چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
آیات اخلاق در سیمای حسینی ع
به حُسن خُلق و وفا، كس به یار ما نرسد ترا در این سخن، انكار كارما نرسد
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمدهاند كسی به حُسن و ملاحت، به یارما نرسد هزار نقد به بازار كائنات آرند یكی به سكّه صاحب عیار ما نرسد هزار نقش برآید ز كِلْك صُنع و یكی به دلپذیری نقش نگار ما نرسد بسوخت «حافظ» و ترسم كه شرح قصّه او به سمع پادشه كامكار ما نرسد
زیبایی های صفاتش دلربا و روحنواز است و نگاه و رفتارش ظهور آیات حقّ، و مكارم اخلاقش تجلّیبخش فلسفه بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است كه فرمود: «بعثتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاقِ»۱ عصمت و قداست او در آیه تطهیر با جلوهای پرفروغ انعكاس یافته و برعشق الهی و ایثار او كریمه «ویطعمون الطعام علی حُبّه»شاهد و گواه است. زیبایی و جمال روح و اعتدال جسمانیاش با نام حسین علیهالسلام شكوهی افزون یافته است؛ زیرا كه «حسین» یعنی زیبایی و براساس روایت، نامی است كه خداوند آن را برایش برگزیده است. او چنان است كه خود فرمود:
سَبَقْتُ العالمین الی المعالی؛ بحُسنِ خلیقهٍٔ و علوّ همّهٔ و لاح بحكمتی نورالهدی فی لیالٍ فی الضلالهٔ مُدْلَهِمَّهٔ یُرید الجاهدون لیُطْفئوه و یأبی اللّه الاّ ان یُتمَّه۲
با اخلاق نیك و همت بلند، از همه جهانیان به قلّههای فضیلت پیشی گرفتم و با حكمت من، نور هدایت در شبهای تاریك و دیجور گمراهی درخشید. منكران میخواهند این نور را خاموش كنند؛ ولی خداوند نخواسته كه این نور خاموش شود.اكنون جلوههای آیات الهی را در چهره پرفروغش مرور مینماییم و نظارهگر پرتوی از شكوهمندی زیباییهای اخلاقیاش میگردیم.
۱) همنشینی با تهیدستان
قرآن، تقوا را معیار ارزشمندی و كرامت انسانها را در برخورداری هرچه بیشتر از آن میداند و با اندیشه اصالت قدرت و ثروت، مبارزه گرده و آن را در نظام ارزشی خویش مُلغی ساخته است. قرآن كریم میفرماید:
«وَاصْبِرْ نفسَكَ مَعَ الّذین یَدعُون ربَّهُم باِلْغَداوهٔ وَالْعشِیِّ یُریدون وَجْهَهُ و لاتَعْدُ عیناك عَنْهُمْ تُریدُ زینهَٔ الحیوهِٔ الدُّنْیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلنا قَلْبَهُ عَن ذِكرنا وَاتَّبَعَ هَویهُ وَ كانَ اَمرُهُ فُرُطاً»۳ با كسانی باش كه پروردگار خود را صبح و شام میخوانند و تنها رضای او را میطلبند. و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از كسانی كه قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم. اطاعت مكن؛ همانها كه از هوای نفس پیروی كردند و كارهایشان افراطی است.
مفسّران در شأن نزول آیه، نوشتهاند كه:
عدّهای از ثروتمندان مغرور به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیدند و در حالی كه به «اصحاب صفّه» و تهیدستان پاكسیرت همانند سلمان، ابوذر، عمّار و صهیب اشاره میكردند، گفتند:
اگر تو در بالای مجلس بنشینی و اینگونه افراد را كه بدنی بدبو و جامههایی پشمینه برتن دارند، از خود دور كنی با تو همراه خواهیم شد و به سخنانت گوش خواهیم داد. تنها وجود این افراد است كه مانعی عمده برای حضور ما در مجلس شما شده است.
