کرد، موجب مزید توجه و علاقه‌ تمام این مریدان ترک‏ و تاجیک و دور و نزدیک به خانقاه اردبیل گشت.(۲)

در لغتنامه‌ دهخدا درباره‌ صفویه پس از بحث مفصل چنین‏ نتیجه گرفته‏اند: شیعه‌گری در ایران از زمان پیش از شاه اسماعیل خود پیش رفته و سنی‌گری ناتوان گردیده بود. شاه اسماعیل کاری کرد که‏ شیعه‌گری را کیش همگان در کشور گردانید. در اواخر زمان مغول‏ شیعه‌گری رو به افزایش بود و همانا تا زمان شاه اسماعیل شیعیان‏ بیشتر و چیره‏تر گردیدند. به علاوه مردم ایران از آغاز اسلام دشمنی‏ با بنی امیه کرده با علویان هم‏دردی نموده بودند و برخی از استان‏ها از مازندران و دیلمان و گیلان به وسیله‌ علویان اسلام را پذیرفته و از شیعه‌گری هواداری نشان داده بودند. (۳) بعد از دوران ساسانیان که اختلافات طبقاتی آن‏چنان بود که جنبش‏ مزدک پیش آمد که منجر به کشتار مزدکیان شد، ایرانیان‏ اصل مساوات پیامبر اسلام را با جان و دل پذیرفتند، ولی رفتار بنی‌امیه‏ و به کار بردن لفظ عجم (یعنی کسی که کر و لال است و زبان‏ نمی‏فهمد) برای غیرعرب (از آن جمله ایرانی) را ایرانی‏ها توهین به خود تلقی کردند در این صورت، حساب عرب را از اسلام جدا کردند و از آنجا که بنی امیه را غاصب خلافت می‏دانستند، یک همدلی و همدردی با اهل بیت پیدا کردند. این احساس طی قرن‏ها رشد کرد و روزی که‏ شاه اسماعیل ملت ایران را دعوت به پذیرفتن تشیّع ۱۲ امامی کرد، طبعا بدون مخالفت نبوده ولی با سرعتی غریب قبول عام یافت.

مرحوم شریعتی در کتاب شیعه‌ علوی و شیعه‌ صفوی‏ معتقد است که شیوه‌ صفوی باعث تفرقه‌ ملل مسلمان شده است و این تفرقه تمدن اسلام را از تمدن اروپایی عقب انداخته است.

(۴) ایشان‏ فراموش می‏کند که تصرفات ارضی باعث پیشرفت اروپاییان نشده‏ است، بلکه ابداعات و اختراعات اروپاییان سبب پیشرفت آن‏ها بوده‏ است. ایشان اختراعات و ابداعات اروپاییان از گالیله و کپرنیک و کپلر گرفته تا ماری کوری و انیشتین را نادیده می‏گیرد و تحول وسایط نقلیه‏ از ماشین بخار تا ماهواره و وسایل مخابرات را از تلگراف با سیم و بی‏سیم تا اینترنت را فراموش کرده است و به یاد نمی‏آورد که بعد از اینکه ما از طریق مذهب شیعه در مقابل مطامع عثمانی سدّ دفاعی‏ برای خودمان ساختیم، چرا بعد از ما مصر که اهل سنّت بود، با مبارزه‏ و تلاش پیگیر خودش را از استیلای عثمانی‏ نجات داد؟ چرا حتی محور اصلی عثمانی که قلب‏ امپراتوری بود، یعنی‏ ترکیه با مذهب و زبان‏ یکسان با عثمانیان‏ به وسیله‌ انقلاب‏ جوانان ترک از امپراتوری‏ کهنه و فرسوده‌‏ عثمانی جدا شد؟ و بالاخره امپراتوری که‏ مدت ۲۰ سال همه‌ شرق‌شناسان آن را «آدم مریض» می‏نامیدند، با فریاد استقلال‌طلبانه و آزادی‌خواهانه‌ عرب، بلغار، یونانی و... از هم فرو پاشید. چرا این سوال را ما از خودمان نکنیم؟ اگر اروپا از ملل مسلمان در ترقیات پیشی گرفت، ما ایرانی‏ها اگر به ترقیات اروپاییان نائل نشدیم، لااقل جدایی ما از عثمانی به وسیله‌ پیوند شیعه به ما ملت ایران فرصت‏ داد که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را به دورترین نقاط برسانیم، به طوری که حتی امروز هم می‏توانیم از این شاد باشیم که در کاشغر چین‏ مردم نماز را به زبان فارسی می‏خوانند یا بینیم فردوسی، خیام، سعدی و حافظ را قرن‏هاست که مردم مصر نظیر شعرای خودشان از حفظ می‏خوانند، در قبرستان‏های استامبول که قدم می‏زنیم از دیدن سنگ‏ مقابر گویی در شیراز یا اصفهانیم، یا وقتی شعرای فارسی‏گوی شبه قاره‏ را از نظر می گذرانیم، تعدادشان شاید از کل شعرای ایران زمین کمتر نباشد. آقای حسن انوشه در کتابی در هشت جلد شامل نزدیک به ۹۰۰۰ ورق به نام دانشنامه‌ ادب فارسی تقدیم علاقه‏مندان کرده است، به‏ قسمی که هر ایرانی از دیدن آن با وجود عقب‏ماندگی در زمینه‌ علوم‏ و فنون لااقل از جهت گسترش زبان و فرهنگ مان در جهان احساس‏ غرور می‏کند، مطلب قابل توجه این که مطالعه‌ این کتاب نفیس به ما نشان می‏دهد تا چه اندازه این زبان و فرهنگ غنی در دوران صفویه رشد کامل کرده است، ۵ دلیل بارز آن دو تذکره از شعرای ماست، به وسیله‌‏ دو فرزند شاه اسماعیل یکی فرزند بزرگش طهماسب میرزا که پادشاه دوم‏ صفوی بود و در این زمان شاهنامه‌ فردوسی را با بیش از ۱۵۰ مینیاتور تدوین کرد که چند سال قبل این کتاب نفیس را موزه‌ هنرهای معاصر با دادن چند نقاشی از یک هنرمند آمریکایی با وساطت یونسکو به دست‏ آورد و دیگری از آن فرزند دیگر شاه اسماعیل به نام سام است. این دو کتاب نشان می‏دهد که پادشاهان صفوی نه فقط از پیروان ۱۲ امام‏ بوده‏اند، بلکه نسبت به زبان و فرهنگ فارسی از آغاز سلطنتشان به‏ همان اندازه دلبستگی داشته‏اند.

نویسنده : دکتر احسان نراقی

منابع:

(۱)-دکتر ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات ایران.

(۲)-دکتر عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران.

(۳)-علامه علی‌اکبر دهخدا، لغت‏نامه.

(۴)-دکتر علی شریعتی، شیعه‌ علوی و شیعه‌ صفوی.

(۵)-حسن انوشه، دانشنامه‌ ادب فارسی.

کلاوس وی. پدرسن