در این زمان آیه فوق نازل شد و جایگاه متعالی صفّهنشینان تهیدست را كه قلبی مالامال از عشق و اخلاص داشتند، بیان داشت. پس از آن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به جستوجوی آنان برخاست و در حالیكه آنان را در آخر مسجد یافت، فرمود:
«الحمدللّه الّذی لم یَمُتْنی حتّی اَمَرَنی اَنْ اَصْبِرَ نفسی مع رجالٍ من امّتی معكم المحیا و معكم الممات۴؛ حمد خدا را كه مرا نمیراند تا این كه به من دستور داد با شما باشم. زندگیام باشما و مردنم نیز با شما خواهد بود.»
گذشتگانِ این مستكبران نیز همین ایراد را با نوح پیامبر علیهالسلام در میان گذاشتند كه قرآن میفرماید:
«اشراف كافر قومش (در پاسخ نوح) گفتند: ما تو را جز بشری همچون خودمان نمیبینیم و كسانی را كه از تو پیروی كردهاند، جز گروهی پست و سادهلوح مشاهده نمیكنیم و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمیبینیم؛ بلكه شما را دروغگو تصوّر میكنیم».
سپس قرآن كریم پاسخ نوح علیهالسلام را بیان میكند و میفرماید:
«وَ ما انَا بِطارِد الّذین آمنوا اِنّهم مُلاقوا ربّهم»۵
من آنها را كه ایمان آوردهاند، از خود دور نمیكنم، چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد. (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود.)
در راستای همین تفكّر مادّی جمعی از بنیاسرائیل پس از برگزیده شدن طالوت به فرماندهی، گفتند: چگونه او بر ما حكومت كند با اینكه ما از او شایستهتریم و او ثروت زیادی ندارد؟! قرآن كریم پاسخ اشموئیل پیامبر علیهالسلام را اینچنین بیان میدارد: «قالَ اِنَّ اللّهَ اصْطَفیهُ عَلَیْكُمْ و زادَهُ بِسْطَهًٔ فیِالْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»۶
گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است.
با دقت در سیره اخلاقی ابیعبداللّه علیهالسلام نیز همین جلوههای متعالی و مفاهیم بلند را مشاهده میكنیم كه دو نمونه از آن ذكر میشود:
الف) انسانهای وارسته از هر طبقه و نژاد، گرد هم آمدهاند تا عاشقانهترین نظام عزّت وكرامت انسانی را در كربلا تجسّم بخشند. یكی از آنها «جون» است كه قبلاً غلام ابیذرغفاری بوده است. با گوهر محبت و ولایت در كربلا حضور یافته است و بیاعتنا به تحقیر دنیاگرایان، عزّت خویش را در همراهی سیدالشهدا علیهالسلام دیده است.
هریك از یاران ابیعبداللّه علیهالسلام به سوی نبرد حركت میكند و مدتی نمیگذرد كه بدنش نقش زمین میشود و به ملكوت اعلی پر میكشد. او نیز خود را آماده میكند تا در صف بلاجویان دشت كربلا قرار بگیرد؛ پس به حضور امام حسین علیهالسلام میرسد و میگوید:
بدنم بدبو و رنگم سیاه و بیبهره از نسب و قبیله هستم؛ امّا شوق بهشت، بیتابم كرده است. پس بهشت را ارزانی مندار تا بوی بدنم خوش و حسب و نسب من شرافت یابد و صورت من سفید گردد. به خدا سوگند! از شما جدا نخواهم شد تا خون من با خون پاك شما مخلوط گردد.
سپس از امام حسین علیهالسلام رخصت طلبید و به میدان شتافت؛ مبارزهای شگفت نمود تا اینكه بر زمین افتاد. اگرچه سراسر وجودش عشق و محبّت به امام بود و تنها آرزوی او از این دنیا، این بود كه یكبار دیگر نگاهش بر چهره پرمهر ابیعبداللّه علیهالسلام نقش بندد، اما تصوّرات پیشین او، كه در پیشگاه حضرت آن را اظهار كرد، به او اجازه نمیدهد كه از ابیعبداللّه علیهالسلام بخواهد تا بربا لینش حاضر گردد. ولی بر خلاف این تصوّرات، مشاهده میكند كه امام بر بالین او حاضرگشته و دعای خویش را بدرقه راه آخرتش مینماید و میفرماید:
«اللّهُمَّ بِیِّضْ وَجْهَهُ، و طَیِّبْ ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَبْرارِ و عَرِّفْ بَیْنَه و بَیْنَ محمّد و آل محمّد۷؛ بارالها! روی او را سفیدگردان و بوی او را خوش كن و بین او و محمد و آل محمد آشنایی و شناسایی ده.»
اكنون او ظهور قرآن ناطق را با دیدگان خویش مشاهده نموده و عزّت و افتخار انسانی خویش را در پناه او، متحقّق دیده و خویش را در كاروانی از نور میبیند كه دور از امتیازات مادّی و فخر فروشیهای ناپسند، به سوی كمال انسانی گام مینهد و در استمرار حركت بلال، جُوَیبر، سلمان و صُهیب، خود را با جامعه برین كه اینك رهبرش سیدالشهدا علیهالسلام است، رو به رو میبیند.
ب) روزی امام حسین علیهالسلام از كنار جمعی از فقرا گذشت، كه عبای خود را پهن و نان خشكی را بر آن نهاده و میخوردند. چون آن حضرت را دیدند، او را دعوت كردند، حضرت نزد ایشان نشست و فرمود: اگر این مال صدقه نبود، آن را میخوردم. سپس فرمود: برخیزید به سوی خانه من آیید. آنان را با خود به خانه برد و میهمان كرد و لباس به آنها هدیه كرد و دستور داد تا پول نیز به آنان بدهند.۸
۲) رضا و تسلیم
یكی از صفات انسانهای شایسته و كامل، رضا به مقدّرات الهی و تسلیم در برابر آن است و آن، عبارت است از ترك اعتراض و انكار در قلب و در ظاهر؛ بدانسان كه در نزد او فقر و غنا، راحت و رنج، بقا و فنا، عزّت و ذلّت، مرض و صحّت و مرگ و حیات مساوی بوده و «پسندد آنچه را جانان پسندد». برخلاف انسان صابر، كه چه بسا در باطن ناخشنود بوده و تنها در ظاهر اعتراضی نمیكند.
در روایتی پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم از قول جبرئیل درباره تفسیر «رضا» فرمودند:
انسان راضی از آقای خویش ناخشنود نیست؛ چه از دنیا بهرهمند باشد و چه بیبهره، و به عمل اندك بسنده نمیكند.۹
این صفتی است كه از اعتقاد عمیق به خداوند و حكمت او نشأت میگیرد؛ زیرا در این صورت میداند كه هیچ یك از حوادث بدون مصلحت نیست و براساس اراده متقن و نظام احسن اداره میشود.
در بلاهم میچشم لذّات او مات اویم، مات اویم، مات او و از سویی دیگر چون دوستدار خداوند متعال است، مقدّرات او نیز برایش شیرین و خوشایند خواهد بود.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جِدّ وی عجب من عاشق این هردو ضدّ
قرآن كریم میفرماید:
«والسّابقون الاوّلون من المهاجرین والانصار و الذّین اتَّبعُوهم بِاِحْسان رَضِیَ اللّه عَنْهُمْ و رَضُوا عَنْهُ»۱۰
پیشگامان نخستینی از مهاجران و انصار و كسانی كه به نیكی از آنها پیروی كردند؛ خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.
در آیه دیگر میفرماید:
هیچ قومی را كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند، نمییابی كه با دشمنان خدا و رسولش دوستی كنند؛ هرچند پدران یا خویشاوندان آنها باشند. آنان كسانی هستند كه خدا ایمان را در صفحه دل هایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت كرده و آنها را در باغهایی از باغهای بهشت وارد میكند كه نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن میمانند. «رضی اللّه عنهم و رضوا عنه اولئك حزب اللّه الا انّ حزب اللّه هم المفلحون»۱۱؛ خدا از آنها خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید حزب اللّه پیروز و رستگارند.
امام حسین علیهالسلام نمونه متعالی و كامل این صفت است و در رفتار و گفتارش، رضایت و تسلیم حق موج میزند. امام صادق علیهالسلام سوره والفجر را سوره حسین مینامد،۱۲ زیرا كه او جلوه تام و تمام این آیه است كه میفرماید: «یا ایّتها النفس المطمئنّهٔ ارجعی الی ربّك راضیهًٔ مرضیهًٔ»۱۳ آن حضرت همان روح آرامش یافته در سایه یاد خداست كه فرمود: «الابذكر اللّه تطمئنّ القلوب»۱۴ و در حالی به سوی ملكوت اعلی پركشید كه رضایت و تسلیم خویش را با همه وجود به اثبات رساند. در دعای عرفه میفرماید:
«وَخِرْلی فی قضائك و بارِك لی فی قدرك حتّی لا اُحِبُّ تعجیل ما اَخَّرْتَ ولاتأخیرَ ما عَجَّلْتَ۱۵؛ قضا و قدرت را بر من خیر و مبارك ساز تا آنچه دیر میخواهی بر من، زودتر دوست ندارم و آنچه زودتر میخواهی، دیرتر مایل نباشم».
در جملهای دیگر میفرماید:
«رضا اللّه رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه۱۶؛ رضایت و خشنودی خدا مورد رضایت ما اهلبیت است و بر بلای رسیده از جانب او، صبر میكنیم».
و در آخرین لحظات عمر شریفش در قتلگاه فرمود:
«رضاً بقضائك و تسلیماً لاَِمرك و لامعبود سواك یا غیاث المُستغیثین۱۷؛ خشنود به قضای تو و تسلیم امر و فرمانت هستم و معبودی غیر تو نیست ای فریاد رس فریادجویان!»
نویسنده:عباس كوثری
پینوشتها:
۱ ـ میزان الحكمه، ج ۹، ص ۳۲۱، باب النبوّهٔ.
۲ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۴، به نقل از مناقب، ج ۴، ص ۷۳ و ۷۵.
۳ ـ كهف/ ۲۸.
۴ ـ مجمع البیان، ج ۳، ذیل آیه.
۵ ـ هود/ ۲۷ و ۲۸.
۶ ـ بقره/ ۲۴۷.
۷ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲ و ۲۳.
۸ ـ همان، ج ۴۴، ص ۱۹۱.
۹ ـ میزان الحكمه، ج ۴، ص ۱۴۵، باب الرّضا.
۱۰ ـ توبه/ ۱۰۰.
۱۱ ـ مجادله/ ۲۲.
۱۲ ـ مجمع البیان، ج ۹ و ۱۰، ذیل سوره والفجر و تفسیر صافی، ج ۲، ص ۸۱۸.
۱۳ ـ والفجر/ ۲۷ و ۲۸.
۱۴ ـ رعد/ ۲۸.
۱۵ ـ مفاتیح الجنان، دعای عرفه.
۱۶ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۷.
۱۷ ـ مقتل الحسین، مقرّم، ص ۳۵۷.
۱۸ ـ كهف/ ۱۳.
۱۹ ـ تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۰.
۲۰ ـ مجمع البیان، ذیل آیه.
۲۱ ـ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۴۴۳، به نقل از كتاب وقعهٔ صفّین، نصربن مزاحم.
۲۲ ـ ارشاد مفید، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.
۲۳ ـ انوارالبهیّه، ص ۴۵.
۲۴ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶.
۲۵ ـ همان، ص ۹.
۲۶ ـ تحف العقول، ص ۱۷۶ و تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۲۹.
۲۷ ـ احزاب/ ۳۹.
۲۸ ـ آل عمران/ ۱۷۳.
۲۹ ـ مائده/ ۴۴.
۳۰ ـ نساء/ ۷۷.
۳۱ ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه ۴۵، ص ۹۷۱.
۳۲ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۸.
۳۳ ـ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۵۹.
۳۴ ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۰ و ۵۱.
۳۵ ـ لؤلؤ و مرجان، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸.
۳۶ ـ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۷، به نقل از معانی الاخبار، ص ۲۸۸، باب معنی الموت.
منبع:ماهنامه كوثر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست